وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مصرف رسانه ای و اعتماد اجتماعی

 
تاریخ: 28-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

برخی از ویژگی­های جامعه­ی معاصر سبب شده که اعتماد[1] اهمیت ویژه ای پیدا کند. اول اینکه یکی از ویژگی­های جامعه­ی امروز، عدم یقین و عدم قطعیت است. به تعبیر لوهمان[2]، ما در دوره­ای زندگی می­کنیم که میزان وابستگی آینده­ی جامعه به تصمیم­گیری، افزایش یافته است. ما دیگر در جامعه­ی مبتنی بر تقدیر نیستیم بلکه در جامعه­ی مبتنی بر کنش هدفمند انسانی، زندگی می­کنیم. برای اینکه با آینده برخورد فعالانه و سازنده داشته باشیم، نیاز به اعتماد داریم.

 

دوم اینکه، جهان ما به شدت به هم وابسته است. در درون هر جامعه ای، تمایز و تخصص نقش­ها، کارکرد­ها، مشاغل، سلائق و سبک­های زندگی، بسیار زیاد شده است. یعنی بیش از هر زمان دیگری به تعبیر دورکیم[3] به انسجام ارگانیکی دست یافته ایم. تقسیم کار شدید دارای این ویژگی است که آسیب پذیری فرد را در مقابل قصور دیگران برای انجام مسئولیت­هایشان زیاد می­کند. هر چقدر وابستگی انسان­ها به هم بیش­تر باشد، اهمیت اعتماد بیش­تر می­شود. به همین جهت میزتال[4] معتقد است که به هم­وابستگی سبب شده نیاز به اعتماد بیش­تر شود (شارع­پور، 1388: 3-2).

 

سوم اینکه، زندگی اجتماعی ما مملو از تهدیدات و مخاطراتی است که ساخته­ی دست ما انسان­ها هستند. هر قدر تکنولوژی در جامعه بیش­تر باشد، زندگی ما پیش­بینی­ناپذیر­تر می­شود یعنی پیامد­های ناخواسته­ی بیش­تری پدید می­آید. به همین سان لوهمان معتقد است که تکنولوژی باعث افزایش پیچیدگی در زندگی شده است و انسان­ها برای تحمل این پیچیدگی، روز به روز به اعتماد بیش­تری نیاز دارند (همان: 3).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

اعتماد، باور كنشگر به این امر است كه در بد­ترین حالت دیگران آگاهانه و یا از روی میل و رغبت به او آسیبی نخواهند رساند و در بهترین حالت بر طبق منافع او عمل خواهند كرد (نیوتن، 2001: 202).

 

مفهوم اعتماد به طور گسترده­ای از سنت نظریه­ی اجتماعی توكویل[5] و جان استوارت میل[6] نشأت
می­گیرد و بر این اساس منبع اصلی اعتماد در شبكه­ی وسیع، عمیق و متراكم انجمن­های داوطلبانه[7] و سازمان­های میانجی كه جامعه­ی مدنی[8] را تشكیل می­دهند، نهفته است (نیوتن، 2001: 234). نظریه پردازان کلاسیک از زمان توکویل معتقد بودند که انجمن­های داوطلبانه با گرد­هم­آوردن انسان­های مختلف برای انجام کار مشترک به آن­ها اعتماد و همکاری را آموزش می­دهند (شارع­پور، 1388: 5). از نظر توكویل اصل دموكراسی نوین همانا نفع است و نه فضیلت. اما میان نفع كه اصل دموكراسی­های نوین است و فضیلت كه اصل جمهوری­های باستانی است، عناصر مشتركی وجود دارد و آن، این كه در هر دو مورد شهروندان باید از انضباطی اخلاقی پیروی كنند و ثبات دولت بر پایه تأثیر مسلط و حاكم رسوم و اعتقادات بر رفتار افراد بنا شده است (آرون، 1370: 254).

