آدمی همیشه در بستری از باورهای غیر علمی خود زیسته است و زندگی اقوام و ملت ها، از دیرباز با فرهنگ عامه عجین شده است. در طول تاریخ هم، خاصیت طبیعی ذهن بشر او را وا داشته است تا برای مجهولات و سوالات مطرح شده در ذهن خود، جوابی هر چند نادرست بیابد. ادبیات مکتوب، به عنوان یکی از منابع بازمانده ازمردم گذشته گاه خود تجلی گاه فرهنگ و آداب و رسوم و باورهای کسانی است که در آن دوره ها زیسته اند. و گاهی مطالعه آثار بازمانده ی ادبی،چنان روشنگر اخلاق و وضع روحی جامعه عصر خویش است که هیچ کتاب تاریخ و جامعه شناسی نمی تواند چنین پرتوی به زندگانی اجتماعی آن روزگار بیفکند (محجوب، 1382: 68)
مردم عادی در زمینه های مختلف علوم رسمی مانند نجوم، طب جانوران، افسانه ها، جادوگری و … باورها و تصورات عامیانه ای نیز داشتند که مجموعه آن ها فرهنگ عامه را تشکیل می دهد و اشعار صیدی تهرانی گویای این نکته است که مردم در آن زمان با آسمان، ستارگان و اعتقادات و باورهایشان زندگی می کردند.
این باورها در آغاز پیدایش خود، جنبه ی آیینی و مذهبی داشته اند، بتدریج و در طول تاریخ، با تکامل مذاهب بشری، ریشه های دینی و باورها به فراموشی سپرده شد، اما رواج آن ها در میان ملت ها کاسته نشده است. عوام که قدرت درک جنبه معنی و روح تعلیمات دینی را نداشته اند، به ظاهر اعمال بسنده کرده اند. (ناصح، 1357: 519)
1-3- سوابق مربوط (پیشینه تحقیق)
درباره عناصر فرهنگ عامه در دیوان صیدی هیچ کار مستقلی انجام نشده است اما در حوزه ی عمومی فولکلور و نیز جنبه هایی از فرهنگ عامه در اشعار شاعران گوناگون، آثاری موجود است که از هر یک به فراخور استفاده شده است.
1-4- فرضیه های تحقیق
الف) با ارزیابی مواد فرهنگ عامه در دیوان صیدی تهرانی می توان انتظار داشت که به درک جامع تری از جهان بینی مردم آن عصر پی برد.
ب) شناخت این عناصر، می تواند درک بهتری از اشعار این شاعر را از دیدگاه جامعه شناسی، تاریخی و مردم شناسی و … در پی داشته و ما را در درک بهتر اشعار این شاعر بزرگ کمک کند.
ج) بررسی فرهنگ عامه در دیوان صیدی تهرانی بینش تازه ای نسبت به خاستگاه و جایگاه اساطیری این عناصر بر ما می دهد.
د) در دیوان صیدی تهرانی در سطح گسترده و با تنوع فراوان از فرهنگ عامه بهره گرفته شده است.
1-5- اهداف تحقیق
اهداف عمده این پژوهش به قرار زیر است:
الف) بررسی میزان انعکاس فولکلور در دیوان صیدی تهرانی
ب) شناسایی ریشه و خاستگاه برخی از این عناصر
ج) آشنایی با فرهنگ عامیانه عصر شاعر
د) کمک به درک عمیق تر و آسان تر اشعار صیدی تهرانی
هـ) آگاهی از نحوه ی تعامل ادب رسمی و فرهنگ عامه
1-6- اهمیت موضوع
عناصر فرهنگ عامه همواره در اشکال گوناگون در شاهکارهای ادبی راه می یابند و دستمایه ی آفرینش مضامین متنوع می گردند بازتاب گسترده ی این عناصر را در دیوان صیدی تهرانی نیز مشاهده می کنیم. با بررسی مواد فولکلور در آثار این شاعر، می توان تا حد زیادی به کیفیت فرهنگ عصر شاعر و جهان بینی مردم آن روزگار پی برد. از سوی دیگر، این امر در درک آسان تر و عمیق تر مفهوم اشعار وی کمک شایانی می کند. همچنین تحلیل و بررسی فرهنگ عامه در این اثر ادبی بسیاری از مسائل روانشناسی، جامعه شناسی، مردم شناسی و تاریخی قرن ششم را به ما می شناساند.
1-7- ضرورت تحقیق
از آن جا که فرهنگ عامه با زندگی انسان ها رابطه ی مستقیم دارد و همچنین شاعران بسیاری به این مقوله در دیوان های خود توجه داشته اند، با هدف آگاهی از نوع این باورهای مردم روزگار مؤلف از سویی و فهم بهتر و درست تر متن، تبیین آنها و کوشش در جهت یافتن بیشینه ی آن، از سویی دیگر ضرورت انجام این کار را ایجاب م
طرح مسأله
امروزه دموكراسی و ارزشهای دموكراتیك مقبولیت جهانی پیدا كرده و ضرورت توجه به این شیوۀحكومتی، از سوی بسیاری از دولتها و كشورهای جهان پذیرفته شده است. از طرفدیگر دموکراسی بهعنوان شاخصی در اندازهگیری توسعه سیاسی شناخته میشود و به همین دلیل، بیشتر كشورها میكوشند تا خود را دموکراتیک معرفی کنند.
