ی تحقیق
سبک را از دیدگاههای گوناگون تعریف کردهاند. از دیدگاه زبانی، سبک، گزینش خاصّ واژگان، تعابیر و عبارات است. از دیدگاه جهان بینی و اندیشگی، سبک حاصل جهاننگری و دروننگری است که در شیوهی بیانی ویژه نمودار میگردد. از دیدگاه ساختارگرایی، سبک انحراف از زبان هنجار است.
یکی از عوامل جداسازی سبکها، دوران زمانی شاعر و شیوهی بیان آنهاست. شاعران شرق گیلان به نوبهی خود در اشعارشان از انواع سبکهای ادبی بهره جسته اند. عواطف فردی و ابتکاری و آزاد اندیشی سبک عراقی، شکوه الفاظ، باریکبینی و خیالپروری بیبندوبار و تصنع صوری و معنوی سبک هندی در آثارشان هویداست. از طرفی به دنبال نوآوریهای نیما یوشیج تنی چند از شاعران شرق گیلان نیز پا به عرصهی شعر نو گذاشتند و بعدها شعر سپید شاملو و صورتهای پیشرو دیگری نیز راهیان توانایی از میان شاعران گیلان یافتهاند و حتی خود موجد نحلهها و سبکهای شعر شده اند.
در سالهای اخیر حتّی در یکی از شهرهای ساحلی گیلان سبکی به نام فرانو ظهور یافته که در سایهی تلاش همه جانبهی شاعران به نام فراگیر شده است. میدانیم که برای تبیین سبک شناختی یک اثر میتوان روشهای گوناگونی را به کار برد. عملی ترین راه برای بررسی یک اثر ادبی، کاوش سبک شناسانه از سه منظر زبانی، ادبی و فکری است که ضرورتاً بسیاری از رویکردهای ساختاری، زبان شناختی و اندیشگانی در این
سه منظر جای می گیرند. بر این اساس، این تحقیق قصد دارد، اشعار نجدی، م. مؤیّد و محمّدی پور را در سه ساخت زبانی، ادبی و فکری مورد بحث و بررسی قرار دهد.
1-3- پرسشهای تحقیق
1- ویژگیهای سبکی اشعار نجدی، م. مؤیّد و محمّدی پور چیست؟
2- هر یک از این شاعران با توجّه به سبکشان چگونه با مخاطبان خود ارتباط برقرار می کنند؟
3- بیشترین مضامین مورد علاقه ی این سه شاعر چیست؟
4- ادبیات پایداری در شعر شاعران شرق گیلان چگونه تبلور می یابد؟
1-4 – اهمیت و ضرورت تحقیق
سبک، شیوه و روش خاص هر نویسنده و یا گوینده است که مقاصد، احساسات و عواطف خود را به وسیله آن بیان میکنـد. سبک با فرم و محتـوای اثر رابطه تنگاتنـگی دارند به گونـهای که سبکشناس میتواند با آن شکلهای تکرار شونده یک اثر ادبی و همچنین ساختار زبانی و فکری اثر را بیابد. از طرفی میتواند به تبارشناسی و رابطه اثر با آثار ماقبل و بعد آن بپردازد. آنچه در این پژوهش حائز اهمیت است این است که سبک شناسی تنها در حد شناسایی روش های بیان و طـرز سخـن خلاصه نمیشود بلکه طرز بودن نویسنده و شاعر را در اثر و حتی طرز دریافت خواننده را شناسایی میکند. به دلیل اینکه تعداد معدودی از نویسندگان و محققان دربارهی آثار نجدی، م.مؤید و محمّدی پور تحقیقات مختصر و مجملی انجام دادهاند که آنطور باید و شاید نمیتواند نشان دهنده پایگاه شعری این سه شاعر باشد لذا شناساندن منزلت شعری آنها در ادبیات معاصر تحقیقات گستردهای را میطلبد از طرفی چون تحقیق جامع و کاملی مختص سبک شاعران شرق گیلان انجام نشده نگارنده بر آن شده که این کار ناتمام را به اتمام رساند تا این پژوهش بتواند الگوی شایستهای برای تحقیقات آتی دربارهی ادبیات معاصر باشد. ضرورت نگارش این رساله، تعیین جایگاه و منزلت اشعار این سه شاعر در ادبیات معاصر و تحلیل و بررسی سبک شناسی اشعار آنهاست.
