وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مطالعه ی كیفی ابعاد سیطره ی جنسیت بر زندگی تبدیل خواهان جنسی

 
تاریخ: 28-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

در بدو مواجه با پدیده­ی تغییر جنسیت، نارضایتی جنسی و جنسیتی یک شخص و اقدامات وی برای تغییر جنس، امری فردی به نظر می­رسد. اما این پدیده، هم از منظر زمینه­های شکل­گیری، و هم از حیث ابعاد اجتماعی- فرهنگی آثار، و پیامد­­هایی دارد. این پایان­نامه، ضمن معرفی و تشریح پدیده تبدیل­خواهی جنسی در ایران، بر موضوعِ مقاومت و اعمال فشار اجتماعی از سوی خانواده­ی تبدیل­خواهان[18] و محیط اجتماعی، تمرکز دارد. در این میان، یافته­های اولیه­ی محقق و نیز مستندات پژوهش­های پیشین در این خصوص، تفاوتی میان دخترانی که می­خواهند جنسیت خود را تغییر دهند، نسبت به پسرانی که خواهان تغییر جنسیت هستند را نشان می­دهد (جواهری و کوچکیان: 1385،  پارولا[19]: 2010،  لوییس[20]: 2002،  بران[21] و دیگران: 2012).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

در وهله­ی نخست، این پژوهش درصدد دستیابی به توصیفی از چیستیِ تفاوت یاد شده است. سپس به عوامل اجتماعیِ موجد این تفاوت پرداخته شده است. مهم­ترین وجهِ این تمایز میان دو گروه یاد شده، میزان مقاومتِ تجربه شده است؛ دخترانی که خواستار تغییر جنسیت به پسر هستند، به مراتب با فشار اجتماعی کمتری نسبت به پسرانی که خواستار تغییر جنسیت­شان به دختر هستند، مواجه می­شوند. این پژوهش ضمن پرداختن به ابعاد جامعه­شناختی این تفاوت، به دنبال بسط مفهوم سیطره­ی جنسیتی بر این گروه اجتماعی است.

 

دشواری­های فردی و اجتماعی «دوگانگی ذهن و بدن» است: ذهنی مردانه در اندامی زنانه یا ذهنی زنانه در اندامی مردانه. این شرایط موجب

پروژه دانشگاهی

 کاهش سرمایه اجتماعی تبدیل­خواهان می­گردد. منظور از سرمایه  اجتماعی به تعبیر بوردیو، مجموعه­ی پیوندها، تکالیف و تعهدات اجتماعی است که حاصل شبکه­ی بادوام روابط کمابیش نهادینه شده، آشنایی و شناخت متقابل یا عضویت در یک گروه است. شبکه­ای که هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایه­ی جمعی برخوردار می­سازد.

 

از سویِ دیگر تغییر جنس، نقش­های اجتماعی کنش­گران را تغییر می­دهد؛ زنی که به دنیای مردانه قدم می­گذارد از آزادی، قدرت و منزلت بیشتری برخوردار خواهد شد، در حالی که زن شدن یک مرد احتمالا به معنای آسیب­پذیری و محدودیت بیشتر اوست. جامعه نیز در برابر زنی که مرد شده و رفتاری مردانه دارد در مقایسه با مردی که رفتاری زنانه دارد به شیوه انعطاف­پذیر­تری برخورد می­کند. اگر چه این­دو گروه از تبدیل­خواهان، در بسیاری از مشکلات در مسیر تبدیل­خواهی و حتی پس از آن، اشتراکاتی دارند اما، هر یک بر حسب مراحل و فرآیند طولانی و طاقت­فرسای تبدیل­خواهی، با مسایل متفاوتی مواجه می­گردند. هدف نگارنده­ی این پایان­نامه، دست­یابی به دلایل اجتماعیِ این تفاوت­هاست.

 

قرارگیری در وضعیت ناخواسته­ی تبدیل­خواهی جنسیتی، شرایطی لاجَرم برای این اشخاص ایجاد می­کند: تجربه­ی «هویت دوگانه». بنابراین، آن­چه تبدیل­خواهان جنسی را با وجود تمامی موانع  پیش­رو مجاب به تغییر جنسیت می­کند آن است که وضعیتِ پیش از تغییر، آن­چنان غیر قابل تحمل می­نماید که تحمل آن برای تبدیل­خواهان، به مراتب دشوارتر از عوارض جراحی تغییر جنسیت و نیز فشارهای اجتماعی ناشی از آن است. به بیان دیگر، عمل تغییر جنسیت برای تبدیل­خواهان، راهی است برای رهایی از برساختِ الزامات هژمونیک بدن. ولو آنکه این مسیر پر مخاطره و سراسر فشار جسمی و اجتماعی، طاقت­فرسا بنماید، این راهی است که برای «تصحیح» اشتباهِ رخ داده در بدن­شان، آنان را به سویِ عمل تغییر جنسیت سوق می­دهد. پرسش بنیادین این پژوهش که با روش گرندد تئوری صورت پذیرفته است، بررسی ابعاد سیطره­ی حاصل از برساخت جنسیت بر زندگی تبدیل­خواهان جنسی است.

 

1 Sex

 

2 Gender

 

[3] Transsexuality

 

[4] Yorburg

 

[5] Gender Identity Disorder(GID)

 

[6] kaplan

 

[7] Sadock

 

[8] Rowland

 

[9] Incrocci

 

[10] Green

 

[11] Loseke

 

[12] World Health Organization(WHO)

 

[13] Borgatta

 

[14] Montgomery

 

[15] DSM-IV-TR

 

[16]  Grounded Theory

 

[17]  Approach

 

17 Transsexual

 

[19] Parola

 

[20] Lwees

 

[21] Brown


فرم در حال بارگذاری ...

« مطالعه جامعه شناختی خوانش رمان های جدی و عامه پسند بر مبنای نظریه هوش داستانی در بین خوانندگانبرنامه ریزی بهره برداری از منابع تولید پراكنده،ذخیره سازها و راهكارهای مدیریت سمت مصرف در محیط رقابتی »