یکی از موضوعهایی که بیشتر شهرهای جهان با آن دست به گریبانند، سوانح طبیعی است. بحران، رویداد یا واقعه ناگهانی است که با آسیبهای جانی و مادی گسترده و یا زمینه های بروز این گونه آسیبها همراه بوده، نیازمند انجام اقدامات فوری است. این قبیل حوادث طبیعی که منجر به بروز وضعیت بحرانی در جامعه میشوند، حداقل به طور بالقوه و اغلب خطرناک، ویرانگر و کشنده هستند(Alexander, 2002: 38). زلزله یکی از این بحرانهاست که هر از چند گاهی قسمتی از زمین را میلرزاند و زیانهای جانی و مالی زیادی را بر انسانها تحمیل میکند.
خطر زلزله بسیاری از کشورها را در سطح جهان در بر میگیرد و خود عامل ناکامیهای زندگی و اکثر مرگ و میرهاست (اسمیت، 1382: 199). با قرارگیری ایران بر روی کمربند زلزله آلپ- هیمالیا، این کشور طی قرون گذشته، 130 زلزله به بزرگی 5/7 ریشتر را تجربه کرده است (Ghafory-Ashtiany, 1999: 4). بر اساس گزارش سازمان ملل، در سال 2003 میلادی، کشور ایران در بین کشورهای جهان رتبه نخست را در تعداد زلزله های با شدت بالای 5/5 ریشتر و یکی از بالاترین رتبهها را در زمینه آسیب پذیری از زلزله و تعداد افراد کشته شده در اثر این سانحه داشته است(UNDP,2004:12). وجود زمینه های لرزه خیزی ناشی از موقعیت زمین شناسی، وجود گسلهای فراوان در بطن و حاشیه شهرها و… همگام با عوامل انسانی متعدد نظیر جمعیت شهری، افزایش مسکن کم دوام شهری، شهرسازی نامناسب با بحران زلزله، همگی قابلیت لرزه پذیری شهرها را افزایش داده است. تا جایی که 90 درصد شهرهای کشور ما در برابر یک زلزله 5/5 ریشتری آسیب پذیر گشتهاند (عکاشه، 1383: 495). امروزه آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله، به عنوان مسئله ای جهانی پیش روی متخصصان رشته های گوناگون قرار گرفته است. این وضع در کشورهای دارای ساختار طبیعی مخاطره آمیز، از جمله ایران، طی دهه های اخیر به صورتی حادتر نمود یافته است (حبیب،1371: 13). آن چه زلزلهها را به سانحه تبدیل میکند، عدم آگاهی انسان و توانایی در مواجه و برخورد با آن است. این مسئله عموماً با گستردهترین دخالتهای نسنجیده انسانی در محیط طبیعی از جمله ساخت و سازهای بی رویه در حریم گسل، فقدان و یا بی توجهی به ضوابط و استانداردهای ساخت و ساز تشدید میشود (حاتمی نژاد و همکاران، 1388: 1).
