وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی ابزار آلات و اصطلاحات موسیقی در دیوان خاقانی

 
تاریخ: 28-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

تحقیق

 

(( موسیقی علم تالیف نمودن، علم ادوار،علم نغمات است. علمی که بدان احوال نغمات است.علمی که بدان احوال نغمات و ازمنه­ی آن توان دانست. به عبارت دیگر موسیقی دو فن است.فن اول از او ملایمت نغمات معلوم شود و آن را فن الحان گویند و از فن دوم اوزان ازمنه معلوم گردد و آن را فن ایقاع خوانند.موسیقی ترکیب اصوات به صورت گوش نواز است)).(لغت نامه دهخدا).

 

موسیقی تلفیقی از کلمات و اصوات است. فرق شعر و نثر این است که شعر کلامی است موزون، مقفّا و مخیل، بنا براین دارای موسیقی نیز هست.

 

بسیاری از شعرا ابتدا موسیقی­دان بوده­اند و حتی ساز می­نواخته­اند، مانند رودکی سمرقندی ، منوچهری دامغانی، خاقانی شروانی و حافظ شیرازی.

 

استفاده از موسیقی توسط شعرا نه تنها در وزن شعر بوده بلکه هنگام خواندن هم موسیقی می نواختند مانند قصیده­ی معروف (بوی جوی مولیان ) رودکی سمرقندی که بسیار تاثیر­گذار بوده است. تاثیر دیگر احاطه شاعران به موسیقی  بهره گیری از اصطلاحات این فن و هنر در مضامین شعری و گفتار این دسته از شعرا است. اسامی و اصطلاحاتی چون چنگ، بربط، رباب، نای، کاسه، ارغنون ، آزاد وار، آوا، ترانه، آواز،

پروژه دانشگاهی

 سرود، راست، باربد، جلاجل، تبیره و …..که در اشعار این شعرا جایگاهی ویزه دارد و در قالب ایهام و استعاره و تشبیه به فراوانی از آنها بهره­گیری شده است.

 

خاقانی از بـزرگ ترین شاعران و قصیـده پردازان زبان فارسی در قرن ششم هجری است.برخی نام او را “بدیل” و برخی” ابراهیم”نوشته اند. امام رافعی قزوینی   (557-623 ق)، از معاصران او، در کتاب خود ازوی با نام« الافضل (= مخفّف افضل الدّین) بـدیل الحقایقی المعروف بالخاقانی» یاد کرده است. نام پـدرش علی  و نام جـدّش، به اعتبار نام عمـویش،«کافی الـدّین عمر بن عثمان» (خاقانی شروانی، 1391: 217)، عثمان بوده است.

 

خاقانی در حـدود 520 ق (فروزانفر، 1369، 2: 337)در شـروان به دنیا آمد و در دارالادب شماخـی، کرسی شروان، پرورش یافت. پـدرش نجّار و مادرش، که در اصـل کنیزکی نسطـوری بوده، گویا پیشۀ طبّاخی یا بافنـدگی (خاقانی ، 1391 : 6-8) داشته اسـت. پـدرش، او را درکـودکی، ظاهراً به علـّت فقـر، به بـرادرش کافی الدّین سپرد و او سرپرستی برادر زاده را بر عهده گرفت. کافی الدّین پزشک و فیلسـوف و منجّمی تـوانا و ادیبی مبرّز بود. او را بایـد نخستیـن استاد خاقانی دانست.

 

برخی ابوالعلاء گنجـوی را نیز، به استناد ابیاتی از او، استاد و پـدرزن خاقانی دانسته اند (نک: سجّادی، «مقـدّمه» ص سیزده –چهارده). امّا ، رقابتهای موجـود در دربار و محیط ادبی شروان رابطۀ آنها را تیره کرد و آنها را به هجو گویی یکدیگر کشاند.

 

آوازۀ خاقانی در سالهای جـوانی او از مـرزهای شروان درگـذشت (خاقانی، 1391 : 181) و رفته رفته در خراسان و عراق شاعری زبان آور شناخته شدو در دربار شروان، علاوه بر شاعری، به دبیری نیز اشتغال یافت و از آن مایه عزّت برخوردار شد که شاه گاه او را بالای دست وزیر خود می نشانده است (همان، 1391: 184).خاقانی ، در میان شاعران به سنایی غزنوی ارادتی خاصّ داشت و خود را بدیل او می خواند و در سرودن قصاید عارفانه از شیوۀ سنایی پیروی می کرد:

 

بـدل مـن آمـدم انـدر جهـان سنـایی را            بدین دلیل پدر نام من بدیل نهاد(همان، 1391: 850).
مرگ کافی الـدّین عمر از تلخ ترین سـوانح زندگانی خاقانی بـود که در بیست و پنج سالگی او (545 ق روی داد. خاقانی خود را در سوگ او «شکسته دل تر از آن ساغر بلورین» ی می یابد«که در میانۀ خارا کنی ز دست رها» (همان، 1391: 30)

 

دو رخداد مهم که در تکوین شخصیت روحی و شعر خاقانی تاثیری بسزا داشت، دو سفر او به خانه خداست. نخستین سفر در سالهای ۵۵۱-۵۵۲ ق و دومی در سال ۵۶۹ ق رخ داده است. (فروزان فر،پیشین، ۶۳۳)حج اخیر به دلیل تطابق عید قربان و جمعه ، بر اساس باوری اسلامی، “حج اکبر” شناخته شد:

 

حج ما آدینه و ما غرق طوفان کرم                   خود به عهد نوح هم آدینه طوفان دیده اند (دیوان اشعار، 1393 :۹۳)

 

خاقانی شاعری اهل سیاحت بود و در سفرهای خود از شهرهای بغـداد و کوفه و مدائن و ری و اصفهان و همدان و شام و موصل و ارمنستان آن روزگار گذشت و در هر شهری با عالمان و شاعران و بزرگان آن دیـدار کرد. همـواره در اشتیاق سفر به خراسان بود، امّا کوششهای او برای پیمودن این راه بارها به علل مختلف، مانند مخالفت دربار شروان و فتنۀ غزها (548 ق) و بیماری او در ری، ناکام ماند.


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی عوامل مؤثر بر تخریب گرایی(وندالیسم)در بین نوجوانانبررسی نقش رسانه های الکترونیکی در جذب گردشگران داخلی »
 
مداحی های محرم