به طور كل، ارزشهای سیاسی به عنوان بخش مهمی از فرهنگسیاسی هر ملت یكی از مهمترین عوامل مؤثر در رفتارهای سیاسی آنان است و سرنوشت حكومت و ملت نیز با همین عوامل پیوند ناگسستنی دارد. جهت رسیدن به توسعه سیاسی، توجه به فرهنگ سیاسی بسیار ضروری به نظر میرسد و اهمیت آن زمانی بیشتر میشود كه بدانیم فرهنگ سیاسی سنتی در ایران به شكلی متفاوت با فرهنگ سیاسی مدرن در ذهن افراد رسوب پیدا كرده و گاهی حتی با آن در تعارض میباشد. جهت روشن كردن این موضوع و شناخت عوامل مؤثر بر آن، بهترین روش، بررسی فرهنگ سیاسی در بین نسلهای متفاوت جامعه میباشد. در ضمن بررسی بیننسلی ارزشهای فرهنگ سیاسی میتواند شاخص مهمی درخصوص تغییرات اجتماعی جامعه در اختیار علوم اجتماعی قرار دهد.
با كمی تأمل در تاریخ ایران میتوان ملاحظه نمود كه علیرغم این كه گهگاه برخی زمینههای عینی و نهادی فعالیتهای مدنی و سیاسی مدرن فراهم میگردد، لیکن ظاهرا عدم تثبیت و درونی شدن فرهنگ سیاسی مدرن و ارزشهای دموکراتیک در بین مردم سبب میشود كه عملاً این نهادها به اهداف خود دست پیدا نکنند و برای همیشه شعارگونه در بیانات سیاسی باقی بماند. در حقیقت، بحث دموكراسی و دموكراتیزاسیون در ایران سابقهای یكصد ساله دارد و اولین دغدغههای آن به انقلاب مشروطیت میرسد، دومین مقطع زمانی، دوره نهضت ملی با روی كار آمدن مصدق، سومین مقطع زمانی با پیروزی انقلاب كه با تدوین قانون اساسی و متمم آن، خیزی برای محقق ساختن ارزشهای دموكراتیك برداشته شد ولی هرگز به شكل نهادی و پایا در نیامد و آخرین مقطع زمانی بعد از دوم خرداد 1376 كه با روی كار آمدن محمد خاتمی در منصب ریاست جمهوری با مسلط نمودن گفتمان دموكراتیك، افكار عمومی را به خود جلب نمود، اما با همه این اوصاف، ظاهرا تاكنون ارزشهای دموكراتیك در بین اقشار جامعه درونی نشده است. معالوصف، میتوان گفت كه تنها مشكلات نهادی یا ساختاری در عدم استقرار دموكراسی اثرگذار نیست، بلكه متغیر فرهنگی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.
فرهنگ شكل دهنده بستری است كه سیاست در چهارچوب آن رخ میدهد و لزوم توجه به ارزشها و نگرشهای سیاسی، برای درك پدیدههای سیاسی به ویژه شكل گیری دموكراسی پایدار مورد تأكید قرار میگیرد و به عنوان یك ابزار مفهومی شناخته میشود، كه بر اساس آن میتوان رفتار و كنش سیاسی افراد جامعه را پیشبینی نمود.
در حال حاضر با توجه به گسترش رسانهها و پیشرفت تكنوژیكی آن وتبلیغات جهانی، سطح آگاهی و اطلاعات افراد ارتقا یافته و دموكراسی به عنوان یك شیوه حكومتی، مقبولیت جهانی یافته است، در جوامع جهان سوم كه در مرحله گذار از سنتی به مدرنیته قرار دارد، ممكن است تغییر فرهنگ سیاسی افراد جامعه به صورت یكپارچه و هماهنگ شكل نگرفته و گروهی با فرهنگ سیاسی غیردموكرات هنوز نتوانسته باشند، ارزشهای سیاسی سنتی كه به شكلی عمیق، در آنها درونی شده را تغییر دهند و بدینصورت تفاوت ارزشها و نگرشها در اینگونه جوامع امری طبیعی محسوب شده و برقراری دموكراسی پایا، نیاز به زمانی طولانیتر خواهد داشت، با توجه به این كه دامنه فرهنگ سیاسی بسیار گسترده است و امكان مطالعه همه ابعاد آن در یک تحقیق ناممكن به نظر میرسد، بررسی ارزشهای دموكراتیك در این تحقیق به عنوان یكی از مؤلفههای فرهنگ سیاسی انتخاب شده است. چرا كه تحقق دموکراسی شرایطی دارد که یکی از آنها داشتن فرهنگ سیاسی دموکراتیک است و داشتن فرهنگ سیاسی دموکراتیک منوط به وجود ارزشهای سیاسیدموکراتیک در بین مردم جامعه است. اما در خصوص چگونگی دستهبندی نسلها، هیچ توافقی بین اندیشمندان بر سر دستهبندی آن وجود ندارد. از نظر مانهایم و همفكران وی اواخر نوجوانی و اوایل جوانی در حدود 17 سالگی، در واقع سالهای شكلگیری اصلی هستند كه طی آن، دیدگاههای فردی مجزا و متمایز دربارۀ سیاست و جامعه در سطح وسیعی شكل میگیرد تجربیات متفاوت افراد از وقایع مهم تاریخی مانند جنگها و انقلاب با عث میشود در یك فضای متفاوت قرار گیرد كه تفاسیر او از دنیا و مسائل مختلف آن به شكلی متفاوت از سایر نسلها باشد )اسكات و شومن، 1992، ص.361. مارشال، 1999، ص. 199 به نقل از توكل ، 1385، 103).