گردشگری امروزه به یکی از مهمترین منابع در اقتصاد کشورها تبدیل شده است که اکنون نسبت به سایر بخشهای اقتصادی رشد بیشتری داشته است. که نه تنها از لحاظ اقتصادی باعث ایجاد اشتغال و درآمد و . . . شده بلکه باعث آشنایی با فرهنگ ها، مبارزه با بیکاری، مفاسد اجتماعی و افزایش رفاه جامعه شده است. به طوری که در زمینه اقتصادی و اجتماعی آنقدر دارای اهمیت می باشد. که اقتصاد دانان به این صنعت ((صادرات نامرئی)) می گویند.( سقایی،اکتبر2009،سایت مطالعات گردشگری،)
اهمیت گردشگری در عصر حاضر بیش از همه وابسته به چرخه اقتصادی آن می باشد که قابلیت بالایی در زمینه پویایی اقتصاد محلی و بین المللی دار می باشد به گون های که مصرف گردشگری، سرمایه گذاری دولتی و خصوصی و همچنین صادرات در صنعت گردشگری درسال 2004 شهری معادل 9/5 درصد در حدود 5/5 تریلیون دلار داشته است. (گلی،1387، سایتآفتاب)
که گردشگری برای کشورهایی که در زمینه تولید و صادرات در سطح جهانی موفقیتی نداشته اند می تواند یکی از صنایع مهم محسوب شود. هرچند ایران در جایگاه گردشگری جهان موفقیت چندانی نداشته، اما دارای منابع غنی در زمینه گردشگری می باشد. با توجه به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی رتبه ایران درگردشگری جهانی در سال 1388 از بین 183 کشور 137 می باشد، این رتبه تأیید می کند کشور ایران در این زمینه رشد چندانی نداشته است. تحقیقات نشان داده است کشورهایی که سلطه دولت را از فعالیتها و عرصه گردشگری کاهش داده اند، با تقاضای زیادی در این صنعت مواجه شده اند که بدون مشارکت بخش خصوصی و حمایت دولت و عواملی دیگر از جمله برقراری امنیت جانی ، مالی گردشگران خارجی و ایجاد زیرساختها و امکانات رفاهی مطلوب در این زمینه و تبلیغات منظم و هماهنگ ((مدرن)) و . . . توسعه گردشگری امکان پذیر نیست. در ایران صنعت گردشگری نیازمند برنامه ریزی کلان و بلند مدت، استاندارد سازی و همچنین استفاده از تجارت جهانی در بومی سازی خدمات و سرویسهای صنعت گردشگری می تواند کمک شایانی به فعالان این عرصه کند. (گلی،1387، سایتآفتاب)
که ایران در این زمینه باید تلاش کند زیرا نه تنها باعث توسعه اقتصادی و تولید درآمد می شود بلکه باعث ایجاد زیرساختهای مناسب و غنی شدن فرهنگ جامعه و حفظ محیط به دلیل بیداری مردم و آگاهی آنها نسبت به ارزش میراث منطقه خود شده و آگاهی و اطلاعات مردم نیز در این زمینه افزایش می یابد. که از میان کشورهایی که بیشترین موفقیت را در جذب گردشگر داشته، کشور سوئیس بوده که با استفاده از ظرفیتها و توانهای بالفعل و بالقوه خود توانسته موقعیت برتری را در این زمینه داشته باشد. (گلی،1387، سایتآفتاب)
بنابراین صنعت گردشگری با این که بعد از صنعت نفت واتومبیل سازی در رتبه سوم در میان صنایع جهان است اما باز هم مهمترین صنعت می باشد. زیرا نفت حاصل فرآیند طبیعی است و مانند صنعت ماشین سازی زوال پذیر می باشد و نمی توان با استفاده از آنها آینده روشن را ترسیم نمود اما صنعت گردشگری صنعتی است پایدار و هر چه جامعه پیشرفت کند، و رو به زندگی ماشینی آورد این صنعت اهمیت خود را بیشتر نمایان می کند. ( سقایی،اکتبر2009،سایت مطالعات گردشگری،)
