شاعران و نویسندگان ادبی به دلیل ادراک بالاتر نسبت به سایراقشار جامعه، گاه به دلیل داشتن مشکلات فردی و گاه با درک نابسامانیهای جامعه و با احساس تعـهّد نسبت به اقشــار جامعه، اعتراض و درد خویش را در قالب اثری هنری عرضه میکنند که تاثیر آن بسیار بیشتر از بیان عادی مسأله است. در این میان، شعر یکی از قالب های هنری است که با به کارگیری زبان و قالبی آهنگین و موزون، راه نفوذ خود را تا عمق جان شنونده، در زمانها و مکانهای مختلف بازمیکند و رسالت خود را بهتر به انجام میرساند. در ادب کهن فارسی، اگرچه میتوان عنصر اعتراض را دید و صدای شاعران معترض را شنید؛ اما هیچ گاه اعتراضشان به گفتمان تبدیل نشده و اعتراض آنها، غالبا به صورت پند و اندرز، و در پارهای از موارد، به صورت انتقاد از حاکمان، در قالب شیوههای هجو و هزل باقی ماندهاست؛ ولی در حوزهی اعتراضات عرفانی و اعتقادی، بزرگانی چون حلاج، اعتراض خویش را بی پروا بیان کردند که نه تنها به گفتمان تبدیل شده؛ بلکه غوغایی نیز به پا کردهاست.در سال های پس از مشروطه، زن ها متوجه شدند که دستآورد چندانی از مشروطیت نصیب آن ها نشد و معدود شاعرانی، با حسرت و احتیاط و با تکیه بر اصول اخلاقی و احترام به آداب و رسوم اجتماع، به بیان اعتراض پرداختند؛ اما فروغ این حسرت را با شجاعت تمام و دوری از تزویر بیان کرد.
پیش از فروغ، ندای ماندگاری که در دادخواهی زنانه برخاسته باشد، وجود ندارد و اگر چیزی گفته شده یا بیتی سروده شده، بسیار کم مایه و ضعیف بوده است؛ اما راز ماندگاری فروغ، گفتن حرف دل است و دیدن نادیده گرفتهها. وی زنی است که تحوّل درونی و روحی خود را با تمام آنچه در جامعه اتفاق میافتد، بیپروا بیان میکند.
گاهی اعتراض نه تنها اوضاع نابسامان جامعه را به چالش می کشاند؛ بلکه آنچنان عصیانگر است که سنتهای شعری و آداب و رسوم اجتماعی
، اخلاقی و خانوادگی را دگرگون میکند و شاعری چون فروغ فرخزاد، شهامت مییابد تا بیپروا، با قیام علیه سنّت مردانه در شعر، آن چه را که میاندیشد بر صفحهی کاغذ بنگارد. تاریخ ادبیات ایران، سنّت و سیاست ایران، همواره گسترهی زبان و سخن مردانه بوده و محروم و بیبهره از زبان زنانه بودهاست. حدود، خطها و مرزهایی که سامانهی مردسالار تعیین میکند و قراردادها و هنجارهایی که سنتهای مردانه تعریف و تبیین میکند، تنها حضور کنشمندانهی مردان و صدای مردانه را برتافته است. و تابِ بازتاب صدای زنان را که از زبان و ذهن مردانه دور باشد، نیاورده و هرگونه کنش اجتماعی، زبانی و ادبی ساختشکنانه از سوی زنان را به شدت سرکوب کرده است. اشعار فروغ فرخزاد نخستین جلوهمندی زبان و صدای ویژهی زنان، در ادبیات ایران است. و آن را باید افزون بر ساخت شخصیتی وی، محصول وضعیت نوپدید جامعه و دگرگونی اجتماعی پنداشت که برّندگیِ جسارت و شهامت فروغ، در بافت سنگوارهای سخت آن، امکانی برای نمود هستی زنانه فراهم ساخت. فروغ با بهکارگیری این جسارت و شهامت و با تاثیر از زندگی شخصی و حوادث اجتماعی، افکار و اندیشههای خود را در قالب زبان زنانه، به اعترضکشاند و از خود در عرصهی زبان و ادبیات فارسی، شاعری معترض ساخت. بنابراین ابعاد گوناگون اعتراضات فردی و اجتماعی که از ارکان اصلی و محتوایی شعر او قلمداد میشود، مهمترین مسالهی قابل تحقیق و پژوهش درمورد شعر این شاعر است و از این جهت قابل تحلیل و بررسی است.