با توجه به این كه ایران نیز درطول چند دهه گذشته درگیر وقایع مهمی مانند انقلاب و جنگ بوده است، به همین دلیل دستهبندی نسلها در این پژوهش بر اساس دیدگاه مانهایم انجام شده است.در این پژوهش ترغیب شدهایم تا اثرات این وقایع را در كنار سایر متغیرها در نسلها بررسی کنیم. در ضمن، با توجه به این كه سن ورود رسمی افراد در فعالیتهای سیاسی (رأی دادن) از حدود 17 سالگی است، جامعه آماری ما نیز از این سن شروع میشود.
با وجود آنكه ارزشها جهتدهنده و استانداردهای رفتارند و موجبات انسجام و یكپارچگی جوامع را فراهم میكند، از سویی دیگر ارزشهای متفاوت نسلها باعث فاصله افتادن بین آنها میشود. تجربه هر نسل، گونههای مختلف اجتماعی شدن و مجاری مختلف جامعهپذیری، به ویژه در دهههای اخیر كه رسانههای فراملی افراد به خصوص اقشار جوان را احاطه نموده، جهان ذهنی و افقهای آینده آنها را رقم میزند. بعد از انقلاب، جنگ یا دگرگونیهای عمده سیاسی – اجتماعی، هر گروه سنی، تجربهای خاص از جهان پیرامون خود دارد كه او را از سایر نسلها جدا میكند. این پدیده اجتماعی زمانی به صورت یك مسأله اجتماعی شناخته میشود كه از حد تعادل خارج شود و در این صورت ذهن افراد متخصص را به خود جلب مینماید. با توجه به ضرورت و اهمیت رواج ارزشهای دموكراتیك در فرهنگ سیاسی نسلهای متفاوت جامعه، به عنوان شاخصی در تقویت دموكراسی و توسعه سیاسی، محقق با انجام این پژوهش در پی دستیابی به پاسخ این سؤال است که آیا میزان رواج ارزشهای دموکراتیک در بین سه نسل از جامعه ایران متفاوت است؟ در این جا لازم است كه مروری اجمالی بر كل پایان نامه داشته باشیم:
فصل اول پژوهش، به مرور ادبیات تحقیق اختصاص یافته كه در دو قسمت به بررسی آثار تجربی و مبانی نظری در مورد موضوع پژوهش پرداخته شد. در بررسی آثار تجربی، ابتدا مروری بر آثار تجربی مربوط به نسل و شكاف نسلی صورت گرفته و سپس به مرور آثار تجربی در مورد فرهنگ سیاسی و ارزشهای دموكراتیك اختصاص یافت، در بررسی مبانی نظری، دیدگاههای اندیشمندان در مورد ارزش دموكراتیك و موضوعات مرتبط با آن مانند: جامعهپذیری سیاسی، فرهنگ سیاسی، دموكراسی، نسل و شكاف نسلی و فرهنگ سیاسی و شكاف نسلی در ایران، مورد مداقه و بررسی قرار گرفت. در فصل دوم كه مربوط به چارچوب نظری میباشد، به بیان دیدگاههایی
اختصاص یافته كه پژوهش حاضر بر اساس همان دیدگاهها و در چهارچوب همان مبانی انجام شده است. در این پژوهش با توجه به موضوع آن در بررسی نسلی از دیدگاه اینگلهارت مبنی بر ارتباط ارزشهای فرامادی و ارزش دموكراتیك و شكاف نسلی استفاده شده است. همچنین، برای تعریف فرهنگ سیاسی، مؤلفهها و شاخصهای آن بر دیدگاه نظری آلموند و وربا درباره فرهنگ سیاسی تکیه میکند. آلموند و وربا فرهنگ سیاسی را بر اساس وجوه شناختی، عاطفی و ارزیابانه ذهنیتهای مردم درباره نظام، فرایند و خروجیهای نظام سیاسی تعریف کردهاند. فصل سوم كه به روش تحقیق اختصاص یافته، جهت دستیابی به میزان رواج ارزشها و فرهنگ دموكراتیك بین نسلی، با توجه به حساسیت و اهمیت موضوع از روش پیمایشی[1] استفاده شد تا بتوانیم به صورت مستقیم با افراد جامعه ارتباط برقرار نموده و از دیدگاهها و نگرش آنها در مورد موضوعات مختلف سیاسی، بدون ابهام مطلع گردیم. بدین جهت لازم شد تا از پرسشگران ماهر و با تجربه استفاده شود تا به نتایج حقیقی و درست دست یابیم.