بدون شک از عوامل مؤثر در کاهش آسیب پذیری شهرها، به ویژه خسارات ناشی از زلزله، شکل و ساختاری است که شهر دارا بوده و میتوان با استفاده از برنامه ریزی و طراحی شهری اصولی و توجه مدیریت بحران، در کاهش آسیب پذیری شهر گامی مؤثر برداشت (حبیبی، 1387: 36-27). بنابراین کاهش آسیب پذیری شهرها زمانی محقق خواهد شد که ایمنی شهر در برابر زلزله به عنوان یک هدف در تمام سطوح برنامه ریزی شهر مدنظر قرار گیرد. استقرار نامناسب عناصر کالبدی و کاربریهای زمینهای شهری، شبکه ارتباطی ناکارآمد شهری، تأسیسات زیربنایی شهر و توزیع ناهمگون فضاهای باز شهری، قدمت بالا و کیفیت پایین بناها در بافتهای شهر و مواردی از این قبیل، نقش اساسی در افزایش میزان آسیبهای وارده به شهرها در برابر زلزله دارند، فزونی ابنیه و مساکن ناپایدار عموماً در بافتهای فرسودهای است که به دلیل مسائل و نارساییهای کالبدی، عملکردی، اجتماعی- اقتصادی و زیستمحیطی از وضعیت نامطلوبی برخوردار بوده و در برابر مخاطرات طبیعی به ویژه زلزله ناایمن و آسیبپذیر است. آسیبپذیری شهر گرچه عمدتاً ناشی از ناپایداری ابنیه است، ولی نفوذناپذیری برخی از بافتهای شهری(به دلیل دسترسی نامناسب سواره) و فشردگی بافتها که ناشی از ریزدانگی و کثرت قطعات کوچک است، ایمنی کم این بافتها را به ویژه با بروز سوانح شدت بخشیده است. موارد نامبرده همگی جزء مقولاتی است که با عدم رعایت آنها در شهرها، موجب آسیبپذیری شهر در برابر زلزله شده است. لذا با اصلاح وضعیت شهرسازی در چهارچوب مدیریت بحران، میتوان آسیبپذیری شهرها در برابر زلزله را کاهش داد و امدادرسانی را تسهیل کرد. شهر پیرانشهر با توجه به وجود گسلی به همین نام و با طول تقریبی 200 کیلومتر که موجب بروز زمین لرزه های متعددی شده است و همچنین گستردگی شهر در دامنه کوهستان که قسمت اعظم بافت فرسوده شهر در آن واقع شده است و ساخت و سازهای نامناسب، با خطر ریسک بالا در برابر زلزله مواجه است. لذا مطالعه درست و مشخص كردن مسیرها و مناطق آسیب پذیر و یا امن شهر با توجه به معیارهای مشخص، آسیب ناشی از بحران زلزله را كاهش داده و امكان برنامه ریزی درست را فراهم میآورد. این امر نیازمند مطالعه همه جانبه برای کاهش اثرات ناشی از بحران زلزله میباشد. مسائل بسیاری از این قبیل وجود دارند که دیدگاه کاهش آسیبپذیری ناشی از زلزله از طریق برنامهریزی شهری را همگام با تجربیات ایمنسازی سازهها، مطرح مینماید
و ذکر ضورت بررسی آن ،سوالات ،اهداف ،فرضیات ،پیشینه پژوهش و روش تحقیق آورده شده است .فصل دوم مبانی نظری پژو هش که در پنج بخش مجزا آورده شده است . در بخش اول مباحث مربوط به مدیریت شهری مورد بحث قرار داده و به ذکر تعاریف و مفاهیم مدیریت ،مدیریت شهری و ارتباط آن با برنامه ریزی شهری ،دیدگاه سیستمی در مدیریت شهری ،کاربرد مفهوم یکپارچگی مدیریت سازمانی در مدیریت شهری ،سابقه مدیریت شهری در کشور های مختلف ،مدل مدیریت شهری و به بیان اهداف مدیریت مجموعه شهری در ایران پرداخته شده است . در بخش دوم مباحث مربوط به مفاهیم حکمروایی ،حکمروایی و حکومت ،شاخص های مختلف حکمروایی خوب شهری
وابعاد، ،اهداف ،رویکرد ها و استراتژی ها ،مراحل اجرایی حکمروایی خوب شهری و جایگاه حکمروایی شهری در تئوری های پایه حکومت و قدرت شهری بیان شده است. در بخش سوم مباحث مربوط به سه شاخص مشارکت ،شفافیت ،بینش راهبردی مورد بررسی قرارگرفته است .
که به دو بخش تقسیم می گردد .بخش اول آمار توصیفی را در برمی گیرید و پس از بررسی پاسخگویان برحسب جنس ،سن ، تحصیلات ووضعیت شغلی ، به تحلیل شاخص های مشارکت ،شفافیت , بینش راهبردی ،از دیدگاه مدیران و شهروندان پرداخته است و در بخش دوم آمار استنباطی مورد بحث قرار گرفته است . ابتدا تحلیل پایایی شاخص های مشارکت ، شفافیت ، بینش راهبردی و آزمون نرمالیته بودن داده هامورد بررسی قرا گرفته و سپس وضعیت حکمروایی خوب شهری(با توجه به این سه شاخص ) در مناطق چها رو هشت ،ومیران برخورداری این مناطق از شاخص های مورد نظر مورد بررسی قرار گرفته است و در انتها تحلیل سوالات باز انجام شده است . یاقته های تحقیق ، آزمون فرضیات ،نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات در فصل پنجم ارائه گردیده است .
