«جامعهشناسان از اصطلاح جنس[1] برای اشاره به آن دسته از تفاوتهای کالبدی و فیزیولوژیک استفاده میکنند که بدن زن و مرد را تعریف و مشخص میکنند. در مقابل، جنسیت[2] به تفاوتهای روانشناختی، اجتماعی و فرهنگیِ مذکرها و مونثها مربوط میشود. جنسیت به افکار و مفاهیمی دربارهی مردانگی و زنانگی مربوط میشود که به صورت اجتماعی برساخته میشوند؛ و ضرورتا محصول مستقیم جنس زیستشناختی فرد نیست»(گیدنز، 1389: 156). بهطور معمول مختصات جنسی و جنسیتی افراد با یکدیگر هماهنگ است اما گاهی مختصات جنسی و جنسیتی افراد با یکدیگر ناسازگار است. در ادبیات علمی برای این شرایط از اصطلاح ترنسکشوالیتی[3] استفاده میشود که ما در این نوشتار آن را تبدیلخواهی جنسی ترجمه خواهیم کرد.

هویت جنسی برای بیان احساس مردانگی و زنانگی فرد به کار میرود. مفهوم هویت جنسی بیان کنندهی آن است که فرد به طور معین خود را مرد یا زن بداند. در واقع، هویت جنسی بخش قابل ملاحظهای از هویت هر انسان را تشکیل میدهد دربردارندهی تصویری است که هر فرد به عنوان یک مرد یا زن از خود دارد. فرد میآموزد از آن حیث که مرد یا زن آفریده شده باید به شیوهای خاص بیندیشد، رفتار کند و احساس نماید (یوربرگ[4]:1974– اوحدی: 1384). «اختلال هویت جنسیتی[5] یکی از گروههای اصلی اختلالات جنسی محسوب میشود که مشخصه اصلی آن همانندسازی قوی و مستمر با جنس مخالف و ناراحت بودن از جنس خود یا احساس عدم تناسب با نقش جنسیتی خود است»(کاپلان[6] و سادوک[7]، 1392: 322).
«اختلال هویت جنستی دو مولفه دارد، ملاک الف: باید شواهدی مبتنی بر اتخاذ پایدار و مستمر هویت جنس مخالف که مایل به داشتن آن است یا اصرار به این که از جنس مخالف است وجود داشته باشد. ملاک ب: اتخاذ هویت جنس مخالف نباید فقط به دلیل تمایل به برخورداری از امتیازهای فرهنگی متعلق به جنس دیگر باشد. بهعلاوه باید شواهدی درباره نارضایتی مستمر از جنسیت تعیین شدهی خود یا احساس عدم تناسب با نقش جنسی تعیین شده وجود داشته باشد»(شعاعکاظمی، 1392). در واقع هویت انسان تحت تاثیر دو مولفه اکتسابی و غیراکتسابی تدوین مییابد.
«این اختلال موجب بهوجود آمدن نارضایتی جنسی در افراد میگردد. در واقع نارضایتی جنسی شرایطی است که در آن فرد از نظر جنسی و جنسیتی با ابهام خاصی مواجه نیست اما جنس او با جنسیتش ناهمخوان است»(رولند[8] و اینکروسی[9]، 2008). «این اختلال موجب پریشانی یا اختلال اساسی در کارکرد اجتماعی، شغلی و یا سایر زمینههای مهم میشود و میتواند زمینهساز رفتارهای پرخطر جنسی باشند»(گرین[10]، 2009). «به خاطر شکل ظاهر و رفتارهای تا حدی نامتعارف که افراد تغییرجنسخواه دارند و به دلیل فقدان آگاهیهای عمومی، بسیاری از مردم، تغییرجنسخواهی را نوعی انحراف جنسی میدانند و به این دلیل تغییرجنسخواهان را در شبکه روابط اجتماعی نمیپذیرند»(جواهری، 1390). برخوردهایی مانند مجرم دانستن، گناهکار دانستن، ابراز تنفر، اغلب از این دلیل سرچشمه میگیرد که اکثر مردم نمیتوانند بین تغییرجنسخواهی، همجنسگرایی یا دوجنسگرایی تفاوت قایل شوند. بنابراین منفی بودن قضاوت مردم و ارزیابی آنان میتواند بر خودپنداره، حرمت نفس و هویت مبتلایان به نارضایتی جنسی تاثیر بگذارد و آنها را به سوی انحراف سوق دهد. بنابراین میتوان گفت ناراضیان جنسی قربانیان شرایطی هستند که ناخواسته در آن قرار گرفتهاند، قربانی فردی است که از شرایط آسیب خاصی میبیند در حالی که مسئول بهوجود آمدن آن شرایط نبوده بلکه مستحق همدردی است (لوزیک[11]، 1388 :121-120).
