وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی تطبیقی اخلاق از منظر نسبی یا مطلق‌بودن در مثنوی و نهج‌البلاغه

 
تاریخ: 28-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

 

اخلاق در لغت جمع واژة «خُلق» است. خُلق صفتی را گویند که در نفس انسان رسوخ دارد و موجب آن میشود که افعالی متناسب با آن، بدون نیاز به تفکر و تأمل از او صادر شود. خُلق همان ملکه است که در مقابل حال قرار دارد. حال بر خلاف ملکه، کیفیت نفسانی سریع الزوالی است که میتواند پس از ممارست و تمرین، ملکة انسان گردد (طوسی، 1369، ص 101).

 

ابن مسکویه میگوید: «خُلق همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهایی دعوت
میکند؛ بیآنکه نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد» (ابن مسکویه، 1381، ص 15).

 

به تعبیر مرحوم نراقی، اخلاق عبارت است از: دانش صفات مهلکه و منجیه و چگونگی متصف شدن و گرویدن به صفات نجات بخش و رها شدن از صفات هلاک کننده. (مصباح، 1381، ص 18)

 

ارسطو معتقد بود که انسان به طور طبیعی واجد خلق و خویهای خاصی نیست؛ هرچند طبیعت او با هیچ خلق و خویی هم ناسازگار نیست، بلکه میتواند بنا به خواست خود و با مداومت و تمرین، ملکات خاصی را در خود پرورش دهد و نیز معتقد است، اشرار به تأدیب و تعلیم اخیار میشوند و تکرار موعظه و نصیحت تأثیر دارد (طوسی، 1386، ص 104).

 

اهمیت اخلاق

 

نقش و اهمیت مکارم اخلاق در تعالی معنوی انسانها بر هیچکس پوشیده نیست؛ هم چنانکه رسول گرامی اسلام نیز هدف از بعثت خویش را تتمیم مکارم اخلاق معرفی مینماید: «اِنّما بُعِثتُ لِاُتَمِمَ مَکارِم الآخلاق» من مبعوث شدهام که اخلاق حسنه را به اتمام رسانم. اولیای گرامی اسلام نیز برای آنکه پیروان خویش را به راه خودسازی و تزکیه­ی نفس سوق دهند، آنان را به آموختن علم اخلاق موظف نموده و فرا گرفتن این علم را که از پایههای اساسی سعادت اجتماع است بر سایر علوم مقدم داشتهاند (فیض کاشانی، 1365، ص 1).

 

بیتردید اخلاق در اسلام دارای اهمیت فراوانی است و علاوه بر آنکه از ارکان اسلام و در ردیف عقاید و احکام به شمار میآید، عامل پیوند انسان به پروردگارش نیز میباشد و همانا این پیوند مقصود اصلی در ایجاد انسان است. دیگر آنکه آیین مقدس اسلام در تمام زمینهها جز با شیوة اخلاقی، تمام و کامل نمیگردد و نیز این علم از دانشهایی است که به انسان و حالات گوناگون او و سایر علوم و معارف انسانی اهتمام میورزد. از فضیلتها و مکارم انسانی چگونگی به دست آوردن آن و نحوة آراستن نفس به آن صفات نیک، از رذیلتها و صفات ناپسند و چگونگی دوری جستن از آنها و بازداشتن نفس از آلوده شدن و نیز آثار گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آن بحث و گفتوگو میکند (مظاهری، 1388،ص 12).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

دانلود مقالات

 

در اهمیت علم اخلاق میتوان گفت که وجود انسان به گونهای ضعیف و ناقص آفریده شده است؛ به گونهای که باید خود، ابعاد هستی خویش را شکل دهد و به کمک قدرت اندیشه و ارادة خویش استعدادهای مختلفش را شکوفا سازد و به کمال لایق خود برسد. اخلاق، استعدادی است که در وجود انسان نهفته است و برای آنکه انسان به کمال لایق خود برسد، باید این جنبه از وجودش را نیز شکوفا سازد (امید، 1381، ص 166).