توسعه بیرویه و شتابان در نیمه دوم قرن بیستم به ویژه در کشورهای در حال توسعه، یکی از عوامل اصلی در هدفگذاری ابعاد کمی نیازهای ساکنین بوده، به طوری که این امر عاملی بر تشدید بیتوجهی برنامهریزان و سیاست گذاران به مقوله و ابعاد کیفی محیطهای شهری بوده است. از طرف دیگر به دلیل توجه زیاد به ابعاد پایداری محیطی و کیفیت زندگی و اجتماعات سالم در سالهای اخیر محفل بحث و بررسی ابعاد کیفی محیطهای سکونتی شهری به شدت داغ شده(رفیعیان و عسگری، 1386: 1) و كیفیت محیط شهری، به یكی از دغدغههای نوین نهادهای مدیریت و برنامهریزی شهری در سالهای اخیر تبدیل شده است. در چنین بستر و زمینهای رویکرد «سنجش کیفیت محیط سکونت» به عنوان رهیافتی جویای دستیابی به هدف «حیات مطلوب شهری» از سوی جمع کثیری از اندیشمندان حوزههای مختلف علمی نظیر شهرسازی، جامعهشناسی و علوم سیاسی مورد تأکید قرار گرفته است(امین صالحی، 1387: 1). امروزه كیفیت زندگی به عنوان عنصری كلیدی در سیاستگذاری و بررسی سیاستهای حوزه عمومی مورد بحث قرار می گیرد و روابط میان عوامل عینی و ذهنی، سطوح عملكرد، نیاز های اجتماعی و میزان دستاوردهای آن برای افراد در زمینه های بهداشت، آموزش، رفاه اقتصادی، شادكامی، توانایی انجام كارها و كنترل داشتن بر موقعیت ها و فرصت های زندگی، توسط محققان با روشهای مختلف مورد پژوهش قرار گرفته است((Massam, 2002: 141. اهمیت محیطهای مسکونی شهری به عنوان سکونتگاه اصلی مردم، روز به روز در حال افزایش است. به طوری که این محیطها در وهلهی اول ابزار مهمی برای توسعه انواع شاخصهای زندگی (سلامت، خانواده، کار و یا فراغت) را فراهم میآورند. دوم این که، جمعیت زیادی در نواحی به شدت شهرنشین زندگی میکنند و یا در آیندهای نزدیک زندگی خواهند کرد. سرانجام، محیطهای شهری، نواحی هستند که در آن مردم با انواع مخاطرات محیطی، همچون سروصدا، بو، آلودگی هوا، مخاطرات ایمنی خارجی، شلوغی و ازدحام، زباله، و یا فقدان تسهیلات و خدمات مواجه میشوند. اثرات مضر سلامتی این شرایط بر انسان معمولاً آزردگی نامیده میشود. آزردگی به دلیل تحت تأثیر قرار دادن جمعیت زیادی، همواره مورد بحث و نگرانی است. به همین دلیل، مدیریت کیفیت محیطهای مسکونی شهری از اهمیت حیاتی برخوردار است. اولین
گام به سوی این امر، سنجش و ارزیابی کیفیت محیط شهری است(رفیعیان و مولودی، 1390: 15). یک محیط مسکونی با کیفیت القاکننده حس رفاه و رضایت مندی به ساکنین از طریق خصوصیات کالبدی، اجتماعی یا نمادین است. چنین محیطی متضمن زندگی با کیفیت و پشتیبان اصلی فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. به طوری که امروزه ارتقای کیفیت محیط سکونت به یکی از اهداف اساسی سیاست گذاری و برنامه ریزی شهری بدل شده است(امین صالحی، 1387: 15). رضایت مندی از محیط مسکونی به میزان رضایت در دو معیار واحدهای مسکونی و واحدهای همسایگی به صورت مستقیم و ویژگی های شخصی، فرهنگی، اجتماعی و.. مخاطب به طور غیر مستقیم بستگی دارد. در مدل های تجربی تحقیقات مربوط به سنجش کیفیت و رضایت مندی سکونتی، میزان رضایت از واحدهای سکونتی به عنوان یکی از معیارهای اصلی مطرح شده که به عنوان عامل سازنده خود نظیر تسهیلات، ویژگی های کالبدی، امکان توقف وسیله نقلیه، شرایط داخلی، تسهیلات بیرونی، واحد، هزینه ها تقسیم شده است(Ha & Weber, 1994: 55).