در این تحقیق پس از تعیین متغیرهای اصلی پژوهش، از مفاهیم مربوطه تعریف نظری و عملیاتی بهعمل آمده است. پس از تعیین گویههای هر مفهوم و آزمون مقدماتی پرسشنامه، با استفاده از آزمون آلفای كرونباخ[2] روایی طیفهای مورد استفاده مورد سنجش قرار گرفته و معناداری آنها آزمون شده است. پس از جمعآوری دادهها و ورود آنها به رایانه، با استفاده از برنامه SPSS و تحلیل های آماری مربوطه رابطه متغیرهای اصلی پژوهش مورد بررسی و آزمون قرار گرفتهاند.
با استفاده از فرمول نمونهگیری با 04/0درصد خطا تعداد نمونه 380 نفر تعیین شد. افراد نمونه نیز بر حسب حوزه و بلوك به روش تصادفی انتخاب شده اند.
فصل چهارم كه به تحلیل دادهها اختصاص دارد، ابتدا به توصیف اطلاعات و تشریح آنها با استفاده از جدول و نمودار پرداخته شده و سپس در قسمت آمار استنباطی به آزمون فرضیات با استفاده از روشهای آزمونی مناسب پرداخته شد. بر اساس نتایج بدست آمده فرضیه اول و دوم، مبنی بر تفاوت نسلها در پذیرش ارزشهای دموكراتیك پذیرفته شد. بر اساس آزمون كی دو مشخص گردید كه تفاوت نسلی بین نسل اول (47 سال به بالا) و نسل دوم (34 تا 47 سال) معنیدار است. فرضیه سوم، در خصوص ارتباط مستقیم پذیرش ارزشهای فرامادی و ارزشهای دموكراتیك، با استفاده از آزمون پیرسون تایید نشد. فرضیه چهارم مبنی بر ارتباط بین تحصیلات، جنس، هزینه خانوار با پذیرش ارزشهای دموكراتیك مشخص شد كه هرچه میزان تحصیلات بالاتر باشد، تمایل به ارزشهای دموكراتیك بیشتر است. همچنین مردان نسبت به زنان تمایل بیشتری به ارزشهای دموكراتیك دارند ولی بین میزان هزینه خانوار و پذیرش ارزش دموكراتیك رابطهای وجود ندارد. بر اساس فرضیه پنجم تأیید شد كه هرچه آگاهی سیاسی افراد بالاتر باشد، میزان پذیرش ارزش دموكراتیك بیشتر است.
فصل اول: مروری بر منابع علمی
در این فصل ذیل دو بخش، برخی ادبیات تجربی و مجموعهای از مهمترین آثار نظری درباره فرهنگ سیاسی، ارزشهای دموکراتیک و مقوله شکاف نسلی را بررسی میکنیم.
1-1- مرور تحقیقات تجربی
1-1-1- نسل و شکاف نسلی
کاشی و گودرزی جامعه ایران بعد از انقلاب را به پنج نسل بدون خاطره از جنگ و انقلاب، دارای خاطره از جنگ و انقلاب، نسل جنگ، نسل جنگ و انقلاب، قبل از جنگ و انقلاب تقسیم کرده و معتقدند هر چه از سنین جوانی به بزرگسالی نزدیك میشویم، الگوی رفتاری تابع ضوابط عام و كلی است. در مورد ارزشهای اخلاقی موجود در جامعه، نسل جوان پس از جنگ به ویژه نسل دارای خاطره از جنگ بیش از سایر نسلها بدبین هستند و نسل جنگ و انقلاب خوشبینترین نسلها بودهاند. در زمینه دین و سیاست هرچه بر تحصیلات افراد افزوده میشد از تعلق مذهبی كاسته شده و تمایل به مسائل سیاسی بیشتر میشود (کاشی و گودرزی، 1384).
یكی دیگر از مطالعات تجربی در زمینه نسلها و ارزشها، پژوهشی است كه توكلی بر اساس دیدگاه نسلی اینگلهارت در چهارچوب نظام ارزشی بین دو نسل انجام داده است، یافتههای این تحقیق نشان میدهد كه شكاف نسلی میان مادران و دختران وجود ندارد و تفاوتهای مشاهده شده معنیدار نمیباشد. تفاوتهای ارزشی دو نسل بیشتر در ارزشهای معنوی و مذهبی میباشد و بالعكس، در ارزشهای مادی این دو نسل، شباهت بیشتری را نشان میدهد (توکلی، 1378).