تعداد کل سالمندان جهان در سال 2006را 687 میلیون و 923 هزار نفر برآ ورد شد واعلام کردندکه این تعداد تا سال 2050 به رقم یک میلیارد و 968 میلیون و 153 نفر خواهد رسید در حالی که هم اکنون60درصد افراد سالمنددر کشورهای درحال توسعه زندگی می کنند(سازمان ملل متحد2006). در حال حاضر 2/8درصد از کل جمعیت ایران را افراد سالمند بالای 60سال تشکیل میدهندکه معادل 2/6میلیون نفر است. پیش بینی می شود این رقم تا سال 2050 به 26 میلیون و 393 هزار نفر معادل 26 در صد کل جمعیت کشور برسد. امید زندگی برای مردان و زنان ایرانی بعد از 60 سالگی طی سال های 2005 تا 2010 به ترتیب 17 و 18 سال بر آورد شده است. نرخ رشد سالانه جمعیت در فاصله سرشماری های 1375 تا 1385 در کشور ایران6/1 در صد بوده و این در حالی است که نرخ رشد جمعیت سالمند3/7درصد معادل2/5 میلیون نفر و در فاصله سرشماری 1385 تا 1390 نرخ رشد 2/8 درصد معادل 2/6 میلیون نفراست. با توجه به ساختار کنونی جمعیت کشور انتظار میرود که در سالهای آینده این جمعیت بیش از گذشته نیز افزایش یابد و افزایش نسبت سالمندی در کشور ما از سال 1420 به بعد خود نمایی خواهد کرد(مرکز آمار ایران 1381،1385،1390 ).
جداول 1، 2و3 روند سالخوردگی جمعیت وتصویر های عینی از سالمندان را در کل کشور،استان لرستان وشهرستان خرم آباد را از سال 1335 تا 1385 نشان می دهد.
همانطور که در جداول1،2 و3 ملاحظه میگردد، نسبت جمعیت سالمند کل کشور از جمعیت سالمند شهرستان خرم آباد بیشتر است بنابراین با توجه به کاهش باروری، کاهش مرگ و میر و در نتیجه افزایش طول عمر که پیامد پیشرفت های پزشکی است،موجب افزایش نسبت سالمندان به کل جمعیت شده است.ایران از جمله شهرستان خرم آباد، ازاین قاعده مستثنی نیست. کاهش سطح زاد و ولد و باروری علاوه بر تأثیر قاطعی که بر میزان رشد جمعیت واز آن طریق تعدیل شتاب افزایش تعدادجمعیت داشته، برترکیب وساختار جمعیت نیز تأثیرخواهد گذاشت وکاهش مستمر زاد و ولد و انتقال از باروری طبیعی به باروری کنترل شده به تدریج ساختار سنی جمعیت را ازوضعیت جوانی خارج و به طرف سالمندی سوق می دهد به همین لحاظ، هرم سنی جمعیت ایران که به جرأت میتوان گفت در طول تاریخ همواره قاعده ای گسترده داشته وبه لحاظ تمرکز بیش از 40 درصد از کل جمعیت در سنین کمتر از 15 سال از ساختاری جوان برخوردار بوده، در دو دهه اخیر به سبب کاهش باروری تغییر شکل داده و نوعی فرورفتگی در قاعده هرم سنی ایجاد شده است به همین سبب تغییر شکل هرم سنی، نسبت جمعیت کمتر از 15 سال از رقمی بیش از 45 درصد در سال 1365 به رقمی کمتر از 30 درصد در حال حاضر کاهش و در واقع در فاصله 20 سال با روندی بی سابقه به کمتر از دو سوم تقلیل یافته است(میرزایی 1385: 57).
