پوچگرایی یا نیهیلیسم (برگرفته از nihil لاتین به معنای هیچ) یک دکترین فلسفی است که زندگی را بدون معنا و هدف خارجی یا ارزشهای اخلاقی درونی میداند .نیهیلیسم نخستینبار در قرن ۱۹ روسیه و در اوایل دوران حکومت الکساندر دوم به وجود آمد و گسترش یافت. اولین بار ایوان تورگینف بود که در رمان مشهور پدران و پسران این واژه را از طریق شخصیت بازاروفِ نیهلیست مشهور کرد. این تفکّر در نتیجه ویرانیهای حاصل از دو جنگ جهانی اروپا رشد گستردهای کرد.
تئاتر ابزورد یك شیوه تئاتری است كه ریشه در اواخر دهه 1940فرانسه دارد. این سبك به شدت بر فلسفه وجودی تكیه دارد و عمدتاً خاص نمایشنامههایی است كه نمایشنامهنویسان اواخر دهه 1940 تا 1960 مینوشتهاند .این شیوه تئاتری بیانگر این باور است كه در یك جهان بدون وجود خداوند، وجود انسان بیمفهوم و بیهدف بوده و همه ارتباطات منجر به شكست میشود و نتیجه اجتنابناپذیرآن سكوت است. تئاتر پوچی با ارائه مستقیم یافتههای وجودی، خود با فلسفه وجود ارتباط دارد. هدف این شیوه تئاتری نشان دادن دنیایی است كه بشر فقط با خود و نه چیز دیگر بدنیا میآید و باید جایگاه خود را در جهان متافیزیك پیدا كند. اغلب آثار ابزورد از عرف تئاتری بهره میگیرند اما محدود به آن نیستند. این كارها عموماً سطوح بالایی از مغایرت و بیگانگی دارند مثل صحنه تشییع جنازه كه در آن بازیگران خوشحالند و یا جشن تولد كه با افسردگی اجرا میشود. اصطلاح «تئاتر پوچی» توسط مارتین اسلین منتقد در مقاله وی به سال 1960 و بعداً در كتابی به همین نام ابداع شده است. او این نمایشنامهها را بر مبنای یك تم اصلی پوچی مشابه آنچه آلبر كامو در مقاله سال 1942 خود با عنوان «افسانه سیسیفوس» استفاده میكند، بكار میگیرد. پوچی در این نمایشنامهها شكل واكنش انسان را نسبت به جهان بیمفهوم در برمیگیرد، انسان مانند عروسك خیمهشببازی در كنترل نیرویی خارجی است. این اصطلاح برای طیف وسیعی از نمایشنامهها بكار برده میشود و بسیاری از این خصوصیات در نمایشنامههای این سبك یكسان است. كمدی كه با تصاویر تراژیك آمیخته شده، شخصیتهایی كه با ناامیدی مجبورند كارهای تكراری و بیمفهوم انجام دهند، دیالوگهای پر از كلیشه، بازی كلمات و بیهودهگی، و موضوعات تكراری و گسترش دهنده پوچی. از نمایشنامهنویسان تئاتر ابزورد میتوان به ساموئل بكت، اوژن یونسكو، ژان ژنه، هارولد پینتر و ادوارد آلبی اشاره كرد.و از جمله ابزوردیسم های عرب میتوان از پدر نمایشنامه نویسی عربی ، توفیق الحكیم یاد كرد.
طرح سوالهای اصلی تحقیق (فرعی و اصلی) :
- : زندگی و جهان در اندیشه ی کالیگولای کامو چه جلوه ای دارد؟
- : عقیده ی کامو نسبت به کالیگولا به چه صورت است؟
- : رابطه ی تئاتر ابزورد با پوچ گرایی چگونه است؟
- جایگاه تماشاگر در نمایشنامه قطار به چه شکل وشخصیت ها چگونه هستند؟
- دیدگاه توفیق الحکیم نسبت به جهان مادی و معنوی به چه شکل است ؟
فرضیههای تحقیق :
- : كالیگولای كامو در واقع یك درام اندیشه است و نه دراماتیزه كردن تاریخ. اندیشه ای كه اینگونه بیان میشود «آدمها می میرند و خوشبخت نیستند » در واقع با این عبارت پوچی وضع بشر را بیان میكند.