تبدیلخواهیجنسی یک اختلال در هویتِ جنسی است. افراد مبتلا به این اختلال خود را متعلق به گروه جنس مخالف میدانند، از وضعیت جنسی- بدنی خود ناراحت هستند و میکوشند با استفاده از هورمونها و اعمال جراحی وضعیت خود را به وضعیت دلخواه نزدیک کنند (سازمان بهداشت جهانی[12]، 1992). تبدیلخواهیجنسی با نارضایتی جنسی همراه است. نارضایتی جنسی به عنوان یک گرایش جنسی محسوب میشود. گرایش جنسی شیوهای است که براساس آن افراد، امیال جنسی و نقشهای اجتماعی مربوط به جنس خود را تجربه میکنند. این تجربه برای برخی از افرد به شیوهای خوشایند و برای برخی دیگر به صورت یک تضاد پایدار تجربه میشود (برگاتا[13] و مونتگمری[14]:2000 به نقل از جواهری).
نارضایتی جنسی تا چندی پیش یک بیماری روانی محسوب میشد اما امروزه این پدیده از فهرست بیماریهای روانی انجمن پزشکی آمریکا[15]کنار گذاشته شده است و در عوض در شمار یکی از انواع اختلالات هویت جنسیتی قلمداد میشود.
سببشناسی این اختلال بهطور کامل شناخته نشده است و عوامل مختلفی از جمله عوامل ارثی، اثرات هورمونی و درگیری مغز به عنوان
عوامل دخیل بررسی شدهاند. یافتههای اخیر تفاوتهایی را در مغز افراد دچار اختلال هویت جنسی نشان داده است و مناطقی از مغز که مسئول تفاوتهای جنسیتی هستند در این افراد با افراد طبیعی تفاوت دارد (گرین: 2005).
در این مورد به نقش عوامل زیستی و روانی مانند توارث، استرس بیش از تولد، روابط جنسی والدین، اختلالات ژنتیکی، ساختار هورمونی، مشکلات عصبی و سیستم عصبی مرکزی اشاره شده است (کاهانی، 1381: 40).
بهطور کلی گروهی، علل زیستشناختی عضوی و گروه دیگر عوامل روانشناختی اجتماعی را در بروز این اختلال موثر میدانند. گروه اول بیشتر اشکال در آندروژنهای جنینی را مطرح میکنند (نلسون،161:1391). بررسیهای جنینشناسی نشان میدهند که کلیه پستانداران چه مرد و چه زن در نخستین مرحله رشد جنینی ساختمان تشریحی زنانه دارند و در صورت ترشح آندروژن در جنین در فاصله هفته ششم تا پایان ماه سوم، تغییرات منجر به مرد شدن کامل میشود و در غیر اینصورت همچنان زن باقی میماند. مطابق این نظریه اِشکال در ترشح آندروژن در فاصله زمانی یاد شده موجب بوجود آمدن تبدلخواهی جنسی است. اما برخی زمینههای اجتماعی نیز وجود دارد که احتمال نارضایتی جنسی را افزایش میدهد. از نظر فروید این قبیل اختلالها از تعارضهایی که کودک در مثلث ادیپال تجربه میکند، سرچشمه میگیرد. این تعارض را رخدادهای طبیعی خانواده و تخیلات کوک تقویت میکند، هر چیز که در محبت طفل نسبت به والد جنس مخالف و همانندسازی با والد همجنس تداخل نماید با رشد طبیعی هویت جنسی تداخل خواهد کرد. در خلال سالهای اول زندگی، مادر احساس غرور کودک را به جنسیت خود بیدار میکند. به همان نسبت مادر خشن نیز میتواند در رشد هویت جنسی کودک اختلال ایجاد کند. زمانی که این مسایل با مشکل جدایی تفرد همراه گردد، ممکن است نتیجه این باشد که از تمایلات جنسی برای حفظ و بقای رابطه استفاده شود. برخی از کودکان با این پیام مواجه میگردند که اگر هویت جنس مقابل را بپذیرند، مطلوبتر خواهند بود. کودکان آزاردیده و مطرود ممکن است طبق این باور رفتار کنند که اگر متعلق به جنس مخالف باشند بیشتر با آنان مدارا خواهد شد.