تحقیق دیگری كه در این زمینه انجام شده است، بررسی تحولات فرهنگی اجتماعی در طول سه نسل خانواده تهرانی (با تأكید بر مقایسه مراسم آداب و كاركردهای اجتماعی) طاهره خزائی میباشد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد كه، خانواده در اجرای آداب و رسوم ازدواج توانسته است كاركردهای خود را حفظ كند و آنها را پایدار كند و به نسلهای بعدی منتقل كند. در نهایت، با این كه خانوادههای تهرانی در حال گذار از خانواده سنتی به مدرن میباشد؛ اما با خانوادههای هستهای غرب متفاوت است و هنوز بسیاری از كاركرد و سنتهای خود را از دست نداده است (خزائی،1380).
مریم قاضینژاد، در پی شناخت و تحلیل پدیده تفاوت یا شكاف نسلها در بعد ارزشها بوده است. هدف اصلی این پژوهش شناخت درجة اهمیت و اعتبار تحولات ارزشی در میان سه نسل، بعد از انقلاب (29-15سال)، نسل انقلاب (45-30سال) و قبل از انقلاب (65-46سال) و شناسایی تفاوتهای معنیداری ارزشی در بین سه نسل به صورت مقطعی بوده است. دادههای به دستآمده گویای آن است كه هر چند برخی شباهتهای ارزشی مرتبط با سطوح اجتماعی و ملی مانند نظم و امنیت، همكاری و توسعه و… در سه نسل وجود دارد، اما از لحاظ جهتگیریهای ارزشی فردگرایانه و مجموعه ارزشهای ابزاری و شیوههای رسیدن به غایات ارزشی، بین سه نسل و عمدتاً بین نسل سوم (جوان) و نسل دوم تفاوت جدی و معنیداری وجود دارد ولی این تفاوتها به حدی بزرگ نیست كه از آن به شكاف یا گسست نسلی تعبیر نمود (قاضینژاد،1383).
معیدفر در بررسی تطبیقی تحول ارزشها و نگرشها، از داده های طرح ملی دو سال 1382 و 1379 استفاده نمود و نتایج پژوهش نشان داده كه در هر سه حوزۀ ارزشهای دینی ، سیاسی، اجتماعی ، جوانان و بزرگسالان از جنبه اعتقادی و باورهای دینی، نگرش نسبت به رابطه دین و سیاست و مسائل اجتماعی تفاوتی وجود ندارد و یا تفاوت اندك است. اما از لحاظ پایبندی به مناسك دینی و تساهل به دین و مذهبی بودن و خود و آینده دین با نسل بزرگسال متفاوت است و از لحاظ تعلق به جامعه و نگرش بدبینانه به حكومت و وضع موجود و اعتماد اجتماعی تفاوت زیادی با بزرگسالان نشان میدهد و بعضاً در طی زمان افزایش یافته است و این تغییرات را نمیتوان به فرضیۀ چرخه زندگی ناشی از شرایط سنی مرتبط دانست. در حقیقت از سال 1379 تا 1382 ما با پدیده گسست فرهنگی مواجهیم نه شكاف نسلی. (معیدفر،1383).
ملانیوود در سال 1999 در یك پیمایش به بررسی ساختار و اولویتهای ارزشی سه نسل از آمریكاییان ژاپنیالاصل پرداخت. این پیمایش از طریق پرسشنامه (پستی) بر روی نمونهای 1271 نفری از ژاپنیهای نسل دوم، سوم، چهارم مهاجر به آمریكا صورت گرفت و هدف آن تعیین میزان و ماهیت تغییر تفاوت ارزشها در سه نسل و تست تئوری و مقیاس نظام ارزشها شوارتز از نظر قابلیت آن در نشاندادن تفاوتهای ارزشی در سطح یك جامعه معین و میان نسلهای مختلف آن بوده است. مهمترین نتیجهی بدست آمده از این پژوهش آن است كه بیشترین تغییر ارزشی در نسلدوم رخ داده ودیگر اینكه اولویتهای ارزشی به شیوه سیستماتیك طی این نسلها تغییر كرده؛ اما نه به قدر مورد انتظار؛ بنابراین تئوری ساختار عام نظام ارزشهای شوارتز در نسل سوم وچهارم رد میشود (ملانی وود، 1999).
اسمیت برای آزمون شكاف نسلی یك مجموعهای از گروه سنی جوانان 24- 18 را در 1997 با یك گروه سنی مشابه در (1973 و 1985) انتخاب كرد وآنها را با نسل امروزی مورد مقایسه قرار داد. یافتههای این پژوهش گویای آن است كه جوانان امروز بیشتر از ارزشهای جامعه در بعضی از حوزهها دور هستند. آنها كمتر تمایل دارند كه روزنامه بخوانند، به زمان توجه كنند یا تعلقات مذهبی داشته باشند، در رأیگیری ریاستجمهوری شركت كنند یا در یك حزب فعالیت داشته باشند. او به این نتیجه رسید كه در همه اندازهگیریها شكاف نسلی از 1985 تا 1997 بیشتر از دورههای قبلی افزایشیافته است (اسمیت، 2004).