بنابراین علت اصلی سالخوردگی جمعیت، کاهش باروری طی 50 سال اخیر، باروری کل جهان از حدود5 بچه برای هر زن به حدود 7/2 کاهش یافت وبه نظر می رسد طی 50 سال آینده به حدود 1/2(سطح جانشینی)برسد.هرچند هم اکنون در اکثر کشورهای توسعه یافته،مقدارآن زیرسطح جایگزینی است. کاهش باروری در ایران در نیمه دوم دهه 1360 شروع شد و طی سه دهه اخیر کاهش سریعی داشته است( عباسی شوازی و دیگران 2009).
پس ضرورت پرداختن به موضوع سلامت وسالمندی، در کشورما نیزبه عنوان اولویتی مهم بیش از پیش نمایان می شود. با توجه به اینکه سازمان ملل متحد برنامه «سالمندی فعال» را برای سالمندان مطرح کرده است و سالمندی فعال یعنی به حداکثر رساندن سطح سلامت، مشارکت و امنیت افراد سالمند به منظورتقویت کیفیت زندگی آنها، هرکدام از اینها تمهیدات اجتماعی، بهداشتی،فرهنگی و اقتصادی خاص خود را میطلبد. کاهش جمعیت درسن کار به همراه پیری و افزایش وابستگی سالمندان از جمله مهمترین چالش های ناشی از سالمندی جمعیت در سالهای آینده است. کشور با سالمند شدن جمعیت با چالش های اجتماعی مانند افزایش شکاف نسلی بین جوانان و سالمندان و کاهش حمایت خانواده از سالمندان روبرو خواهد بود. مهمترین چالش اقتصادی کشور افزایش هزینه های درمانی ونگهداری،قطع یاکاهش درآمد، افزایش فشار مالی در صندوق های بازنشستگی وبیمه است، چون هزینهی درمان برای هر سالمند سه برابر هزینه درمان یک کودک است .
کشور ایران هم اکنون وارد مرحله نخست سالمندی یعنی جمعیت بالای 60 سال بین 7 تا 14 درصد شده است و پیشبینی میشود که تا 30 سال آینده وارد مرحله فوق سالمندی، یعنی بیش از 21 درصد جمعیت سالمند شود. شاخص سالمندی یعنی نسبت افراد بالای 60 سال به جمعیت زیر 15 سال، در کشورهای اروپایی 186 به 100 است در حالی که کشورهای در حال توسعه دارای رقم 41 به 100 هستند و این بیانگراین است که کشورهای در حال توسعه درسالهای آینده با پدیده سالمندی مواجه خواهند شد. پیشبینی این است که ایران در سالهای آینده با پدیده زنانه شدن سالمندی نیز روبرو شود این پدیده در واقع افزایش سهم زنان سالمند نسبت به مردان سالمند در جمعیت کشور است که طبق مطالعات در سال 1430برای زنان 5/34 درصد و برای مردان 31 درصد خواهد بود. این بدان معنی است که در سال 1430 به ازای هر100 زن سالمند کشور 88 مرد سالمند خواهیم داشت. چون در کشورهای توسعه یافته امید زندگی زنان بیش از مردان است وبا این که نسبت جنسی مردان در بدو تولد به زنان بیشتر است اما این نسبت با افزایش سن به سمت زنان تغییر مییابد (سازمان ملل 2006 ).