 

به لحاظ نظری باید گفت كه مفهوم اعتماد به عنوان مهم­ترین بعد سرمایه­ی اجتماعی[9] به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، از زمان شكل­گیری جامعه­شناسی مورد توجه بوده كه خود بیش­تر ناشی از توجه به مسئله­ی نظم اجتماعی[10] بوده است. به اعتقاد آیزنشتات[11] مهم­ترین مسئله­ی نظم اجتماعی از نظر دوركیم و تا حدودی تونیس[12] اعتماد و همبستگی اجتماعی است، یعنی این كه بدون انسجام و نوعی اعتماد پدیداری نظم اجتماعی ممكن نیست (چلبی، 1375: 12). به عقیده دوركیم در جامعه­ی رقابتی مدرن، جامعه­ی مبتنی بر قرارداد ممكن نیست مگر این كه مردم در مورد این كه هموطنانشان به انجام قراردادشان پایبند باشند، اعتماد داشته باشند. وی وجود ساخت­های جدید (گروه­های حرفه ای) را كه باید در جهت جلوگیری از نابسامانی ظهورنمایند، ضروری می­دید (بیگلی و ترنر، 1384: 391). به اعتقاد او هر قدر به حجم جوامع افزوده
می­شود، وجدان جمعی گسترده تر و انتزاعی تر شده و حوزه­ی اخلاقی فرد از سطح محلی و درون­گروهی به سطح عام و برون­گروهی توسعه می­یابد و از تعداد غریبه­هایی كه نمی­توان به آن­ها اعتماد كرد كاسته
می­شود و از این طریق راه برای همكاری وسیع در سطح ملی هموار می­گردد (افشانی و دیگران، 1389: 195 به نقل از پنجه بند، 1385: 44). تونیس نیز به تقابل دو نوع زندگی اجتماعی پرداخت: «اجتماع»[13] كه ویژگی تجمعات كوچك است و «جامعه»[14] كه ویژگی شهر­های بزرگ است. به اعتقاد او در روستا زندگی اجتماعی شبیه به یك ارگانیسم زنده است كه در آن مردم دارای اخلاق مشتركی بوده و پیوند­های شدیدی بین آنان وجود دارد، اما در شهر زندگی اجتماعی به صورت یك تجمع مكانیكی مملو از فرد­گرایی، خود­پرستی و حتی خصومت است (شارع­پور، 1387: 111). بر اساس منطق تونیس، روابط مبتنی بر اعتماد تنها در اجتماع وجود دارد. یك فرد به اعضای خانواده و دوستانش اعتماد می­ورزد، چرا كه احساس او بر اساس مشابهت ها، فهم و تأیید متقابل است و این فرایند به طور دائمی به كمك فعالیت­ها و تجارب مشترك تقویت
می­گردد. بنابراین، اعتماد نمی­تواند به طور مصنوعی ایجاد گردد. اعتماد به طور اخص مبنای انسجام اجتماعی است كه از سوی ارزش­های دین و اخلاق تقویت می­شود و آن نیز به نوبه­ی خود روابط مبتنی بر اعتماد را تسهیل كرده و به افزایش چسبندگی اجتماعی كمك می­كند. در مقابل، افراد خود­محور و حسابگر جامعه­ی مدرن، نمی توانند مورد اعتماد قرار گیرند و آن­ها نیز نمی­توانند به دیگری اعتماد داشته باشند. چه، برای رفع نیاز­ها هر شخصی به دارایی­های دیگری نیاز دارد كه این امر به فریبكاری و ابزاری بودن رابطه می­انجامد (میزتال، 1380: 59).

 

اعتماد و معتمد بودن اغلب به عنوان نوعی گریس اجتماعی در نظر گرفته شده­اند که چرخ­های تبادلات اجتماعی و اقتصادی متنوع را روغن­کاری می کنند و در صورت عدم وجود آن این تبادلات بسیار هزینه­بر، بروکراتیک و زمان­بر خواهد شد (فیلد، 1386: 104). هر چند خود اعتماد نمی­تواند حالت كالا به خود بگیرد یا مبادله شود اما سرمایه ای معنوی برای جلب حمایت، حسن نیت، زمان و پول به شمار می­رود. این نكته در تعاریف مختلف از اعتماد به عنوان «روغن» تسهیل كننده اقدام (لومان، 1988)، نوعی «اعتبار نمادین» (سلیگمن، 1977) یا شكلی از «سرمایه­ی اجتماعی» كه به تأمین نتایج مشخص كمك كند، تجلی یافته است (پاسی و تونكیس، 1387: 45).