دنیای امروز دنیای اطلاعات و مدیریت بهینه آن است. بخش عمدهای از تصمیمات اتخاذ شده توسط مدیران و برنامه ریزان در پروژههای مختلف شهری، زیست محیطی، دفاعی، امنیتی و خدماتی، به هر نحو به مکان و موقعیت خاص آن مربوط می باشد. لذا وجود اطلاعات مکانی و جغرافیایی دقیق، مطمئن و به هنگام و مهمتر از آن مدیریت بهینه آن، از موضوعات بسیار اساسی در موفقیت تصمیمات و اجرای آنها می باشد.
سیستم های اطلاعاتی جغرافیایی، یک فناوری پیشرفته در جهت مدیریت و تجزیه و تحلیل اطلاعات مکانی و توصیفی میباشد و در این راه، از تکنولوژیهای متعددی همچون؛ سیستمهای تولید نقشه رقومی، سنجش از دور و سیستمهای مدیریت پایگاه داده ها (DBMS) استفاده میکنند(چانگ،2005 ) . استفاده از سیستمهای اطلاعاتی جغرافیایی، در مقیاسه با سیستمهای قدیمی و نیز مرتبط با آن از مزایای متعددی مانند پاسخگویی به نیاز کاربران در کلیه زمینهها، ساماندهی و افزایش بهره وری از منابع موجود، بهینه سازی سرمایه گذاریها و برنامهریزیها، ابزاری مفید در جهت تصمیم گیری مدیران ، سرعت و دقت کار و تعیین قابلیتهای توسعه در مناطق و مکانهای مختلف برخوردار است و این مزایا، این سیستمها را از سایر سیستمها مانند CAD بسیار کاربردپذیر ساخته و فراتر می برد. امکان انجام آنالیزهای پیچیده با مجموعه دادههای مختلف مکانی و غیر مکانی به صورت توام، مهمترین قابلیت GIS میباشدکه نمی توان آن را با روشهای دیگر مثل روشهای آنالوگ انجام داد. توانایی تجزیه و تحلیل توام داده های مختلف، امکان ایجاد و استفاده از اطلاعات مکانی را به شکلی کاملاً متفاوت با گذشته فراهم میسازد. رشد شهر نشینی در تمامی جوامع به خصوص در كلان شهرها به قدری سریع است كه بسیاری از مراكز شهری نتوانستند خود را با این حركت همگام كنند و شهرها به طور ناموزون شروع به توسعه نمودند و فضاهای باز ناپدید شدند و مسائل حاد بهداشتی، مسئله آموزشی، مسكن و اشتغال در شهرهای پر جمعیت به وجود آمد و تعادل درروابط اجتماعی و انسانی بین ساكنین شهرها و امكانات موجود به هم خورد و شهرها با كمبود شدید خدمات آموزشی، بهداشتی درمانی،گذران اوقات فراغت، حفاظتی، امنیتی، رفاهی و… روبرو شدند و همچنین عدم توزیع خدمات، شدت كمبودها را دو چندان کرد.