باتوجه به اینکه خانواده در ایران درحال حاضر با دگرگونی های مختلف روبرو است فضای فیزیکی خانواده کاهش یافته و خانواده از قالب سنتی به شکل مدرن در حال تغییر است.سالمندان نیز در این تحولات با ناامنی مواجه شده اند. در حالیکه جامعه ایرانی و از جمله شهرستان خرم آباد در حال دگرگونی وسیع است، بسیاری از خصوصیات اجتماعی، روانی، اقتصادی و فرهنگی مربوطه درحال ظهور است و در این دگرگونی، پدیده سالمند شدن، نگهداری آنان، کیفیت محل اقامت، چگونگی مراقبت از آنها از دید جمعیت شناسان و جامعه شناسان نیز از اهمیت خاصی برخودار است. از دیدگاه جمعیت شناسی، با توجه به ساختار کنونی جمعیت ایران، نسبت سالمندان رو به افزایش است و آنها نیازمند مراقبتهای پزشکی بیشتر، تغذیه مناسب و سایر خدمات مورد نیاز هستند. همچنین با مسن شدن مردم، بیماری های غیرواگیر منجر به ناتوانی و مرگ و میر در تمامی مناطق دنیا ازجمله کشورهای درحال توسعه می گردد. درمان بیماری هایی مربوط به سنین بالا برای افراد، خانواده ها و بودجه عمومی پر هزینه هستند. امابرخی از بیماری های غیرواگیر در سالمندان، قابل پیشگیری و تعویق می باشند. ناکارآمدی در خدمات پیشگیری یا مراقبتی باعث افزایش بیماری های غیر واگیر وهزینه های انسانی، اجتماعی و اقتصادی کلانی منجر می گردد و منابعی را به صورت نامتناسب جذب می نماید که می تواند برای مشکلات بهداشتی گروههای سنی دیگرمورد استفاده قرار گیرد(توکلی قوچانی و همکاران، 1382 :28). تحت چنین شرایطی سیاستهای اجتماعی خاصی درخصوص این جمعیت روبه افزایش می بایست تدوین و به کار گرفته شود. انجام مطالعات پژوهشی وتحقیقاتی مورد نیاز از جمله بررسی وضع موجود و شناخت عوامل اجتماعی،جمعیتی و اقتصادی مؤثر بر سلامت جسمی و روانی در سالمندان میتواند برنامه ریزان را در جهت دادن به سیاستها و برنامه ریزیهای توسعه کمک کند. در غیر اینصورت این پدیده بعنوان یک مسئله اجتماعی وحتی افرادی سربار نمود می یابد(شیخی 1386: 75، 66).
سازمان جهانی بهداشت(2006) برنامه ای با تمرکز بر فرایندهای توانمند سازی درسالمندان در سه حوزه افراد سالمند و توسعه، بهبود سلامتی و رفاه در سالمندان و اطمینان بخشی در ایجاد محیط های توانمندکننده و حمایتی مورد توجه قرار داده است. هر چند که این تعداد سالمند نسبت به کل جمعیت کشور رقم زیادی را در برنمی گیرد به خصوص با توجه به اینکه در ایران، بسیاری از این افراد تحت حمایت خانوادگی هستند، اما به دلایل زیر، مطالعه سالمندی از اهمیت زیادی برخوردار می باشد.
توجه به ساختار سنی جمعیت ایران که اکنون مورد توجه بسیاری از محافل علمی است درآینده ای نه چندان دور جمعیت سالمند بخش قابل توجهی از جمعیت را در بر خواهد گرفت. زمانی که ممکن است برای شناخت وضعیت این گروه و برنامه ریزی برای آن دیر باشد.
پیری شناسان اجتماعی خاطر نشان میکنند پیری در بر گیرنده سه فرایند به هم پیوسته است. فرایند اول، پیری جسمانی است که عبارت است از تغییرات ناشی ازافزایش سن که در طول زمان بربدن عارض می شود. فرایند دوم، پیری روانی است که عبارت است از فرایند ناشی از رشد و توسعه شخصیت از جمله تغییرات عاطفی و ادراکی رفتاری و فرایند سوم، پیری اجتماعی است که در بر گیرنده جریانهای گوناگون گذار ازیک پایگاه اجتماعی به پایگاه اجتماعی دیگر است که شخص در دوران زندگی تجربه می کند. فرایند سه گانه فوق به میزان متفاوت ناهمگون در هر فردی صورت می گیرد(ریاحی1387 :7). در تعریفی دیگرازسالمندی به عنوان دوره “وابستگی مجدد” نام برده اند یعنی پس از دوره وابستگی و اجتماعی شدن و پس از آن، دوره دوم یعنی استقلال و بلوغ و در نهایت دوره سوم یا سالمندی آغاز می گردد. همچنین جمعیت شناسان معتقدند سالخوردگی، انتفال ارگانسیم بعد از بلوغ فیزیکی است. که این انتقال با تغییرات منظمی در ظاهر، رفتار، تجربه و نقش های اجتماعی فرد همراه میشود (لس لت[1] 1998 :195، 139 ).