در جریان گردشگری شهرهایی مورد توجه گردشگران قرار می گیرند که چند جاذبه یا لااقل یکی از آنها را همچون وجود زیارتگاه، آثار علمی، فرهنگی و تاریخی، امکانات تفریحی و اقامت، تسهیلات ارتباطی و وجود بازارهای متنوع و خرید و فروش دارا باشند.با این وجود جریان گردشگری شهری را نمی توا تنها در وجود جاذبه ها خلاصه نمود. به گونه ای که گردشگری به عنوان یک محصول حاصل درهم تنیدگی عوامل مختلفی می باشد که هر یک در جریان گرشگری تأثیرات بسزایی دارند.علاوه بر آن شناخت گردشگری نیز در زمینه گردشگری شهری دارای اهمیت است. شناخت گردشگری در رابطه با ماهیت و الگوی فضامندی آن کمک می کند تا در تطبیق پذیری ،جریان گردشگری با مکانمندی محلی روندی رو به توسعه درونزا بپیماید در حالی که تنها در نظر گرفتن سودآوری گردشگری بدون شناخت می تواند چالش های بسیاری را برای ساکنان محلی شکل دهد. ( سقایی،اکتبر2009،سایت مطالعات گردشگری،)
پس همانطور که گفتیم نتیجه می گیریم که ایران نیز با توجه به پتانسیل های مناسب و با سابقه تمدنی چند هزار ساله و جاذبه های تاریخی مانند تخت سلیمان، تخت جمشید، ارگ بم، سلطانیه ، نقش جهان، گنبد سلطانیه، چغازنبیل، پاسارگاد، بیستون، و . . . که توسط کنوانسیون میراث جهانی به ثبت رسیده و همچنین اماکن مذهبی،گردشگران خارجی و داخلی زیادی را جذب کرده است. ( سقایی،اکتبر2009،سایت مطالعات گردشگری)
که همه اینها همانطور که در مطالب پیشین گفته شد با مدیریتی بهینه و همکاری دستگاههای ذیربط با یک برنامه ریزی کلان و بلند مدت به همراه ایجاد خدمات و زیرساختهایی نظیر جاده های مناسب، برق، شبکه و تسهیلات حمل ونقل، تلفن ، هتل و امکانات رفاهی مطلوب و. . . می تواند نتایج مثبتی در این زمینه داشته باشد.
امروزه در زمینههای مختلفی از جمله پزشكی،صنایع شیمیایی،صنایع غذایی،زیست محیطی وتولیدمحصولات دارویی- بهداشتی از حسگرهای زیستی[1] استفاده میشود. در محیطهای کلینیکی و پزشکی، وجود ابزارهایی جهت تشخیص بیماریها، امری بسیار ضروری میباشد. توسعهی سیستمهایی که دارای بانک کاملی از مشخصات انواع بیماریها بوده و محیطی آسان و مطلوب را جهت استفادهی کاربران خود فراهم کنند، موضوعی است که محققان علوم مختلفی را همچون علم پزشکی و شاخههای علمی مرتبط، به سمت خود جذب نموده است. یکی از روشهای معمول تشخیص بیماری، نمونه برداری میباشد که عمدتاً از طریق خون یا ادرار صورت میپذیرد. این روش دارای مشکلات متعددی نیز میباشد. محدودیتهای دسترسی لحظه به لحظه به بیمار، طولانی بودن مدت تشخیص بیماری از روی نمونهها، تغییر غلظت نمونهها با گذشت زمان و قابل توجه بودن حجم نمونهها از جملهی این مشکلات میباشد. استفاده از روشهای تشخیص سریع و یا ترکیبی از این روشها که به کمترین حجم از نمونهها نیاز داشته باشد، باعث کاهش زمان، هزینه و احتمال بروز خطا به هنگام تشخیص بیماری میگردد. یکی از راههای دستیابی به این هدف، استفاده از حسگرهای زیستی میباشد.
حسگرها
حسگرها گونهای مبدل هستند. بعضی از حسگرها به تنهایی قابل استفاده اند و برای خواندن آنهااحتیاجی به وسایل جانبی دیگری نیست، مانند دماسنج جیوه ای.دسته ی دیگر برای استفاده باید با وسایل دیگری همراه باشند مثل ترموکوپل.بیشتر حسگرها الکتریکی یا الکترونیکی هستند که انواع الکتریکی از دقت پایین تری برخوردارند. البته انواع دیگری نیز موجود است. حسگرها در زندگی روزمره ما به صورت فراوان مورد استفاده قرار میگیرند، مواردی که شامل خودرو، ماشینهای صنعتی، تجهیزات فضائی و حتی دارویی میشود.