«اختلال هویت جنسی میتواند در نتیجه مرگ، غیبت طولانی یا افسردگی مادر، که پسربچه ممکن است با همانندسازی کامل به او واکنش نشان دهد، پدید آید. وجود پدر نیز به فرآیند جدایی تفرد کمک می کند. فقدان پدر، سبب ایجاد مخاطره در روابط مادر و کودک میشود. برای پسر، پدر الگویی برای همانندسازی مردانه است. علاوه بر این در شرایطی که مادر در اثر بیماری، مرگ یا طلاق در خانواده حضور ندارد یا قادر به ایفای نقش مادری خود نیست در این صورت دختربچه برای پر کردن خلا حاصل از وجود مادر، پدر را جایگزین آن میسازد. در این شرایط او زمان زیادی را با پدرش صرف میکند، پدر او را تشویق میکند رفتاری مردانه داشته باشد، او نیز مانند یک پسر بهتدریج میآموزد که فعالیتهای ورزشی، شکار، ماهیگیری و مکانیکی را با موفقیت انجام دهد (كاپلان، سادوك و فردمن : به نقل از جواهری). همچنین، نزدیکی بیش از حد والد جنس مخالف با فرزند در حد تماس بسیار نزدیک پوستی، که سبب روابط عاطفی زیاد و و همانندسازی شدید با جنس مخالف گردد، حتی تجربهی مشاهدهی صحنههای آمیزشی میتواند عامل تعارضات روانی در همانندسازی کودک با مادر گردد»(کاهانی، 41:1381).

تنگه واشی یا تنگه ساواشی مکانی با جاذبههای گردشگری است که در حدود ۱۷ کیلومتری شهرفیروزکوه قرار گرفته و با داشتن آب و هوای مناسب در تابستانها، میزبان جمعیت کثیری از مسافران و گردشگران میباشد. شاید یکی از جذابترین بخشهای سفر به تنگه واشی حرکت در رودخانهای است که در بین یک دره سنگی قرار دارد. با توجه به نزدیکی تنگه واشی به شهر تهران، امکان مسافرت یک روزه به این منطقه وجود دارد و بخصوص در تابستان هزاران نفر از ساکنین استان تهران و دیگر استانهای اطراف به این منطقه مسافرت میکنند. در سالهای اخیر، بسیاری از موسسه های توریستی، اقدام به برگزاری تورهای گوناگونی در این منطقه نمودهاند که همین امر باعث افزایش شهرت و معروفیت این منطقه شده است. با توجه به موارد فوق این پایان نامه به پنج فصل زیر تقسیم می گردد:

فصل اول:کلیات تحقیق
فصل دوم : مبانی نظری تحقیق
فصل سوم: بستر طبیعی تحقیق
فصل چهارم : یافته های تحقیق
فصل پنجم : نتیجه گیری و پاسخ فرضیات می باشد.
جهانگردی و گردشگری بزرگترین تحرک اجتماعی انسان در طول تاریخ است، از نظر کسب درآمد تا سال 2020 در راس تمام فعالیتها قرار خواهد گرفت. فعالیتی است که منشاء عمیق ترین اثرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی می باشد، اثرات تخریبی زیست محیطی کمی داشته و فاقد خصلت استهلاکی است. منبع لایزال و تمام نشدنی، که به عنوان صادرات نامرئی کشورها مطرح گردیده است.

استفاده از منابع طبیعی جهت تقویت روح و روان جایگاه ویژه ای در سلامتی انسانها دارد. بطوری که در برنامه ریزی شهرهای توسعه یافته، جهت گذراندن اوقات فراغت ساکنین، مناطقی تاسیس و راه اندازی میگردد. از لحاظ جاذبه های طبیعی ایران جزء پنج کشور اول جهان است و با بهره گیری از آب و هوای سالم شهر، چشم اندازهای بی نظیر طبیعی، کوه ها، چشمه ها و …. در صورت برنامه ریزی و سرمایه گذاری مناسب، رعایت اصول بهداشتی و امنیتی میتوان توریسم طبیعی و درمانی را در آنها رونق بخشید.