پیمایش دیگری كه در این زمینه انجام گرفته است، بررسی شكاف نسلی در محیط كاری بین دو نسل متولدین (1943-1963) و نسل (1970-1980) میباشد، در این تحقیق مشخص شد كه این دو نسل در برخی موارد با هم متفاوت بودهاند، از جمله، ارزشهای شخصی، مهارتهای تكنولوژیكی، تفكرات جهانی، اتكا به نفس، تعادل شغلی، خانوادگی و زندگی، احترام، ادب، شاكی بودن. در حقیقت این دو نسل ازدیدگاههای متفاوتی در مورد شیوۀ كاركردن، نگرش و اخلاقیات كار برخوردار بودهاند و همین مهمترین علت برای تضاد و تنش بین دو نسل شده است. اما نكتهای كه در خور توجه است، این است كه ویژگیهای شخصی، تجربیات متفاوت از گذشته در ایجاد شكاف خیلی مؤثر بوده است (گوویتوانیا، 2001).
یكی از پژوهشهای خارجی در مورد نسلها و رواج ارزشها در بین نسلها، بررسی گرایشها و ارزشهای جوانان و نسل بعد از جنگ ایتالیا در 1995 میباشد. این تحقیق نشان میدهد كه جوانان در مقایسه با نسل پیشین، به ارزشهای سكولار تمایل داشته و در حوزۀ مسائل عقیدتی و اخلاقیات فردگرا هستند. هم چنین در حوزۀ دین، با مذهب نهادینه تعارض داشته و از دیگر سو مدافع ارزشهایی نظیر طلاق و سقط جنین هستند (ابروز، 1995).
[1]. Social survey
1. Cronbach
مفاهیم اولیه و تعاریف مقدماتی
در پیش گفتار مرور کوتاهی بر تاریخچه منطق فازی و علت استفاده از محاسبات فازی داشتیم، در این قسمت سعی داریم تا برای درک بهتر تفاوتهای مجموعههای فازی[1] و مجموعههای غیرفازی[2] به مرور برخی تعاریف مقدماتی بپردازیم. اغلب تعاریف فصل از منابع [1] و [17] استخراج شده است.
1-1- مجموعههای غیر فازی
تعریف 1-1-1- (مجموعه قطعی[3]یا غیرفازی) یک مجموعه گردآیهای از اشیای کاملاً معین و متمایز می باشد که اشیای تشکیل دهنده آن را اعضای مجموعه یا عناصر مجموعه می نامیم.
به طور مثال مجموعه اعداد طبیعی 1) ℕ=
مجموعه اعداد حسابی 2) W=
مجموعه اعداد صحیح 3) ℤ =
مجموعه اعداد گویا 4) ℚ =
مجموعه اعداد گنگ =
مجموعه اعداد حقیقی 6)
یک مجموعه را به چهار طریق می توان نشان داد:
1) نمایش تفصیلی یا فهرستی: در این نمایش اعضای مجموعه به صورت فهرست داخل { } قرار می گیرند.
2) نمایش ریاضی: در این روش اعضای مجموعه با توجه به خاصیت یا شرط مربوط مشخص می شود.
3) نمایش نمودار ون: در این روش معمولا برای نمایش مجموعه از اشکال هندسی استفاده می شود.
4) روش تعلق(تابع عضویت): در این روش عضو بودن یا عضو نبودن یک شی در مجموعه مد نظر است، این کار توسط یک تابع به نام تابع عضویت انجام می پذیرد.
فرض کنید بیانگر یک مجموعهی غیرفازی روی یک مجموعه مرجع[4] باشد. تابع مشخصه[5] این مجموعه یعنی را میتوان با نگاشت زیر تعریف کرد
«کیفیت زندگی، مفهومی پیچیده و چند بعدی است که تحت تأثیر موءلفههایی چون زمان و مکان، ارزشهای فردی و اجتماعی قرار دارد و از این رو معانی گوناگونی برای افراد و گروه های مختلف بر آن مترتب است. برخی آن را به عنوان قابلیت زیست پذیری یک ناحیه، برخی دیگر به عنوان اندازهای برای میزان جذابیت و برخی به عنوان رفاه عمومی، بهزیستی اجتماعی، شادکامی، رضایتمندی و مواردی از این دست تعبییر کرده اند (اپلی و منون[1] 2007 به نقل از رضوانی و همکاران 1387). در واقع مفهوم کیفیت زندگی یک متغیر ترکیبی میباشد که از چندین متغیر متأثر میگردد. تغییر در سطح درآمد مردم، شرایط زندگی، وضع سلامت، محیط، فشار روحی و روانی، اوقات فراغت، شادمانی خانوادگی روابط اجتماعی و چندین متغیر دیگر نظیر آن به شکل مرکب، کیفیت زندگی و تغییرات آن را تعیین میکند» (جاجرمی و کلته[2] 1385: 5و6).