عکس مرتبط با اقتصاد

پروژه دانشگاهی

 

اعتماد به سه صورت خود را نشان می­دهد یا به عبارتی دارای سه نوع است:

 

1.اعتماد بین فردی[15] یا اعتماد به افراد آشنا،

 

 

    1. اعتماد اجتماعی[16] یا اعتماد تعمیم یافته[17] یا اعتماد به بیگانگان،

 

  1. اعتماد مدنی[18] یا اعتماد به سازمان ها و نهاد ها (شارع­پور، 1380: 74).

 

البته، از میان انواع اعتماد، آن­چه که لازمه همکاری و مشارکت میلیون­ها شهوندی است که جوامع پیچیده و مدرن امروزی را تشکیل می­دهند، علاوه بر اعتماد مدنی یا نهادی، اعتماد اجتماعی یا اعتماد تعمیم­یافته
می­باشد (اجاقلو و زاهدی، 1384: 103-102). پژوهش­های انجام شده نشان می­دهند كه در شكل­گیری و تقویت اعتماد اجتماعی عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در سطوح خرد و كلان از جمله درآمد، پایگاه اجتماعی، رضایت شغلی و رضایت از زندگی، احساس شادمانی و غرور ملی (دلهی و نیوتن، 2003؛ نیوتن، 2001)، خانواده، مدرسه و شبكه­ی دوستان (عبد الرحمانی، 1384؛ دلهی و نیوتن، 2003) میزان مشاركت مدنی و عضویت در انجمن­های داوطلبانه، همبستگی اجتماعی و امنیت عمومی (قدیمی، 1386؛ نیوتن، 2001؛ ران و ترنزو، 1998)، اثر­بخشی و سودمندی دولت، احزاب سیاسی و آزادی سیاسی (عباس­زاده، 1383؛ هرروز و كریادو، 2008؛ دلهی و نیوتن، 2003) نقش مهم و تعیین كننده ای را ایفا می­كنند. در كنار عوامل مذكور، برخی از پژوهشگران بر این باورند كه رسانه­های جمعی[19] هم می­توانند بر اعتماد اجتماعی تأثیر بگذارند (جعفری­نیا، 1389؛ جواهری و بالاخانی، 1385؛ گراس و دیگران، 2004؛ موی و شوفل، 2000). رسانه­ها به عنوان منبع مهم اطلاعات و هم چنین یكی از عوامل اصلی فرایند جامعه پذیری نقش مؤثری در فرایند اعتماد­سازی و یا اعتماد­سوزی بازی می­كنند. بنابر نظر صاحب­نظران، رسانه­ها به تصورات افراد از محیط شكل می­دهند، آن­ها می­توانند با ارائه تصویری زشت و یا زیبا از جامعه میزان اعتماد در بین مخاطبان خود را افزایش و یا كاهش دهند. رسانه­ها به شكل­گیری الگو­های كنش در بین مخاطبان كمك می­كنند. این الگو­های كنش به افراد كمك می­كنند تا در موقعیت­های مختلف دست به كنش بزنند. رسانه­های جمعی از طریق تحرك روانی امكان تعاملات اجتماعی را در بین مخاطبان خود افزایش می­دهند. رسانه­های جمعی می­توانند زمینه­های دسترسی به نهاد­های انتزاعی و تخصصی را برای مخاطبان خود فراهم كرده و در نتیجه موجب اعتماد و یا بی­اعتمادی به این نهاد­ها – در بین مخاطبان خود- شوند (بالاخانی، 1384: 16). هم چنین، ذکر انواع انحرافات از طریق رسانه ها و اعلام رشد سرسام آور آن منجر به ایجاد روحیه سوء ظن و شک نسبت به سایر افراد جامعه می شود و احتمال وقوع این انحرافات را از سوی تک تک اعضای جامعه تقویت کرده و روحیه اعتماد عمومی را تضعیف می نماید (خالصی، 1388: 275).