پیشرفت فنی باعث شده تا انواع مختلف و گوناگونی از حسگرها با فناوری امایاماس (MEMS) تولید شود. در اکثر موارد این کار باعث بدست آمدن حساسیت بالا شده است.
با به وجود آمدن راههای مختلف برای نمایش اثر انرژیها، حسگرها بر اساس انرژی مورد آزمون، که حسگر آن را دریافت میکند، طبقه بندی میشوند.
حسگرهای دمائی
دماسنج (thermometer)
ترموکوپل (thermocouple)
مقاومتهای حساس به گرما (thermistors and resistance temperature detectors)
بولومتر (bolometer)
گرماسنج (calorimeter)
حسگرهای مقاومت الکتریکی
الکتروسکوپ (electroscope)
ولتسنج (voltmeter)
اما چرا از حسگرها استفاده می کنیم ؟ همانطور که در ابتدای این گفتار اشاره شد حسگرها اطلاعات مورد نیاز را در یافت و کمیتهای فیزیکی یا شیمیایی موردنظر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل می کنند.مزایای سیگنالهای الکتریکی را می توان بصورت زیر دسته بندی کرد:
– پردازش راحتتر و ارزانتر
– انتقال آسان
– دقت بالا
– سرعت بالا
– و…
سلامتی بهترین نعمتی است که خداوند به بشر ارزانی داشته است. اما ما تا موقعی که بیمار نشویم و یا از یک بیمار مراقبت ویژه نداشته باشیم از این امر غافلیم. در سلامتی / بیماری انسان عوامل گونهگون فردی، اجتماعی، فیزیولوژیکی، جسمانی، اقتصادی و تغذیهای دخالت دارند و سلامتی / بیماری صرفاً نتیجه یک بعد زیست شناختی نیست. تأثیر افکار، باورها، اعمال و غیره … بر سلامتی بسیار بیشتر از تأثیر علم پزشکی است. و سلامت تحت نفوذ تمامی ابعاد اجتماعی است (مجید پزشکی ، 1385 : 9). در این میان ما به معرفی یکی از انواع بیماریهای ژنتیکی پرداخته و به دنبال دلایل اجتماعی شیوع آن در کشوریم.
بیماری پیکییو یک بیماری متابولیک ارثی است که تظاهرات اصلی آن عقبماندگی ذهنی شدید، پرفعالیتی همراه با حرکات بیهدف و تشنج است. اغلب بیماران به حدی دچار عقبماندگی ذهنی هستند که نیاز به مراقبت 24 ساعته یا نگهداری تمام وقت در آسایشگاه را دارند (دلیلی، 1393 : 4).
از نقطه نظر ژنتیکی تمام اختلالاتی که منجر به پیکییو میشوند از نوع اتوزومال مغلوب بوده و این الگوی ارثی تحت تأثیر ازدواجهای فامیلی قرارداشته و شانس بروز اختلال را 2 برابر افزایش میدهد.
در ایران ازدواجهای فامیلی بخصوص دربرخی مناطق شایع هستند و بدین ترتیب بروز این بیماری، تحت تأثیر این فرآیند قرار میگیرد(همان منبع).
سن متوسط تشخیص درشرایطی که غربالگری اعمال نمیشود 2 سالگی است. در این سن صدمات مغزی کامل شده و درمان تنها از شدت حرکات بی هدف میکاهد وصدمات مغزی غیر قابل برگشت خواهد بود. بنابراین برای این بیماری غربالگری در دوران نوزادی ارزشمند است (همان منبع).
با توجه به تعاریف فوقالذکر این بیماری در صورت عدم تشخیص به موقع منجر به تغییرات مهمی در شیوه زندگی فرد میگردد. کاهش بهره هوشی و عقبماندگی ذهنی شدید ناشی از بیماری توأم با کاهش سطح انرژی، بدلیل رژیم غذایی خاص و محدود ومشکلات ناشی از آن ، توانایی انجام کار و فعالیتهای عادی اجتماعی روزمره فرد را تحت تأثیر قرار میدهد، به طوری که زندگی عادی بیمار و مراقبین وی را مختل میسازد.