گردشگرانی كه به ایران سفرمی كنند بیشتر با هدف آشنایی با فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی، زیارت و بازدید از اماكن مذهبی، دیدن از جاذبه های طبیعی و اكوتوریسمی، فرهنگ و تمدن باستانی و اهداف تجاری و بازرگانی و یا درمانی وپزشكی وارد ایران می شوند اما با وجود اهمیت بی بدیل صنعت گردشگری در توسعه و شكوفایی اقتصادی، سیاست گذاری های مناسبی در خصوص ارتقاء آن در كشورمان صورت نپذیرفته است. (بهرامی،1389،2 )

شهر مشهد به عنوان مهمترین قطب گردشگری شرق کشور و دومین کلانشهر کشور و دومین شهر بزرگ مذهبی جهان اسلام بعد از مکه معظمه علاوه بر توانمندیهای گردشگری متعدد از لحاظ گردشگری درمانی بخصوص گردشگری پزشکی با توجه به وجود مراکز فوق تخصصی و تخصصی مجهز در سالهای اخیر جاذب این نوع از گردشگران از جمله کشورهای همسایه می باشد. زائران مانند گذشته تنها برای زیارت به این شهر سفر نمی کنند بلکه نیازهای دیگری در طول سفر خود دارند که با افزایش ماندگاری و به دنبال آن افزایش هزینه های مختلف میتوانند موجب رونق اقتصادی هرچه بیشتر منطقه گردند. شهر مشهد سالانه حدود 30 میلیون نفر زائر و گردشگر را میزبانی می نماید که حدود 5 درصد آنان گردشگران خارجی می باشند.
در این تحقیق کوشیده شده با توجه به ظرفیتهای موجود گردشگری در مشهد مقدس راهکارهای توسعه گردشگری درمانی به عنوان پردرآمدترین شاخه گردشگری بررسی و ارایه گردد
یكی از اساسی ترین مفاهیم و و اژه های مطرح در چگونگیبرقراری روابط میانکشورها، «امنیت ملی[1]» می باشد. تعاریف مختلف و متنوعی از این واژه ارائه شده است، اندیشمندان تلاش زیادی برای ارائه تعاریف جامع و مانع از امنیت ملی و خارج ساختن آن از ابعاد نظامی و تعمیم آن به سایر ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی، مصروف داشته اند كه نتیجه آن، رویكردهای نوین به مفهوم «امنیت ملی» است.

«زبیگنوبرژینسكی[2]» در مورد امنیت ملی گفته است : منظور من از امنیت ملی یعنی جنبه ی محدود آن، امنیت نظامی صرف نیست. گرچه قدرت نظامی یكی از ابعاد مهم …….، در عوض معتقدم كه امنیت ملی ملاحظات بیشتری را در بر می گیرد. از جمله زمامداری سیاسی، قدرت اقتصادی، نوآوری فناوری، حیات ایدئولوژیكی[3] و غیره، تلاش برای نیل به امنیت ملی، بدون عنایت به چنین ملاحظاتی چندان موثر نخواهدبود و احتمالاً به شكست می انجامد(خلیلی،1369:ص3).
در مفهوم كلاسیك، «امنیت ملی» به معنای صیانت از مردم و سرزمین یك كشور در مواجهه با تهاجمات نظامی بیگانگان بوده است لیكن، رویكرد نوین به این واژه، حفاظت و صیانت از منافع و مصالح حیاتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و فقدان تهدید ارزشهای بنیادین و حیاتی نسبت به یك واحد سیاسی و ملت متبوع آن، «امنیت ملی» آن كشور تلقی می گردد.
بسیاری از اندیشمندان سیاسی، فقدان تهدید نسبت به منافع و ارزشهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در كنار فقدان تهدید نظامی، از عوامل و عناصر مقوم امنیت ملی میدانند، لیكن در تبیین و تفسیر مفهوم امنیت ملی، شرایط، فضای عمومی، شرایط جغرافیایی و …هركشورراتعیینكنندهمیدانند .
جنگ جهانی دوم یک جنگ فراگیر بین سپتامبر ۱۹۳۹ تا اوت ۱۹۴۵ بود. این جنگ بسیاری از کشورهای جهان را درگیر کرد تا جایی که دو دسته از کشورهای مختلف به نامهای متّحدین و متّفقین به وجود آمد.