 

اخلاق پیش از اسلام

 

با نگاهی گذرا به اخلاق پیش از اسلام درمییابیم که با وجود کتاب مقدسی مانند اوستا که مجموعه­ی کاملی از تعالیم اخلاقی است و تمدن دیرین و روحیات ایران پیشین را یادآور میسازد، اخلاق از مقوله­های مورد توجه در ایران باستان بوده است. گاتها مهمترین قسمت اوستا، نخستین کتابی است که بشر را به شاهراه وحدت راهنمایی کرده است. در تعلیمات زرتشت مقصود از خلقت و نتیجه­ی زندگانی این است تا هر فردی در آبادی جهان و شادمانی جهانیان کوشیده است، خود را به وسیله­ی اندیشه، پندار و گفتار و کردار نیک، قابل عروج به عالم روحانی و رسیدن به اوج کمال و سعادت جاودانی نماید. همچنین محسنات اخلاقی از قبیل راستی و درستی، امانت، تواضع، رحم و شفقت و… نمونههایی از تعالیم مزدیسنا و اخلاق ایران باستان است (ایرانی، 1361،ص 5).

 

در سلسلههای متعدد موجود در ایران باستان نیز تعالیم اخلاقی وجود داشتهاند. سلسلة ساسانیان که بر سر دو راهی میان دنیای یونان و روم از یک سو و چین و هند از سوی دیگر قرار داشت، روزگاری دراز مرکز مبادلات معنوی و مادی بود. تمایلات ایران دوستی که در این دوره حکمفرما بود، به کمک و همراهی مذهب ملی کشور، آیین زردشت و روحانیون پارسی به وجود آمد، رواج پیدا کرد و این تمایلات در ادبیات پرورش یافت (اینوسترانتسف، 1351، ص 15).

 

ادبیاتی که جنبة اخلاقی دارد، شامل تعلیمات اخلاقی، دعوت به کار نیک، اندرزها و رهنمودهایی برای داشتن یک روش صحیح زندگی و همیشه همراه با گفتارهایی دربارة دین و اصول آن است. اینگونه نوشتههای را که تعدادشان نسبتاً زیاد است، هندرز (اندرز) یا پندنامک مینامیدند. کتاب پندنامک زرتشت شامل دستورهای اخلاقی همراه با تعلیمات دینی است (ریپکا، 1354، ص 68).

 

بنابراین، رسالههای اخلاقی و آموزشی به صورت اندرز و وصیت، گروه مخصوصی از آثار ادبی را تشکیل میدهد از بررسی تألیفهای مشابه در ادبیات ایرانی در دوره­ی ساسانی میتوان به چگونگی پیدایش آن پی برد. نمونهای از این نوع اندرزنامهها را که به صورت ادبی تنظیم یافته و مربوط به دورة قبل از اسلام است، در کتاب عهد اردشیر یا پندنامه­ی خسرو انوشیروان میتوان دید (اینوسترانتسف، 1351، ص 34).

 

اخلاقی که از اندرزنامههای کهن نشئت میگیرد پیچیده، ظریف و چنان سرشار است که میتوان مطالعة مضامین ادبیات فارسی سدههای نخستین را براساس آن استوار کرد. نقش اصلی این
مجموعه­ها، برانگیختن نوعی نگرانی و حدّت بخشیدن به آن، بر حذر داشتن وجدان از خوابآلودگی و متقاعد کردن آن است به اینکه راحتی و آرامش واقعی در این بیداری است. این اندرزنامهها نطفة اصلی اندیشهای اخلاقی است که در سراسر ادبیات فارسی به چشم میخورد (فوشه کور، 1377، ص 23).


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی تصویرگری طلوع و غروب خورشیددر خمسۀ نظامی گنجویروش جدید مرتبه چهارم و معادلات غیر خطی موج »
 
مداحی های محرم