در این پژوهش به دلیل درگیری مستقیم پژوهشگر با بیماری پیکییو و علاقه شخصی برای تشخیص به موقع آن، و کاهش بار بیماری در کشور و خانوادههای بیماران به معرفی نسبی آن پرداخته و سوال اساسی در این تحققیق عوامل اجتماعی مرتبط با عدم تشخیص به موقع بیماری و پیامدهای اجتماعی آن بر خانواده بیماران است.
رمان یک پدیده ی اجتماعی– فرهنگی است که از آن به عنوان «نوع ادبی غالب و حاکم در هنر مدرن بورژوایی» (لوکاچ، 1388، ص19) یاد می شود. بر همین اساس مطالعات جامعه شناختی که تا کنون در حوزهی ادبیات انجام شده، معمولا به رمان بیشتر از سایر انواع ادبیپرداخته است؛ چرا که آن را مهم ترین و موثرترین انواع ادبی روزگار ما و رایج ترینآن ها در میان همه اقشار در همه جای جهان معاصر می داند. شاید از آن رو که بیشتر و بهتر از هر نوع ادبی دیگر به زندگی و تجربة بشری، به ویژه در فردیت آن، میپردازد و به دنیای درون آدمی سر میکشد و روح و روان او را میکاود (بنیامین و دیگران، 1390).
دلیل اهمیت، تاثیر و رواج رمان، بیش از هر چیز به خوانده شدن آن و درک روایت توسط خوانندگان، مربوط می شود. در واقع خواننده داستان در مقام کنشگر اجتماعی با بروز رفتار خوانش، باعث مهم بودن، موثر شدن و رایج گشتن رمان در زندگی معاصر شده است.
در گذشته همزمان با کشف تاثیر و رواج رمان، خوانش آثار ادبی بیشتر رویکردی متن محور یا مولف محور داشت. اما در نظریه های ادبی جدید، فقط نویسنده و اثر بررسی نمی شوند بلکه این نظریه ها به خوانش خواننده به ویژه تعامل میان متن و خواننده نیز توجهمی کنند. خوانش خواننده محور، دریافت را لحظه ی «آفرینش» فعالیت ادبی و هنری می داند و معتقد است که بدون دریافت، هیچ اثر ادبی و هنری به
فعلیت نمی رسد (خجسته، 1386). بنابراین بر اساس نظریه دریافت، همان طور که رمان ها از انواع گوناگون و متنوعی برخوردارند، خوانندگان آن ها نیز گوناگون و متفاوت هستند و دریافت های متفاوت و خوانش های گوناگونی از رمان ها دارند. در واقع خوانندگان، از روایت های داستانی برای درک جهان (دی والت، 1992) و لذت بردن از مطالعه و سرگرم شدن با آن استفاده می کنند. «درک» که مولفه ی مهم آثار ادبی است (فرجی، 1387)، فرایندی است که با رفتار خواندن توسط خوانندگان این آثار حاصل شده و به عنوان یک توانایی که مفهومی به نام «هوش داستانی[1]»را معنا می بخشد، شناخته شده است. «هوش داستانی» از دیدگاه رندال (1999) به معنای توانایی فرد در صورت بندی (به قلم در آوردن یا روایت کردن) و دنبال کردن (درک و خواندن) داستان زندگی خود و دیگران است. (هاشمی، 1388، ص6) درک هر فرد بسته به موقعیت و ویژگی های فردی و اجتماعی اش با درک فرد دیگر تفاوت دارد و باعث به وجود آمدن خوانش های متفاوتی در بین افراد میشود. این موقعیت ها و ویژگی ها که سازنده ی تجربه های اجتماعی و درک هستی شناسانهی افراد میباشند، نگرش، زاویهی دید و خوانش آنان را تعیین می کند. بر اساس تحلیل های روایت شناختی، روایت از جهان اطراف نمودی از شخصیت فرد است و بیانگر تفکر و هویت ماست؛ بنابراین روایت ما از زندگی به طور مستقیم با کیفیت زندگی ما در ارتباط است و بر آن تاثیر می گذارد (همان) از آن جا که رهیافت جدید مطالعات جامعه شناختی در حوزه ی ادبیات بر روی خوانش خوانندگان متمرکز شده و با استفاده از نظریه دریافت به بررسی در این زمینه می پردازد، مطالعه ی روایت های خوانندگان از داستان هایی که می خوانند، ارتباط میان عوامل فرهنگی- اجتماعی و نوع خوانش آنان را مشخص می کند و نشان می دهد که افراد و گروه های اجتماعی با توجه به جایگاهی که در جامعه خود دارند، چگونه خوانش و درکی از خوانده های خود ارائه می دهند و چه تفاوتی میان خوانش گروه های مختلف خوانندگان داستان ها وجود دارد؟