Job Satisfaction - رضایت شغلی

 

و تعهدسازمانی با ترک خدمت حسابرسان

 

 

در میان رسانه های جمعی مختلف، نفوذ و جاذبه تلویزیون در دنیای کنونی امری بدیهی به نظر می رسد و نقش آن در آموزش، هدایت، جهت دهی و قالب سازی افکار عمومی جامعه انکار ناپذیر است؛ به همین دلیل، تلویزیون به عنوان یکی از ابزار های اصلی نفوذ در افکار عمومی مورد استفاده قرار گرفته و توسط دولت ها یا بخش خصوصی در جهت اهداف مورد نظر به کار برده می شود. ضمن اینکه، اختراع ماهواره های مخابراتی نیز تأثیر گذاری تلویزیون را از مرز های ملی عبور داده و به امری فراملی و جهانی تبدیل کرده است. کشور های قدرتمند با تکیه بر امکانات قوی ارتباطی و ماهواره ای در صددند تا سراسر جهان را به عرصه تاخت و تاز امواج تصویری خود تبدیل کرده و به طور یک جانبه و یک سویه افکار جهانیان را در جهت افکار و امیال خود سوق دهند و بدین گونه این کشور ها بر آن اند که از تلویزیون به عنوان جعبه جادویی برای یکسان سازی افکار عمومی جهانیان و تشکیل دهکده واحد جهانی بهره برداری نمایند (همان: 276). لذا، چنین به نظر می رسد که در میان رسانه های جمعی مختلف، تلویزیون (داخلی/ ماهواره ای) دارای نقش ویژه ای در افزایش و یا کاهش اعتماد (به ویژه اعتماد اجتماعی) باشد.

 

البته باید خاطر­نشان ساخت كه بر طبق پژوهش­های صورت گرفته، تأثیر برنامه­های مختلف در این زمینه یكسان نبوده و برای مثال برنامه­های خبری به ویژه اخبار مربوط به حوادث و جرایم و دنیای سیاست (سلمی و دیگران، 2007؛ ایوری، 2009) نقش فعال تری در فرایند اعتماد­سازی و یا اعتماد سوزی مخاطبان خود ایفا می­كنند.

 

پژوهش حاضر با توجه به نقش مهم رسانه­های جمعی در شكل­دهی به افكار عمومی و نیز كاركرد­های آموزشی، خبری، اطلاع­رسانی و اعتماد­سازی و یا اعتماد­زدایی در جامعه­ی امروز، به بررسی تأثیر مصرف رسانه ای[20] بر اعتماد اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه مازندران می­پردازد. به بیان دیگر، در پژوهش حاضر تلاش می­شود تا به این پرسش های اساسی پاسخ داده شود که آیا استفاده از رسانه های جمعی بر میزان اعتماد اجتماعی مخاطبان تأثیر می گذارد؟ و آیا تأثیر رسانه های جمعی بر اعتماد اجتماعی بر حسب انواع مختلف رسانه (تلویزیون داخلی/ ماهواره ای) تفاوت می کند؟

 

[1] – Trust

 

[2] -Luhmann

 

[3] -Durkheim

 

[4] -Misztal

 

[5] -Tocquevil

 

[6] -J.S.Mill

 

[7] -Voluntary Associations

 

[8] -Civil Society

 

[9] -Social Capital

 

[10] -Social Order

 

[11] -Aizenshtat

 

[12] -Tonies

 

[13] -Community

 

[14] -Society

 

[15] -Interpersonal Trust

 

[16] -Social Trust

 

[17] -Generalized Trust

 

[18] – Civic Trust

 

[19]- Mass Media

 

[20] -Media Consumption


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی سخت کاری سطحی آلیاژ آلومینیوم 6061 بوسیله جوشکارینقش آموزش رفتارهای شهروندی در شعور جمعی اعضاء سازمان دانش آموزی »