ایالات متحده آمریکا در فاصله بین دو جنگ جهانی یعنی ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۹ در یک بحران فزاینده اقتصادی به سر میبرد، اما دولت آمریکا و صاحبان صنایع این کشور چرخ صنایع خود را در مسیر تولید صنایع نظامی به حرکت درآوردند، به طوری که درطول جنگ دوم جهانی در اروپا، مصرف سلاحهای آمریکایی مانند هواپیما، کشتی جنگی و تجارتی، توپ و تانک درجنگ باعث رونق صنایع و اقتصاد آمریکا شد.
با پایان جنگ جهانی دوم و معرفی ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت برتر در سطح جهانی و تضعیف بریتانیا که موجب از دست دادن مناطق تحت نفوذ در سطح جهان و خروج از خلیج فارس به دلیل پر هزینه بودن یک نوع خلاء قدرت در منطقه ایجاد شد، ایالات متحده
آمریکا به یمن شکوفایی اقتصادیش در صدد برطرف نمودن این خلاء بر آمده و حد نهایت سعی می کند به نوعی با رژیم های منطقه مناسبات متقابلی برقرار نماید. یکی از کشورهایی که تحت نفوذ ایالات متحده آمریکا قرار گرفته بود ایران بود که تحت حکومت رژیم پهلوی به حافظ منافع و حیات خلوت ایالات متحده آمریکا تبدیل شده بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای و باشعار صدور انقلاب اسلامی نوعی تهدید نسبت به منافع ایالات متحده آمریکا در جهان عموما ودر سطح خاورمیانه خصوصا تبدیل گردید و جهان شاهد به قدرت رسیدن قدرت نو ظهوری بود که متاثر از دیدگاه های اسلامی و اتخاذ سیاست نه شرقی، نه غربی منافع قدرتهای سلطه گر را تهدید می نماید و تا حدود بسیار زیادی دست این ایلات متحده آمریکا را از منابع بسیار غنی نفت و گاز منطقه کوتاه نموده و بازار بسیار مهم محصولات صادراتی آن را در منطقه با مخاطره روبرو نموده است.
به زعم ایالات متحده آمریکا، جمهوری اسلامی ایران به دلایل زیر منشاء و خاستگاه اسلام انقلابی یا به تعبیر آنان بنیادگرایی و افراط گرایی اسلامی است. و به نوعی، به تقابل ایدئولوژیک با ایالات متحده برخاسته، و هژمونی جدیدی را در منطقه رقم زده است.
به طور کلی ایالات متحده آمریکا به منظور تثبیت و تحکیم هژمونی خود در نظام بین الملل به مبارزه و تخاصم با دولت هایی که از هنجارها و ارزش های آمریکایی پیروی نکنند، دست می زند. و تقابل ژئوپلیتیکجمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در همین راستا و به دلیل تعریفی است که توسط سیاستمداران و دولتمردان آمریکایی از ماهیت جمهوری اسلامی ایران ارائه می شود شکل می گیرد.به همین دلیل با اقداماتی نظیر تحمیل جنگ هشت ساله (دفاع مقدس) و وضع تحریمهای یکجانبه و بین المللی و اجرای طرحهای مختلفی از جمله خاورمیانه بزرگ، صلح خاورمیانه و ادعاهایی نظیر نقض حقوق بشر، نبرد با تروریسم و ریشه های آن یعنی رادیکالیسم اسلامی، مبارزه با گسترش سلاح های کشتار جمعی و….. به تقابل ژئوپلیتیک با جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.
لذا به منظور مهار جمهوری اسلامی ایران و جلوگیری از هژمونی منطقه ای چالشگر با ایالات متحده آمریکا از طریق ایجاد چالش و آسیب های داخلی و خارجی به طور مستقیم و غیر مستقیم امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را با مخاطراتی روبرو می نمایدکه در صورت عدم چاره جویی ضریب امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران کاهش می یابد. و از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران با نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در حیات خلوت ایالات متحده آمریکا و ارتباط دیپلماتیک با قدرتهای بزرگی نظیر چین و روسیه در سطح بین المللی می تواند فرصتهای مناسبی برای خود فراهم نموده و پایه های امنیت ملی کشور را ارتقاء بخشیده و ضریب امنیت ملی خود را افزایش دهد.