تاکنون پژوهش های جامعه شناختی بسیاری با استفاده از روش های گوناگونی به بررسی های آماری درباره ی شیوه های خواندن پرداخته اند که ثابت کرده اند انتخاب های زیبایی شناختی نه فقط ذهنی نیستند، بلکه تابعی از وابستگی اجتماعی اند. (خجسته، 1386) اما جامعه شناسی ادبیات، برای بررسی چگونه خوانده شدن آثار ادبی و یا سنجش ارزش آن چه خوانده می شود در نزد خوانندگان، تنها رهیافت های آماری را کافی نمی داند و معتقد است که چنین بررسی هایی را باید با یک روش کیفی تر بر مبنای مصاحبه های عمیق، قوت و کمال بخشید. (همان) بنابراین اگرچه در میان انواع رمان ها، دو نوع رمان جدی و عامه پسند بیشتر از سایر انواع، خوانندگان زیادتری دارند؛ اما فقط تعیین چنین میزانی، و یا شناخت رمان های جدی به عنوان رمان های نخبه گرایانهیا معروفیت رمان های عامه پسند به مثابه ی داستان های رمانتیک زن پسند کار جامعه شناسی ادبیات نیست. حتی در این حوزه، دیدگاه منتقدان ادبی خواننده محور که گاه، راه خوانندگان این دو نوع رمان را کاملا از هم جدا می دانند و گاه قائل به وجود پیوندهایی میان نخبه گرایی و عامه پسندی (آزرم، 1387) هستند، با مطالعه خاستگاه های اجتماعی تفاوت ها یا پیوندها، قابلیت بررسی پیدا می کند. مثلا بین تفاوت ها و جدایی ها یا شباهت ها و پیوندهایی که در خوانش خوانندگان مشاهده می شود با موقعیت اجتماعی آنان چه ارتباطی وجود دارد و آیا به راستی تفاوت در تجربه های اجتماعی افراد باعث تفاوت در خوانش آنان می شود؟ اصلا خوانندگان رمان ها چگونه با جهان اجتماعی داستان ها و شخصیت های داستانی مواجه می شوند؟ آیا متغیرهایی مثل «هوش داستانی» باعث تفاوت میان گروه های خوانندگان می شود؟ آیا جنس انگیزه ها و تجربه های یک خواننده ی رمان جدی با جنس انگیزه ها و تجربه هایش در خواندن رمان عامه پسند متفاوت است و یا این انگیزه ها و تجربه ها چه تفاوتی با انگیزه های خوانندگان رمان های عامه پسند دارند؟
بنابراین برای شناخت تفاوت ها و شباهت های خوانش خوانندگان رمان های جدی و عامه پسند قصد داریم به مطالعه و پژوهشی جامعه شناختی در میان خوانندگان رمان در شهر بندرعباس بپردازیم و ببینیم که چه ارتباطی میان هوش داستانی افراد و متغیرهایی هم چون جنسیت، میزان تحصیلات، شغل و حرفه، قشر یا طبقه اجتماعی و … وجود دارد و چه تاثیری بر خوانش خوانندگان رمان های جدی و عامه پسند می گذارد؟ بر همین اساس در این تحقیق به مطالعه خوانش خوانندگان رمان در شهر بندرعباس می پردازیم تا با سنجش هوش داستانی ایشان، انگیزه ها و اهداف آنان را از خواندن رمان های جدی و عامه پسند تحلیل و مشخص نماییم. بنابراین مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که چه ارتباطی میان هوش داستانی و خوانش خوانندگان رمان های جدی و عامه پسند وجود دارد؟
[1] Narrative Intelligence