براین اساس بررسی شناخت ویژگیهای اجتماعی،جمعیتی و اقتصادی مؤثر برسلامت جسمی و روانی در سالمندان مسئله مهمی می باشد. و یکی ازمسائل تأثیر گذار برکیفیت زندگی، مخصوصاً در سالمندان، وضعیت سلامتی است (محسنی1380: 45 ).
[1] – Laslett
[1]- Kinsella
2- Martin and Preston
در این پایان نامه سعی شده اطلاعات جامع و مستندی درباره ی آموزه های اخلاقی در شاهنامه با تکیه بر اشعار حماسی و حکمت آمیز و سراسر پند و اندرز شاهنامه ارائه شود و در فصلهای جداگانه مطرح گردد. اینکه آموزه های اخلاقی چیست و چگونه است و حکیم بزرگوار حماسه سرای، چگونه آنها را در نامه ی باستان خویش به کار گرفته و مایه ی رهنمون و رهنمود ساخته، نکته ای است که رفتن به سراغ شاهنامه، مُحرز و روشن می گردد. اشعار شاهنامه برای ما باز می گویند که چگونه فردوسی طوسی، با قلم سحّار و ذوق وقّاد و طبع فروزان و دل پر از حکمت و ذوق پر شکوفه ی خویش، خوان حکمت و آموزه ی معرفت گسترده و ایرانیان، بلکه جهانیان را به بهره برداری از این خوان بی دریغ صلا زده است و دیریست که از صلا و فراخوان او می گذرد. چه بسیار خوانندگان که در طول قرنها از این شاهنامه ی گرانبها میوه ی معرفت و بار آموزش چیده و برداشته اند و اکنون هم نگارنده سفره ای به قدر وسع خویش از طعام گران نعمت و خوان پربرکت شاهنامه، از دست هنرمندِ استاد طوس، نه از مایه ی محقّر خویش تهیّه دیده است.
نگارنده در پی این است که فرازهای شاهنامه، در آغاز و انجام، چگونه از اخلاق و معرفت و چگونه زیستن دادِ سخن داده اندو هر فرازی چه پیامی اخلاقی و یا چه پیامهای مشحون از معرفت و مردم شناسی و انسان شناسی و پایبندی به اصول اخلاقی را بازگو و مطرح می کند؟
استاد سخن سرا، از چه منابعی در القای حکمت و اخلاق مایه گرفته و به چه آثار و کتبی از پیشینیان نظر داشته است؟ در شاهنامه از چه نامه های باستانی نام برده است؟ و اینکه از چه شیوه هایی در بیان مسائل مورد نظر خویش بهره جسته است؟ او چگونه برخی از آیات و احادیث اسلامی را در قالب شعر، روایت کرده است؟ و چگونه از حریم دین و مذهب خویش، که گرانبهاترین گوهر وجود او بوده، دفاع نموده است؟ طرح شیوه ی بیان مسائل معرفتی و آموزه های اخلاقی در شاهنامه و پرداختن به راه و رسم حماسه سرای بزرگ در این شیوه، ما را با باورهای مذهبی و معرفتی او بیشتر از پیش آشنا می سازد و این نکته روشن تر می شود که شاهنامه، پیش از آنکه کتاب جنگ و لشکرکشی و بر تخت نشستن باشد، داستان زندگی برتر و والای نیاکان راست کردار و راست گفتار ماست. ایرانیان کهن به گفته ی هرودوت مورّخ یونانی مظهر راستی و درستی بوده اند و این از مَطاوی سخن فرزانه ی حماسه استاد مسلّم فردوسی طوسی، آشکار و مُحرز
است.