در میان زیرساختارهای مختلف تشكیل دهنده یك کشور، سیستم حملونقل درون شهری بعنوان زیرساختاری كه نقش بسزایی در
فعالیتهای مختلف آن کشور دارد از اهمیت بسزایی برخوردار است. ابتدا و انتهای هر سفری چه درون شهری و چه برون شهری، با هر هدفی که انجام پذیرد، در نهایت به توقف ختم می گردد. در پایان سفر لازم است خودرو در محلی مشخص و معین که دارای ممنوعیت قانونی نیز نباشد، پارک گردد. محاسبهها نشان می دهند که مدت توقف هر اتومبیل، بیشتر از مدت حرکت آن است. پیش بینی و تدارک فضای کافی برای وسیلههای نقلیه در زمان هایی که از آنها استفاده نمیشود، از معضلات شهرها، به ویژه شهرهای بزرگ است. دشواری کار بیشتر به این دلیل است که فضای خاص پارکینگ را اغلب باید در محدودترین وگران ترین نقاط شهر در نظر گرفت (سعید نیا، 1378).
رشد سریع جمعیت و به تبع آن افزایش اتومبیلهای شخصی در مناطق مسکونی و پارک آنها در طول شبانه روز در محلات و کوچه ها به دلیل کمبود پارکینگ به ویژه در بافت های مرکزی و سنتی شهرها که کم عرض و متراکم بوده و فاقد پارکینگ در واحد مسکونی خود هستند مشکلات عدیدهای را در عبور و مرور محلهای ایجاد کرده و نظم محلی را مختل ساخته است.
نامناسب بودن محل پارکینگها و پراکندگی غیر اصولی آنها نه تنها باعث عدم کارایی این پارکینگها میشود بلکه افزایش شلوغی در محلات و در نتیجه تراکم درون محلهای، افزایش مصرف سوخت، آلودگی محلات و افزایش آلودگی صوتی را به همراه خواهد داشت(کریمی و همکاران ، 1387).
پارکینگ های شهری در کشور ما به طور معمول در مناطق پر ازدحام مراکز شهری قرار گرفتهاند در حالیکه سطح و سرانه اختصاص یافته به این کاربری در محلات بسیار اندک و در حد مالکیتهای اختصاصی برخی از منازل میباشد، بدین ترتیب ما شاهد ازدحام خودروهای پارک شده در محلات و کوچه های شهری در هنگام شب و زمانهای استراحت و فراغت هستیم، فضای مسکونی مردم به دلیل عدم برنامه ریزیهای مدون و اصولی تقریبا عاری از امکانات پارک مناسب و استاندارد میباشد و محلات شهری مملو از خودروهای پارک شده در حاشیه خیابان و کوچه ها هستند. این امر سبب شده که خودروهای پارک شده در این مناطق از یک سو فضای تردد را تنگ کرده و از سوی دیگر در معرض خطراتی چون سرقت و ناامنی باشند(روستایی و قنبری، 1387).
مکانیابی پارکینگهای طبقاتی که با اشغال زمین کمتر، ظرفیت پارک بالایی دارند، از ضرورتهای برنامهریزی شهری و ترافیک شهرهای بزرگ میباشد، به همین نسبت، مکانیابی مرکزهای خدماتی همچون پارکینگهای طبقاتی در سطح شهر، به عنوان جزئی از برنامه ریزی کاربری زمین تحت تأثیر معیارها و متغیرهای فراوانی از جمله فاصله از مرکزهای جذب ( مرکزهای تجاری، اداری، درمانی، آموزشی و …)، دسترسی به خیابانهای اصلی و فرعی با سطح سرویس و عرضهای مختلف، ارزش ملک، کیفیت بنا و … می باشد که در نظر گرفتن تمامی این معیارها در قالب روشهای سنتی و نقشههای کاغذی مشکل است و با توجه به مبنا قرار دادن وضعیت موجود شهر تبریز و علی الخصوص منطقه 8 شهری از لحاظ مشکلات مربوط به توقف های غیر قانونی و غیر متعارف و همچنین مسائل مربوط به کارت پارکها که در این مقطع زمانی تعیین مکانهای بهینه و اصولی پارکینگهای طبقاتی بیش از پیش ضروری مینماید که در این پایان نامه در نظر است به مکانیابی محلهای مناسب جهت پارکینگ طبقاتی با استفاده از GIS در منطقه مورد مطالعه پرداخته شود. هدف اصلی این تحقیق مکانیابی مناسب برای پارکینگ طبقاتی با در نظر گرفتن معیارهای مختلف با روش فرآیند تحلیل شبکه ای ( ANP) فازی میباشد.