- : كالیگولا علاوه بر اینكه می فهمد خوشبختی بشر شكننده است ، این را هم میفهمد كه اكثر آدمها در خودفریبی درباره این شكنندگی ، كاركشته و راسخ هستند.! كالیگولا مردی است كه شور زندگی او را تا جنون تخریب پیش می راند.مردی كه از بس به اندیشه ی خود وفادار است وفاداری به انسان را از یاد می برد و همه ی ارزشها را مردود میشمارد!
- : از نظر كامو بزرگترین خصلت و حق مطلق آدمی ، عصیان است و شاید بتوان گفت كه كالیگولامحبوبترین قهرمان اوست . با این همه عقاید خود كامو را باید از زبان مخالفان كالیگولا شنید.
- : نویسندگان ابزورد نیز همانند توفیق الحکیم سعی در شکافتن حقایق و فهماندن آن دارند. برای این تئاتر شخصیت ها روی صحنه، خود را زبان گویای قرن بیستم می دانند. آن ها به زعم خود ترسیم کنندة چهرة واقعی انسان و شرایط مادی و معنوی او هستند. به این ترتیب نمایش نویسان چنین سبکی به وضوح به انسان هشدار می دادند و به آن ها نحوة زندگی را اخطار می کردند. با توجه به چنین استنباط هایی نمی توان ابزورد را پوچ گرا نامید. چه ، اگر این طور بود، خود، نقیضی می شد برای تئوری هایش. زیرا همین که بگوییم «دنیا پوچ است» عملکردهایی را برای انسان تعریف کرده ایم که شرایط جدیدی با تحلیل های مشخصی را می طلبد.
- : توفیق الحکیم تماشاگر را در یک سوی نگاه قرار می دهد.زیرا در نمایشنامه قطار برخی شخصیت ها به صورت مدوّر و برخی دیگر به صورت ایستا می باشد.
- : در اندیشه های توفیق الحکیم، جهان ماده و معنا هرگز به موازات یکدیگر قرار نمی گیرند بلکه همانند دو قطب متضاد در برابر همدیگر قرار می گیرند. این نگاه ریشه در باور های هستی شناسانه او دارد او به روشنی پیشرفت های علمی را محکوم می کند: «دیدگاه کلی توفیق الحکیم نسبت به پیشرفت های علمی منفی است او معتقد است در این عصر نوعی علم زدگی پدید آمده که قلب و روح و عاطفه را کشته است، او این عصر را عصر خداوندگاری علم می داند. به اعتقاد او پیشرفت علم به تنهایی نه تنها خیر و سعادت برای بشریت به بار نمی آورد بلکه آینده او را تهدید می کند.»
اهداف تحقیق :
اما مهمترین اهدافی كه ما در این رساله به دنبال آن هستیم عبارتند از:
- آشنایی با مكتب نیهیلیسم و تجلی آن در اندیشه و آثار آلبركامو خصوصا كالیگولا.
- آشنایی با مكتب ابزوردیسم و تجلی آن در اندیشه و آثار توفیق الحكیم خصوصا نمایشنامه قطار آن.
- تاثیر نیهیلیسم در اندیشه ی کامو و ابزوردیسم در اندیشه ی توفیق الحکیم.
- بررسی نمایشنامه ها هم از لحاظ محتوی و مضمون و هم از لحاظ ساختاری.
- شناخت جایگاه و اندیشه های آلبركامو و توفیق الحكیم نسبت به زندگی و جهان هستی.
- مهمترین هدف پرداختن به موضوعی جدید در گستره ی زبان عربی و جهان غرب است.
فرم در حال بارگذاری ...