1-2- اهمّیّت و ضرورت تحقیق:
گرچه در پهنه و گستره ی اخلاق و طرح مسائل معرفتی و انسان شناسی و شیوه ی بهزیستی روانی فردی و جمعی، در گذشته ی دور و در ایران کهن، آثاری توسّط فرزانگان ایران و جهان، به ساحتِ فکر و ذهن انسانهای جویای حکمت، تقدیم و اهداء شده است امّا از آنجا که نگارنده، با شاهنامه پیوندی دیرین و ناگسستنی دارد و طرح آموزه های اخلاقی این کتاب بی مانند برای وی، خود بس، شیرین، دلچسب و مایه ی جان و روح و روان است، برای ادای دین به ساحتِ کبیر و روح پر فتوح استاد حماسه و خوشه چینی از خرمن او، بر آن شدم که به اندازه ی وسع خویش در این وادی، یعنی آموزه های اخلاقی در شاهنامه وجیزه ای تقدیم خوانندگان و همکلاسان خویش بنمایم. طبعاً کار نگارنده، گرچه کوچک است امّا از آنجا که بر دانشجویان شناخت ابعاد شاهنامه بویژه بُعد انسان شناسی و حکمت و پند و اندرز آن، فرض و لازم است هر چند مختصر، در وادی اخلاق و آموزشهای انسان ساز شاهنامه قدمی چند زده و رقمی هرچند کوتاه و مختصر، بر صفحه ی تحقیق و پژوهش زده باشم.
1-3- اهداف تحقیق:
هدف از ضرورت تحقیق این که هر چند مختصر و کوتاه، پاره ای از آموزه های اخلاقی شاهنامه، که احتمالاً در کتب و آثار مربوط کمتر بدان پرداخته شده است و یا برخی از آموزه ها احیاناً به قلم تحقیق پژوهندگان و نویسندگان نیامده است، توسّط این نگارنده البتّه تا آنجا که در توان اوست، مطرح و توضیح و ارائه شود. نگارنده هدفی جز روشن نمودن برخی از زوایای اخلاقی و آموزه های معرفتی شاهنامه ندارد و در این راه با دقّت در مطالب حکمت آمیز این حماسه ی منظوم، دُرِّ تحقیق را به وسع خویش به یاری خدا، فراچنگ خواهد آورد.
تحلیل و بررسی آموزه های انسان ساز و سراپا حکمت، تراویده از قلم فردوسی بزرگ، مَطمحِ نظر و منظور اصلی نگارنده است. در این راه چگونگی پردازش مسائل اخلاقی و چند و چون شیوه های القای حکمت شاعر، نیز منظور نظر و از اهداف تحریر این پژوهش است.
بیان شیوه های مُتقن و سراپا حکمت شاعر طوس، ما را به سرچشمه ی معارف و آموزشهای انسان ساز او،رهنمون خواهد شد که اهمّ آنها عبارتند از:
1- تحلیل و بررسی شیوه ی نظم آموزه های اخلاقی توسط شاعر
2- شاعر از چه ترکیبات، لغات، اصطلاحات، داستانها و ضرب المثلهایی برای القای آموزه های اخلاقی بهره جسته است؟
3- زبان حماسی او، چگونه در عین حماسی بودن، پذیرای القای مسائل اخلاقی شده است؟
4- تأثیر آموزه های اخلاقی او در آثار حماسی و غیر حماسی، منظوم و منثور چگونه بوده است؟
5- شاعر حماسه سرا، چگونه با طرح آموزه های اخلاقی در کنار مسائل تاریخی، اسطوره ای و حماسی به هدف خویش که همانا بهسازی روزگار و سرنوشت هم میهنان خویش بوده است، چگونه موفّق به القای منظور و هدف خود شده است.
یكی از انواع دادهها كه مورد علاقهی شدید محققین است، اهمیت دادن به فاصله زمانی تا وقوع بعضی حوادث مانند مرگ و میر و غیره میباشد، یعنی پرداختن و توجه نمودن به گروهی از افراد به طوری كه پس از مدتی برای هركدام از آن ها یك نقطهی زمانی به نام شكست یا وقوع حادثه تعریف میگردد. شكست یا حادثهی مورد نظر میتواند حداكثر یك بار برای هر فرد اتفاق افتد. به عنوان مثال، طول عمر یك ماشین صنعتی، اولین زمان مراجعهی یك اتومبیل نو به تعمیرگاه و غیره از جمله مواردی است كه میتواند مصداق شكست یا واقعهی مورد نظر باشد. از آن جایی كه این روشها در ابتدا غالباً برای مطالعات مرگ و میر به كار برده میشد و اصلاً بدین منظور طراحی گردیده بود، نام تجزیه و تحلیل زمان بقا بر آن نهاده شده است.