[1] Remote Sensing
[2] Data Base Management System
[3] Chung
4Computen- Aided Design
5 Gografic Information System
ظهور اسلام در شبه جزیرهی عربستان در نیمهی قرن هفتم میلادی در محیطی عمدتا غیر شهری و زیر سلطهی قدرتهای پراکندهی قومی و سنتهای رایج زیست کوچندگی به وقوع پیوست (فکوهی،74:1383 و 75). سقوط ساسانیان در سال 641 میلادی در نبرد قادسیه قطعی شد (همان، ص 371). هنگامی که اسلام امپراتوریهای رومشرقی و ایران را میگشاید، شهرنشینی و شهرگرایی در مناطق تحت سلطهی این دو امپراتوری کاملا مشهود است و نظام شهری و شبکهی سراسری شهرها از عوامل پایهای نظام سیاسی دولتهای ساسانی و رومی است (حبیبی، 37:1387). شکلگیری شهر و یا هر مجتمع زیستی عمدتا متاثر و منبعث از عوامل متعددی است که یکی از بنیادیترین آنها، جهانبینی و تفکر انسانهایی است که آنرا برای زیستن خویش میسازند. شهرها و محیطزیست مسلمین نیز از این قاعده مثتثنی نیست و در فرایند شکلگیری آنها تفکر و جهانبینی توحیدی اسلام تاثیری بنیادین داشته است (نقی زاده، 66:1389).
اهمیت اسلام در فرایند شکلگیری شهرهای اسلامی از موضوعات بحث برانگیز در مطالعات مربوط به شهرهای اسلامی است (پوراحمد و موسوی، 3:1389). ایدئولوژی اسلام هم در دگرگونی شهرهای پیشین موثر افتاد و هم موجب برپایی و رشد شهرهای جدید با ساختار کالبدی مخصوص به خود شد (احد نژاد روشتی و همکاران، 122:1392). واژهی شهر اسلامی در واقع اشاره به شهرهای مناطق خاورمیانه و شمال آفریقا دارد. شرقشناسان فرانسوی اولین نویسندگانی بودند که اصطلاح شهر اسلامی را بکار گرفتند و این شهرها را در گروه خاصی دستهبندی کردند (فلاحت، 35:1390). ولی هنوز بیان جامع و منسجمی از مفهوم آن وجود ندارد (همان، ص 44). شهرنشینی در ایران هم نتیجهی تحولات تاریخی دوران اشکانی و ساسانی شکل مشخص به خود گرفت، نقش مهمی در روند تمدن ایران داشته است (رضوی، 2:1388). گسترش نظامی اسلام از اواخر قرن 7 میلادی و ورود آن به منطقهی خاورمیانه و بویژه ایران و هند، پیوندی میان تمدن اسلامی و تمدن ساسانی بوجود آورد (فکوهی، 75:1383) و به همین دلیل در احداث شهرها در تمدن اسلامی، بیشک سنتهای بومی و خصلتهای شهرهای پیش از اسلام تاثیرات قابل توجهی بخصوص در سرزمینهای شرقی خلافت اسلامی از خود بجای گذاشته است (حکیم، 22:1381).