«هرچند که ارتقای کیفیت زندگی در مقیاسهای فردی و اجتماعی از دیرباز مورد توجه برنامهریزان بوده است، اما در دهههای اخیر با اولویت یافتن اهداف اجتماعی و تدوین آنها در قالب برنامههای توسعه، به تدریج نگرش انسانی و جامعه شناختی درباره کیفیت زندگی در برنامهریزیها و سیاستگزاریهای کلان کشورهای پیشرفته راهیافته است. باگسترش رویکرد انسانی و ورود مفهوم کیفیت زندگی در پژوهشها یا نوشتارهای توسعه پایدار، مراکز و مؤسسههای بسیاری به مطالعه مفهوم کیفیت زندگی، شاخصهای سنجش و چگونگی ارتقای آن پرداختهاند »(امیدی، 1387، 4) و گستره مربوط به کیفیت زندگی و سنجش آن شاید در هیچ زمانی به اندازه امروز وسیع نبوده است.
کیفیت زندگی مردم و مکانهای روستایی به عوامل زیادی از جمله اشتغال، درآمد مناسب، دسترسی به خدماتی مانند آموزش و بهداشت، سلامت، محیط طبیعی، امنیت اجتماعی و… وابسته است. هرچند کیفیت زندگی مردم و مکانهای شهری نیز بدین عوامل وابسته است، اما با چالشهای مربوط به سنجش رفاه و زندگی بهتر در مناطق روستایی بسیار تفاوت دارد. برخی از این چالش به شرایط اقتصادی وابستهاند، اما برخی دیگر به چارچوب سازمانی و نهادی موجود در نواحی روستایی مربوط میشود. عواملی مانند مقیاس کوچک و تراکم کم سکونتگاه های روستایی، کاهش اشتغال و درآمد در بخش کشاورزی، امکانات کشاورزی، فاصله زیاد و انزوای جغرافیایی روستاها، راههای ارتباطی و شبکه حمل و نقل نامناسب، و ناکارآمدی سیاستهای لازم برای بهبودکیفیت، زندگی روستایی را پیچیدهتر میکند.
با توجه به این که بیش از 30% جمعیت ایران در روستاهای کشور زندگی میکنند و بار مسئولیت تأمین بسیاری از نیازمندیهای غذایی مردم شهر نشین را بر عهده دارند و بدین جهت از نقشی بی بدیل و راهبردی در رشد و توسعه کشور و به ویژه حفظ استقلال آن حداقل در حوزه ی غذایی برخوردار هستند. استان همدان یکی از استانهای مهاجرپذیر و مهاجر فرست می باشد که از نظر مهاجرفرستی از روستا به شهرستانهای استان و سایر استانها بیشترین آمار را به خود اختصاص داده است .
و طی اعلام فرمانداری استان این عامل ناشی از تنگناها و محدودیتها، بحران آب در بخش کشاورزی این عامل بسیار موثری در کاهش اشتغال روستاییان در این بخش و در نهایت روی آوردن به مشاغل غیرکشاورزی و در نتیجه کاهش سطح کیفیت زندگی آنها و تلاش در جهت مهاجرت برای یافتن مشاغل و درآمد کافی برای بهبود زندگی آنها شده است. این تگنا در روستاهای شهرستان همدان خصوصا بخش مرکزی طبق اعلام فرمانداری در سایت اختصاصی خود مشهودتر بوده بطوریکه در این روستاها بیشترین مشاغل، مشاغل تولیدی، خانگی و غیرکشاورزی بوده و بعضا بعلت پایین بودن کیفیت زندگی به حاشیه شهر و یا (حواشی استان تهران، کرج، قم، اصفهان،کرمانشاه ) مهاجرت کردند.
