كاركنان در سازمانهای خدماتی دولتی نقش مهمی در تحقق اهداف سازمانها، به ویژه كیفیت خدمات آنها دارد. كیفیت خدمات، تحت تأثیر رفتارهای خاصی از كاركنان به نام رفتارهای شهروندی قرار دارد (سیدجوادین و همكاران، 1392).
رفتار شهروندی سازمانی مجموعهای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری است كه وظایف رسمی فرد نیستند و كاركنان را در وضعیتی قرار میدهند كه بصورت كاملاً داوطلبانه فراتر از انتظارات، وظیفه و شرح شغل خود عمل نمایند. این رفتارها بر عملكرد سازمان تأثیر دارند (اورگان[4] ، 1988).
با مطرح شدن نقش و اهمیت رفتارهای شهروندی سازمانی در سازمانهای دولتی و خدماتی، پژوهشهای وسیعی روی این گونه رفتارها و عوامل مؤثر بر آنها انجام شده است. رفتارهای شهروندی سازمانی شامل پنج بُعد وجدان كاری، نوع دوستی، جوانمردی، فضیلت مدنی و ادب و مهربانی است كه تحت تأثیر متغیرهای زیادی همچون عدالت سازمانی، اعتماد سازمانی، تعهد سازمانی، سبك رهبری و غیره قرار دارند (طبرسا و رامینمهر، 1392).
سازمانها باید زمینه را به گونهای فراهم سازند كه كاركنان و مدیران تمامی تجربیات، تواناییها و ظرفیتهای خود را در جهت اعتلای اهداف سازمانی بكار گیرند. این امر میسر نخواهد بود مگر آنكه اصول و قواعد رفتار شهروندی سازمانی و بسترهای لازم برای پیاده سازی آن فراهم گردد (شیرازی و همكاران، 1391).
با مطرح شدن عدالت سازمانی در مباحث رفتار سازمانی، پژوهشگران بسیاری به بررسی اثرات عدالت سازمانی در حوزه متغیرهای اصلی رفتار سازمانی پرداختهاند (اسلم و صداقت[5]،2011). یكی از این اثرات، اثر عدالت بر رفتار شهروندی سازمانی بوده است. پژوهشهای گذشته نشان میدهد عدالت سازمانی به واسطه متغیرهای میانجی بر رفتار شهروندی سازمانی تأثیر گذاشته است (سیدجوادین و همكاران، 1392).
در این پژوهش رابطهی ابعاد سه گانه عدالت سازمانی، شامل عدالت توزیعی، عدالت رویهای و عدالت مراودهای با رفتارهای شهروندی سازمانی با در نظر گرفتن نقش میانجی اعتماد به مدیر كه كمتر مورد بررسی قرار گرفته، پرداخته شده است.
اهداف اساسی و اصلی اداره كل تعاون، كار و رفاه اجتماعی گیلان، برابر قوانین و مقررات مربوطه، تشكیل تعاونیها و حمایت و هدایت آنان
جهت دستیابی به اهداف اقتصادی كشور برابر اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و همچنین نظارت بر اجرای صحیح قوانین كار و تنظیم روابط بین كارگر و كارفرما است و میتواند نقش قابل توجهی در اشتغالزایی و ارتقاء تولید در كشور داشته باشد.
كاركنان این اداره كل با توجه به رسمیت زیاد و رویههای تعریف شده قانونی، تمایل چندانی به بروز رفتارهای شهروندی سازمانی ندارند. ارایه خدمات مطلوب به ارباب رجوع كه مهمترین وظیفه كاركنان است به قدرت پیگیری مراجعان وابسته است. غالباً انجام وظایف صرفاً در قالب شرح وظایف و مسئولیتها خلاصه میشود. عدم وجود ارتباط دوستانه قوی بین همه كاركنان و نارضایتی آنان از میزان جبران خدمت، سیستم پرداخت پاداش و ارتقاء، به وضوح قابل درك است. هزینههای این بیاعتمادی سازمانی به علت عدم تمایل كاركنان به همكاری و مشاركت، رفتارهای نامناسب، كیفیت پایین كار و خدمات ارایه شده و نیاز به كنترل میتواند سنگین باشد.
تقویت اعتماد به مدیر و رفتارهای شهروندی سازمانی میتواند عملكرد و كارایی را ارتقاء بخشیده و موجب ارایه خدمات مطلوبتر به مراجعان گردد. منظور از اعتماد به مدیر، اعتقاد كاركنان به این امر است كه مدیر یا سرپرست به نفع آنها عمل میكند (سیدجوادین و همكاران، 1392). در تحقیقی، وجود رابطهی مثبت بین اعتماد به مدیر یا سرپرست و رفتارهای شهروندی سازمانی تأیید شده است ( ارترک[6]، 2007).
بنابراین شناخت اثرات عدالت و اعتماد به مدیر بر رفتار شهروندی سازمانی بسیار مثمر ثمر خواهد بود. در این تحقیق به بررسی تاثیر عدالت سازمانی بر رفتارهای شهروندی سازمانی با در نظر گرفتن نقش میانجی اعتماد به مدیر در اداره كل تعاون، كار و رفاه اجتماعی استان گیلان پرداخته میشود. تا بتوان از طریق نتایج و یافتههای آن به روشهای مناسب افزایش رفتارهای شهروندی سازمانی در این اداره كل دست یافت. محقق به دنبال پاسخگویی به این سوال است: آیا بین ابعاد عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی آنان با توجه به اعتماد به مدیر رابطه وجود دارد؟
[1]-Organizational Citizenship Behavior (OCB)
[2]-Organizational Justice
[3]-Trust to Manager
[4]-Organ
[5]-Aslam & Sadaqat
[6] – Erturk
فرم در حال بارگذاری ...