تحلیل بقا، مجموعهای از تکنیکهای آماری متنوع، جهت تحلیل متغیرهای تصادفی است که دارای مقادیر نامنفی میباشند. نوعاً مقدار این متغیرهای تصادفی، زمان شکست یک مولفه فیزیکی (مکانیکی یا الکتریکی) و یا زمان مرگ یک واحد بیولوژیک (سلول، بیمار، حیوان و غیره)
میباشد. ممکن است این متغیر، زمان یادگیری یک مهارت باشد، یا حتی امکان دارد به زمان هیچ ارتباطی نداشته باشد. برای مثال، متغیر می تواند مبلغ پرداختی یک شرکت بیمه در وضعیت خاصی باشد.
در تحلیل دادههای بقا مسئله اصلی یافتن مدل مناسبی برای همبستگی زمان بقا با متغیرهای مختلف
میباشد. لذا ابتدا زمان بقا را تعریف نموده سپس توابع بقا را معرفی مینماییم.
در مطالعات کاربردی تنها وقوع پیشامد، نظیر مرگ، مدنظر نیست بلکه زمان وقوع نیز مطرح میشود که به زمان بقا معروف است. به عبارت دیگر زمان بقا، یک متغیر تصادفی نامنفی است که فاصلهی زمانی بین شروع و وقوع یک پدیدهی خاص را اندازهگیری میکند.
اصولاً برای تعیین زمان بقا ، به سه عنصر اساسی نیاز است:
الف) زمان مبدا یا نقطه شروع
ب) پیشامد پایانی مورد نیاز
ج) مقیاس اندازهگیری گذر زمان
به عنوان مثال گسترهی عمر ( ) از تولد (نقطه آغاز) تا مرگ (پیشامد پایانی) بر حسب سال (مقیاس اندازهگیری زمان) را در نظر بگیرید (شکل ۱).
به طور کل به دلیل وجود دو ویژگی خاص، زمان بقا را نمیتوان با روشهای آماری استاندارد بررسی کرد. خصوصیت اول زمان بقا این است که این متغیر به جای پیروی از توزیع نرمال از توزیعی چوله پیروی
میکند. دوم اینکه زمان بقای واقعی ممکن است بیشتر از مدت زمان مطالعه باشد و نتوان آن را کامل
اندازهگیری کرد. همچنین در بسیاری از مطالعات بالینی، افراد شرکتکننده قبل از پایان مطالعه و به سادگی و یا به علتی غیر از علت مورد بررسی از مطالعه خارج میشوند. این اطلاعات ناقص، اطلاعات سانسور شده نامیده میشوند. به همین دلیل استفاده از روش های معمولی آماری در مورد زمان بقا کارایی ندارد. لذا برای بررسی و ارزیابی آن از تحلیل بقا استفاده میکنیم.
، سوالات تحقیق، اهمیّت و ضرورت تحقیق، پیشینه و اهداف و… است.
فصل دوم: در این فصل موضوع تحقیق، یعنی مفهوم فال و استخاره از نظری لغوی و مفهومی مورد بررسی قرارگرفته است.
فصل سوم: در این فصل، برای پیشبرد اهداف تحقیق، زندگی نامه ها، سبک شعری و آثار شاعران شاخص گردآوری شده است.
فصل چهارم: مهم ترین فصل پژوهش است. و به بررسی مفهوم فال و استخاره در ادبیّات منظوم میپردازد..
فصل پنجم:ارائۀ نتیجه گیری پژوهش است.
«فال» از ریشه فأل عربی است؛ در فرهنگ هابه معنای شگون، طالع، بخت، پیش بینی وعاقبت گویی آمده است. همچنین درکتب مختلف بعنوان علم، ازآن یاد شده است. « علمیاست، که بوسیله آن برخیحوادث آینده دانسته میشود. واین کار باگشودن قرآن کریم یا کتب بزرگان، مانند: دیوان حافظ و مثنوی مولوی و نظایر آن انجام میپذیرد.»(معین،1357: ذیل واژۀ فال) استخاره هم به معنای طلوع کننده، جزییازمنطقه البروج و پیشگویی سرنوشت و برای انجام کاری با قرآن فال گرفتن است. و…(همان)
فال و فالگیری روشی برای شناخت آیندهاست وآگاهی پیداکردن از آنچه قراراست رخبدهد و یا رخندهد. قَداست این روش درفرهنگها بین اقوام و ملل گوناگون آن قدر بوده است که همیشه، طالبان زیادی رابه خود جلب نموده است.