آگاهی از سطح کیفیت زندگی آن ها، شاخصهای کیفیت زندگی آنان و عوامل تأثیر گذار برآن از نهایت اهمیت برخوردار است و برای زمینه سازی در راستای دستیابی به دوران رشد و شکوفایی کشور از الزامات آغازین میباشد و عدم توجه و اهتمام لازم در این زمینه میتواند خسارات جبران ناپذیری حتی در حد تهدید امنیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال کشور در پی داشته باشد. از این روی و در راستای تحقق فرآیند یاد شده، این پژوهش در پی این پرسشهای زیر پاسخ داده است:
1- کیفیت زندگی روستاییان در مناطق روستایی شهرستان همدان در چه حدی است؟
2- متغیرهای اجتماعی (سرمایه اجتماعی، احساس محرومیت نسبی، پایگاه اقتصادی واجتماعی) تا چه اندازه بر کیفیت زندگی روستاییان تاثیر دارند؟
3- تاءثیرگذاری متغیرهای زمینهای (درآمد سرا نه، تحصیلات و بعد خانوار) بر کیفیت زندگی روستاییان چقدر است؟
3-1- اهمیت و ضرورت پژوهش
بهبود كیفیت زندگی در یك مكان خاص و یا برای اشخاص و گروههای خاص همواره كانون اصلی توجه برنامهریزان بوده است. در واقع بهبود كیفیت زندگی در هر جامعهای، یكی از مهمترین اهداف سیاستهای عمومی آنجامعه میباشد. مطالعاتكیفیت زندگی میتواند به شناسایی نواحی مسألهدار، علل نارضایتی مردم،اولویتهای روستاییان در زندگی، تأثیر عوامل اجتماعی- جمعیتی بر كیفیت زندگی و پایش و ارزیابی كارایی سیاستها و راهبردها در زمینه ی كیفیت زندگی كمك كند. یک دلیل مهم برای توجه به مفهوم كیفیت زندگی، درتخصیص مؤثر منابع محدود و كمیاب نهفته است. با توجه به منابع معین، سیاستگزاران میبایست بهترین راه را برای توزیع آنها در راستای نیازها و اولویتهای مردم بیابند. این امر میتواند بوسیله كاربرد نتایج تحقیقات مرتبط، به عنوان ورودی به فرآیند تصمیمسازی و سیاستگزاری تحقق یابد. «به بیان دیگر چنین تحقیقاتی وسیله و ابزار تولید توصیههای سیاستی مناسب برای مسئولان هستند» (النگین[1] و همکاران 2001). اجرای طرحها تخصصی شناخت كیفیت زندگی، تصمیمگیران را در درك بهتر پیچیدگی مشكلات و شناسایی تواناییهای بهبود كیفیت زندگی در نقاط مختلف روستایی، یاری میكند.
با این نگرش، لزوم و ضرورت انجام این پژوهش به خوبی قابل تبیین است، بویژه که یافتههای آن میتواند به فرآیند شناخت لازم و کافی از مناطق روستایی و تصمیم سازی، تصمیم گیری، سیاستگزاری و برنامه ریزیهای علمی و واقع بینانه براساس آن، به مسئولین مربوط یاری رساند.
[1] – Olengin
1-Epley & Menon
2- Jajarmi & kalteh
:
صرفنظر از اهداف و کارکردهای هنری و زیباییشناسی ادبیات و آثار ادبی، آن را برای تسهیل تکامل جوامع بشری و ابزاری برای مبارزه با ناهنجاریها و کجرویهای اجتماعی دانسته و گفتهاند ادبیات «مفهومی است که هر صاحب نظری آن را بهگونهای هماهنگ با جهانبینی اجتماعی، علمی و مذهبی خویش تعبیر نموده … رسالت حقیقی آن روشنگری اذهان و تلطیف احساسات بشری و بارور ساختن امیال پاک مهرورزی و همدردی میان انسانها و به کلامی ارج نهادن به آرمانهای والای انسانیت است» (عزبدفتری،12:1363) و «اثر ادبی وقتی به وجود میآید که نویسندهای قادر باشد حقیقتی را آشکار کند و بپذیراند، یعنی حقیقت رابطهاش را با جهان» (نجفی،159:1364)، ازاینرو، کار یک نویسنده یا شاعر بیان ناگفتهها است؛ ناگفتههایی که هر کس قادر به بیان آن نیست؛ این ناگفتهها گاهی جنبهی انتقادی دارند و این انتقادات گاهی با زبان تند و صریح بیان میشود و گاهی با کنایه و ابهام که این دو بستگی به شرایط شاعر یا محیط اجتماعی او دارد، اما شاعری که به انتقاد روی میآورد، درواقع تضادها و هرجومرجهای سیاسی-اجتماعی را دستاویز و موضوع انتقادات خویش قرار میدهد و آن را شیوهای برای نوگرایی، نواندیشی و نوسازی و در کوتاه سخن، اصلاح ساختارها و رفتارهای اجتماعی میسازد. ازاینرو، آثار انتقادی غالباً زبان طنز به خود میگیرند. شاعران نوپرداز بیشتر از شاعران کلاسیک، واقعیات پیرامون خویش را مورد توجه قرار میدهند و خود را متعهد به بیان آن میدانند. قیصر امینپور به اقتضای تعهد و رسالت شاعری با بیان برخی از مسائل انتقادی به انعکاس و تصویرگری کژیها و نارساییهای موجود در جامعه خود پرداخته است و در میان شاعران معاصر از جمله کسانی است که در آثارش دیدگاههای انتقادی دارد و میتوان آنها را در چند ابعاد از جمله اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، دینی- عرفانی، مورد بررسی قرار داد و از طنز نیز برای مطرح کردن بعضی از انتقادات خود بهره برد و این پایاننامه بررسی آنها را موضوع خود قرار داده است.
2.1.سؤالهای پژوهش:
3.1. پیشینه پژوهش:
اگرچه آثار زیادی دربارهی قیصر امینپور به رشتهی تحریر درآمد ولیکن از بعد انتقاد، پژوهشی بدان نپرداخته است، حال اینکه چند پژوهشی در قالب کتاب و مقاله در مورد اندیشه و سبک قیصر امینپور نوشته شده که به قرار زیر میتوان عنوان کرد: