وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بازتاب اندیشه تأویلی در آثار ناصرخسرو قبادیانی

 
تاریخ: 28-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

مسأله فهم متون ادبی و بررسی عناصر مؤثر بر آن از جمله مباحثی است که اندیشمندان از گذشته تا امروز در جوامع مختلف به آن پرداخته‏اند. هرمنوتیک و تأویل دانشی است که به بحث درباره مبانی نظری تفسیر و فهم می‏پردازد. در ابتدا وظیفه اصلی این دانش در غرب تشریح مبانی نظری فهم، تفسیر کتاب مقدس و تبیین اصول و قواعدی بوده است که مفسر به استناد آن‏ها متون مقدس را شرح و تفسیر می‏کرد، اما رفته‏رفته هرمنوتیست‏هایی مانند شلایر ماخر و دیلتای مبانی تفسیری کتاب مقدس را به فهم و تفسیر دیگر متون و به طور‏کلی به شناخت تمام صورت‏های تفهُّم و هر آنچه نیازمند تفسیر باشد تسّری دادند و به این ترتیب هرمنوتیک توسعه یافت و جنبه غیردینی پیدا کرد. حتی دیلتای، هرمنوتیک را عهده‏دار ایجاد روش شناسی علوم انسانی و تمایز بخش آن از علوم طبیعی دانست. در سیر تحول اندیشه‏های هرمنوتیکی شاید بتوان سه دوره را مشخص کرد:

 

الف. هرمنوتیک کتاب مقدس      ب. هرمنوتیک مدرن        ج. هرمنوتیک معاصر

 

الف)هرمنوتیک کتاب مقدس: هرمنوتیک بیش از آن‏که به مباحث فلسفی تمایل داشته باشد به مباحث فهم و تفسیر متون مقدس توجه دارد، متن کتاب مقدس و فهم و تفسیر آن، کانون توجه هرمنوتیک قرون وسطی و پیش از آن بوده است.

 

 

 

ب) هرمنوتیک مدرن: اشاره به مباحثی دارد که در باب هرمنوتیک در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی در غرب شکل گرفت که

پروژه دانشگاهی

 هم موجب توسعه این دانش و هم باعث ورودش به حوزه‏های علوم انسانی گردید. فردریش شلایر ماخر و ویلهم دیلتای دو بنیانگذار اصلی هرمنوتیک مدرن هستند. از مشخصات هرمنوتیک مدرن تغییر موضوع، تغییر روش و تغییر گرایش است.

 

 

 

ج) هرمنوتیک معاصر: هرمنوتیک مدیون سه فیلسوف مهم معاصر یعنی هایدگر، هانس گئورگ گادامر و پل ریکور است. هرمنوتیک معاصر به تأثیر از پدیدار‏شناسی هوسرلی و توجه به انتولوژی انسانی شکل گرفت. از این‏رو هرمنوتیک معاصر برخلاف سنت پیشین دیگر وقف فهم متن و تفسیر کلام یا متن نوشتاری نگردید. همچنین در آن، برخلاف دیدگاه هرمنوتیکی رمانتیک، از شلایر ماخر گرفته تا دیلتای هدف از فهم بر ارتباط با فرد دیگر (مؤلف یا متکلم) و یا روان‏شناسی فرد دیگر، منوط نبوده است.

 

دانش هرمنوتیک فلسفی هایدگر و گادامر، فضایی را فرا روی مباحث هرمنوتیکی گشود که بسیار گسترده‏تر و بنیادی‏تر از فضای مورد نظر دیلتای بود، که صرفاً بر تمایز بین علوم انسانی و علوم طبیعی متمرکز گردیده است. دانش هرمنوتیک در قرن بیستم با فراتر رفتن از فضای معرفت شناختی و نظریات خاص تفهّم به دیدگاه‏های معطوف به انتولوژی متمایل شد. در این راستا، مراد از پدیده‏ صرفاً فهم و شناخت اشیا و امور دیگر نبوده، بلکه به فهم به مثابه نحوه وجود انسان در جهان نگریسته شد. موضوع هرمنوتیک از چگونگی «شناخت جهان» به چیستی و چگونگی «بودن در جهان» تبدیل شد.


فرم در حال بارگذاری ...

« اهمّیّت بازتاب قَداسَت فال و استخاره درادبیّات منظومبازتاب مسائل کودکی دراشعارپروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و احمدرضا احمدی »
 
مداحی های محرم