کلمه بلوار امروزه به لفظی به ظاهر آشنا تبدیل شده است. شهردار هر شهر بزرگ یا کوچکی علاقه وافری به ایجاد معابری به این نام از خود نشان می دهد ولی متاسفانه اکثر بلوارهای شهری فقط تابلوی بلوار را یدک کشیده و اثری از مشخصات واقعی و حال و هوای مورد انتظار در آن به مشام نمی رسد.
هر کجا که مسیری را امتدا می دهند و زمین های اطراف اجازه تعریض شدید آن را می دهد و آن را به خیابان سریع السیری تبدیل می کند، برای جلوگیری از تصادفات خودروها، باندهای رفت و برگشت را توسط موانع فیزیکی بتنی از یکدیگر جدا می کند، بلوار می نامند. شاید دلیل اصلی فقدان یک تصویر ذهنی درست، ناشی از آن است که معبری با مشخصات ویژه یک بلوار در ذهن مدیران و مهندسان ما وجود ندارد و به استثنای چند خیابان چهارباغ در تاریخ خود با چنین فضایی برخورد ملموس نداشته اند. بنابراین در هنگام تصمیم سازی و تصمیم گیری جهت پیاده سازی یک بلوار شهری عناصر آن از جمله وجود بناهای درشت دانه، سرسبزی بلوار، حضور پیاده در حال گردش، آرامش بلوار، تنوع نسبی فعالیت ها و غیره را فراموش کرده و به احداث فضائی می پردازند که کوچکترین شباهت و سنخیتی با مفهوم بلوارهای روز دنیا ندارند.
سیر تحول تدریجی در غرب این فرصت را در اختیار شهروندان قرار داد که تصویر ذهنی خود از این فضای شهری را همگام با تغییرات آن به هنگام نگاه دارند. اما در ایران بدون طی چنین مراحلی مستقیما از آنچه امروز در غرب بلوار خوانده می شود گرته برداری گردید و جالب تر اینکه این گرته برداری نیز ناقص صورت گرفت تا جایی که هر شهروند مسیری را که سه ردیف درختکاری شده است، بلوار تلقی می کند و بالعکس هر مدیر شهری، محور پهنی را که خودروها بتوانند با سرعت زیاد در آن حرکت کنند، بلوار می نامند. نه حضور حیاتی پیاده در آن مدنظر قرار می گیرد و نه تاثیر کاربری های همجوار آن مورد توجه قرار دارد. حاصل این بی توجهی ها معابری هستند که نه سرسبز می
باشند و نه محل حضور مردم. پیاده روها کم عرض اند و به خاطر وجود کاربری های ریزدانه تجاری، شلوغ و مغشوش هستند.
بلوارها در تعریف درست شهریشان، معمولا در یك راستای مستقیم از یك نقطه مهم شهری شروع و به نقطه مهم دیگر میرسند و باید میان این دو نقطه شروع و پایان آن پیاده رویی مناسب برای پیادهروی كه حركت غالب در بلوار است، وجود داشته باشد. در واقع پیاده روهای کم عرض و مهجور در شان هیچ فضای شهری نیست چه برسد به بلوار اما متاسفانه چون فرض نادرست بر عدم حضور مردم و عدم گذر عرضی از خیابان است، از پیاده رو ها کاسته شده و به باند سواره اضافه شده است. نه از تندرو و کندرو خبری است و نه از درختان سرسبز و بلندی که دالان بهشت را تداعی نماید. علاوه بر این رانندگان نیز از اوضاع بلوارهای ما راضی نیستند. آنها نمی دانند که در یک بزرگراه شهری در حال رانندگی هستند یا در یک تفرجگاه. هر لحظه خطر پریدن کودک یا عابری به وسط خیابان وجود دارد.
بلوار شهید انصاری رشت که در سال 1370 به شکل بلوار درآمده است، از طرفی چون مسیر رفت از این بلوار به سمت جاده انزلی از قبل احداث شده بود و از طرف دیگر برای کم کردن مخارج در زمان توسعه و بهبود شرایط این مسیر، بلوارسازی تنها در یک سمت از این مسیر اجرا شد. بنابراین با این شرایط این سوال پیش می آید که آیا بلوار شهید انصاری رشت کارکرد یک بلوار شهری را دارد؟
فرم در حال بارگذاری ...