بنا امیدی ازین در مرو بزن فالی بـــود کـــه قــرعۀدولــت بنام مــا افتد
شبی که ماه مُراد از افق شود طالع بــــود کــه پــرتـو نــوری ببام ما افتـد
(حافظ ،244:1379 )
در خصوص زادگاه اصلی فال اتفاق نظر خاصی نیست. از کهن ترین نمونه های فال بینی از شهر «سیپار» بود که شمش را به خاطر هنر غیب
گویی و فال بینی می ستودند.( قدیانی، 1387 : 529)
در زندگی اجتماعی و سیاسی یونانیان، پیشگویی و تفأل نقش موثری داشته است. یونانیان در بارۀ هرچیزی می خواستند، ارادۀ خدایان را بدانند و می پنداشتند، ارادۀ خدا با علائم مختلفی که تفأل نامیده میشود؛ ظهورمیکند.(ناس،1354 :52) و در ایران باستان هم دوران مادها، هخامنشیان تا ساسانیان علوم ستاره شناسی بابلی وهندی رواج داشت. چنان که استفاده فراوان فردوسی و دیگر شاعران در بازتاب مفاهیمی، چون: مکان سیّارات، صورفلکی، بروج دوازدهگانه، سعدونحس اختران و تاثیر آنها در کامیابی یا عدم کامیابی شاهان و قهرمانان داستانها مورد استقبال فراوان قرارگرفته است.
چــــو کــرد اخــتر فـرخ ایـرج نـگاه کـشـف دید طــالــع خــداونـد مــــاه (فردوسی، 1375،ج1: 16)
بــختـور از طـالـع جــوزا بـــــــرآی جـوزشـکـن آنـگه و بـخــت آزمـــای
(نظامی،1387 :407)
هستم عطارد،این دو قصیده دوپیکراست لاف عطاردت ز دو پیکر نکوتـــــر است
(خاقانی،43:1373 )
همچنین، بعدازظهور اسلام هم استخاره (فال گرفتن با قرآن) آنقدرمقدّس شد،که مسلمانان برای انجام امورنیک از استخاره بهره میبردند. و از تَطَیُّر دوری میکردند. از رسول گرامی (ص) نقل است که فال راخوش میداشت وتطیّررا خوش نمیداشت. «ما خابَ مَن إِستَخارَولا نَدِمَ.» هرکه از خدا خیر جوید نومید نشود و هرکه مشورت کند نادم نگردد. (نهج الفصاحه،1356: 536)
وآنچه مسلّم است،گسترش آیندهنگری از طریق فال واستعمال آن توسط عام وخاص موجب ورود آن در دنیای ادبیّات منظوم شد.
مصحف به فـال بـاز گرفتم به بــامداد بــرفــور الســـلام علیکـم جــواب داد
(نَزاری قهستانی،1371 :319)
استعمال فال، استخاره و طالع، دربین برخی جوامع پررنگ است و به صورت تمثیل وِرد زبان شده است. «فال امام جعفر صادق (ع) است؛ بد ندارد.»یعنی همیشه با همه کس حتی دوضدموافق است. (دهخدا،1386:ذیل واژۀ فال) یا «فال نیکو بزن به هرکاری.» (همان)
اکنون در بیشترکشورها، فال گرفتن با کتب مقدس دینی و برای نمونه درکشورهایی مانند: ایتالیا، فال گرفتن با«اشعار ویرژیل»مورداستقبال است. درایران هم فال گرفتن باکتاب مقدس قرآنکریم و دیواناشعارحافظ متداولتر از سایر کتب است. وهمچنان میتوان بازتاب این باور اجتماعی را درشعر معاصر هم مشاهده کرد.
حالِ دلــم حـواله به دیـوان ِ خـواجه بـاد یـارآن زمـان که خواستـه فالِ مـراد از او
من با روانِ خواجه از او شکوه می کنـــم تــــادادِ مــــا بستــــد اوستــــاداز او