از مسائلی که در شهرهای امروزی مورد توجه قرار گرفته، بحران هویت و پایین بودن سطح کیفی زندگی شهروندان است (کاشی و بنیادی، 44:1392). یکی از مهم ترین بحران های جامعه مدرن و نیز جوامع در حال گذار، بحران هویت است. بنابراین بحران هویت به عنوان یکی از مهم ترین بحران های جوامع معاصر به خصوص جوامع جهان سوم شناخته می شود (میرساردو و همکاران، 78:1387). وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 شمسی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در کشور، انتظار بروز تغییرات بنیادینی در بخشهای مختلف فرهنگی را نزد اکثریت فعالان این عرصه ایجاد نموده است. این تغییرات به تدریج وارد عرصههای کالبدی گردید و تمنای بازیابی هویت بومی و به عبارت دیگر معماری و شهرسازی ایرانی-اسلامی را در میان مردم، حرفهمندان و مسئولین در سالهای پس از انقلاب به تدریج بوجود آورد (قالیباف، 151:1390) و در پی یافتن بنیانهایی شدند تا شهر کنونی را با معیارهایی منتج از فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی بازسازی نمایند. چرا که تحولاتی که از دههی 1300 در ایران آغاز شد سبب آغاز و سپس توسعهی روند شهرنشینی شد و ضمن گذار از مراحل مختلف بالاخره به مرحلهی شهرنشینی سریع معاصر رسید. فروپاشی روابط سنتی در جامعه و جایگزینی هرچند ناقص روابط سرمایهداری از مهمترین عوامل شهرنشینی در دهههای اخیر بوده است (حسامیان و دیگران، 15:1377). بطور کلی از مهمترین ویژگی بسط روابط سرمایهداری در ایران آن است که این بسط تحت لوای مدرنیزاسیون صورت گرفته است (همان، 26). دورهی پهلوی اول (1304 تا 1320) منشا کلیهی تحولات اقتصادی-اجتماعی قرن حاضر تلقی میشود. شروع تحولات شهرسازی و شهرنشینی به مفهوم جدی آن نیز تا حدود زیادی مربوط به این دوره است (سعیدی رضوانی،1371، به نقل از آنامراد نژاد، 72:1390). مهمترین تغییرات کالبدی مربوط به پیدایش خیابانها و میادین جدید و تعریض خیابانهای قدیمی بود. تحولی که اساسیترین نقش را در دگرگونی سیمای شهر ایفا کرد. الگوی رایج خیابانکشی در این دوران ایجاد خیابانهای عمود بر هم است (همان، 72). یکی از ویژگیهای مدرنیته، گسست و انقطاع آشکار عصر مدرن با دوران پیش از آن است. در حقیقت شهر در مفهوم جدید خود در دوران مدرن شکل گرفته و پیش از آن عملکرد و شرایط کالبد و محتوای شهر، تفاوتی آشکار داشته است (جابری مقدم، 53:1386).
شهر به عنوان دستاورد حیات جمعی انسان سهم زیادی در روند تکاملی تمدن او داشته است (رضوی، 2:1388) اما با الگوی وارداتی برنامهریزی شهری، بسیاری از ساختارهای فضایی شهر کهن اسلامی که در سرزمین ایران استقرار یافته بودند دچار دگرگونی شدند (زنگانه و
همکاران، 36:1391). معابر شهر سنتی پیاده محور بوده و برای عبور پیاده، چارپایان و گاری با نظم فضایی و سلسله مراتبی خاص خود شکل گرفته بودند و تمدن مدرن با ماشینآلات بزرگ و تحت عملکرد اقتصاد سرمایهداری که به فضایی جهت گردش کالا نیاز داشت، احداث خیابان امری لازم بود. در حال حاضر شهرهای سنتی ایرانی با گسترش فیزیکی خود و ادغام ایران در فرایند جهانیشدن در دورهی پهلوی، با چالشهای فراوانی روربهرو هستند. افزایش جمعیت، مهاجرتهای روستا به شهری، انواع آلودگی ها، کمبود فضای سبز، انباشت ترافیکی و… در حال حاضر مسئولین برای رفع مشکلات شهرها، دنبال بنیانی برای شهرسازی ایرانی-اسلامی هستند. در عصر صفوی گونهای متمایز از شهرسازی رایج شد که امروزه برای آن اصولی مترتب ساخته و نظریاتی در خصوص شیوه و فلسفهی شهرسازی آن ارائه دادهاند و از آن با عنوان مکتب شهرسازی اصفهان نام میبرند. نمود شهرسازی صفوی در اصفهان از بطن معماری اسلامی بیرون آمده است. شهرسازی اسلامی بنیان مدونی در تمدن اسلامی نیافت و در کل هم در تمدن اسلامی تلاش مستمری که برای ساخت شهرهای جدید وجود داشته باشد ایجاد نشد و متعاقب آن شهرسازی اسلامی هم اصول مدون و اسلوبی خاص به خود نگرفت. بر خلاف شهرسازی، معماری اسلامی از همان دهههای اولیه مورد امعان نظر قرار گرفته و رشدی بیشتر داشته است و به صورت نمادین با اسلوب معین به طراحی ابنیه پرداخته میشد. نمادگرایی در معماری اسلامی از شاخصههای اصلی آن است و در آن پیچیدگی بیشتری دارد و به دلیل موجود نبودن منابع نوشتاری پشتیبانکننده دارای مشکلات خاص خود است (هیلنبراند، 53:1377). شیخ بهایی و مولانا علی اکبر اصفهانی که شهرسازی در اصفهان و نقشجهان ساخته و پرداختهی آنان است (حبیبی، 1387: 95) دربارهی بنیان فلسفی و اصول معماری و شهرسازی در اصفهان منابع نوشتاری بر جای نگذاشته اند. در معماری نمادین نقشجهان حاکمیت فلسفه و عرفان اسلامی موج میزند (جابری مقدم، 278:1386) و هنوز هم اصول معماری و شهرسازی در مکتب اصفهان به صورت یک راز باقی مانده است. هویت ایرانی با ویژگی اسلامی پیوندی ناگسستنی دارد و با توجه به جمیع مسائل یاد شده، تلاش ما بر این است تا از فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی و با استفاده از نظریات و مکاتب اجتماعی و شهرسازیای که تاکنون مطرح شدهاند، استفاده کرده و یک چارچوب نظری و عملی برای شهرسازی ایرانی-اسلامی تدوین نماییم تا بتوانیم در پرتو آن به بازیابی هویت شهرهای کشور پرداخته و در جهت رفع مشکلات شهری گام برداریم. ایدهی “شهر-فرهنگ” را در این راستا ارائه خواهیم نمود. شهر-فرهنگ نگرشی تکاملی به تاریخ شهرنشینی و شهرسازی است که معتقد است شهر در طی دوران مختلف، از شهر-دژها و شهر-معبدهای دوران باستان تا دولت-شهرهای سومری و شهر-قدرت های یونانی و …دوران تکامل خود را طی نموده و نهاییترین فرمی که به خود میگیرد شهر-فرهنگ میباشد. سعی بر این خواهد بود چارچوب نظری ایدهی شهر-فرهنگ با اصول کلی انعطافپذیر، توان کاربرد در تمامی شهرها در پهنهی گستردهی سرزمین اسلامی ایران را دارا باشد و قادر باشد هم به ساماندهی شهرهای آسیب دیده از روند مدرنیزاسیون و تاثیرات امواج بعدی ناشی از آن بپردازد و هم چارچوبی برای ساخت نوشهرها و شهرکهای جدید ارائه نماید. به دلیل گستردگی مبحث، تنها به بخش مربوط به ساماندهی شهرهای موجود پرداخته و بخش مباحث مربوط به نوشهرسازی را به فرصتی دیگر موکول مینماییم. ایدهی شهر-فرهنگ مبتنی بر بنیانهای فلسفی نوینی بوده و بر چند مبنای تئوریک استوار است که بیشتر با بازخوانی مفاهیم فلسفی و عرفانی مستتر در فرهنگ ایرانی-اسلامی به دست آمدهاند؛ مفاهیم نوینی که ریشه در تاریخ دارند و با بروز رسانی آنها بر آن خواهیم بود تا در مسیر کاستن از مشکلات شهرنشینی و شهرسازی کشور در حد توان گام برداریم. دور نمای کاری ما در این روال بر این محور استوار است که در شهر ایرانی-اسلامی، برای هویت بخشی اسلامی به شهرها به غیر از اینکه مکانهای عمومی را با اسامی مقدس و مفاهیم والای اسلامی و عرفانی نامگذاری کنیم میتوانیم اقدامات بنیانی و محکمتری برای این هدف بکار ببریم و در شهرسازی خود طریقتی برگزینیم که به صورت نمادین بازتابی از مفاهیم مقدس و الهی را داشته باشند.