National Security
Zbigniew Brzezinski
Ideology
و ضرورت تحقیق :
گردشگری که به درستی صنعت قرن 21 نام گرفته کسب و کاری بسیار متنوع و در عین حال پیچیده تلقی میشود ،مجموعه فعالیتها وروابطی که در چارچوب گردشگری شکل میگرند در مجموع برای مردم چندان شناخته شده نیستند مسافران ظاهری جذاب و پسندیده از بخش هایی از فعالیت های این صنعت را در عمل ملاحظه می کنند بی آنکه بخش قابل ملاحظه ای از برنامه ریزی ها ،اقدامات و فعالیتهای پشت صحنه را بشناسند ،وبی آن که از ظرفیت و حساسیت های بسیار جدی و البته دقیق این صنعت آگاهی یابند گردشگری لحظه به لحظه همراه با پیشرفت فناوری و تحول در علایق شیوه زندگی و شرایط اجتماعی اقتصادی سیاسی جوامع مبداء و مقصد دیگرگون میشود بنابر این این صنعت نیز میباید بطور سنتی خود را همراه با این تحولات تازه نگه دارد و هر دم نو و تازه شود .(زاهدی ،1386 ،ص 7)

گردشگری آثار و پیامدهای مثبت بسیاری بر وضیعیت اقتصادی طبیعی, اجتماعی, فرهنگی جهانی دارد و توانسته است توجه بخش عمومی و خصوصی را به خود جلب نماید . گردشگری زمینه افزایش فرصتهای شغلی و درآمدهای ارزی درآمدهای مالیاتی را فراهم می نماید.کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته توجه خاصی برای توسعه کشور از طریق امور مرتبط با توریسم دارند. یکی از کشورهای در حال توسعه جمهوری اسلامی ایران می باشد که سیاست گذاران کشور توجه و تلاش بسیاری برای توسعه بخش گردشگری بعنوان عاملی برای معرفی تمدن,میراث فرهنگی, تاریخی و طبیعی به جهانیان و وسیله ای برای دستیابی به توسعه اقتصادی نیز می باشد.منابع و جاذبه های غنی فرهنگی و طبیعی ایران که بسیاری از آنها منحصرد بفرد می باشد باعث شده است که ایران به عنوان یکی از مقصدهای مهم گردشگری محسوب شود.از هنگامیکه کورش و داریوش هخامنشی، جاده ی 2500 کیلومتری راه شاهی را با ملزمات مورد نیاز ( از جمله میلههای راهنمایی مسافران، کاروانسرا و چاپارخانههای متعدد ، گماردن مأموران مخصوص برای نگهداری جاده و …) احداث کردند، ایرانیان نشان دادند که توجهی خاص به مهمانداری و جهانگردی دارند. احداث جادههای متعدد در تاریخ ایران، از جمله جاده ی ابریشم در دوران اشکانیان و جاده ی مشهد

_ کربلا در دوران صفویه ، با امکانات مورد نیاز، مؤید این سخن است . در تاریخ ، ایران یکی از بهترین کشورها برای جهانگردان بوده و این مسأله در سفر نامه ی آنان بخوبی مشهود است . به عنوان مثال شاردن، سیاح مشهور فرانسوی در دوران صفویه ، در قسمتی از کتاب خود مینویسد : « در تمام جهان، کشوری مانند ایران برای سیاحت و جهانگردی وجود ندارد، خواه از لحاظ مخاطرات کم و امنیت جاده که مواظبت دقیقی ازآن میشود و خواه از جهت هزینههای پایین مخارج که معلول کثرت تعداد عمارات عمومیمخصوص مسافران در سرتاسر امپراتوری ، سکونت رایگان در آنها و وجود جادههای مسطح و پلها در نقاط صعب العبور برای کاروانها و مسافران کشور است. »
صنعت توریسم امروزه به قدری در توسعه اقتصادی، اجتماعی کشورها اهمیت دارد که اقتصاد دانان آن را « صادرات نامرئی » نام نهاده اند.

ضرورت اصلی این تحقیق بررسی جاذبه های گردشگری و ارائه استراژیهای توسعه گردشگری شهر میبد می باشدکه یکی شهرهای باستانی ایران است که جاذبه هایمتنوعی در خود جا داده است ومتاسفانه گردشگران فراوانی برای بازدید ازآانها به این استان سفر نمی کنند.شهرمیبد دارای ویژگیهای مهم گردشگری , جغرافیایی, اقتصادی و مذهبی می باشد. شهر میبد دارای گنجینه ای گرانبها از آثار تاریخی انسان ساخت و آیین های مذهبی ارزشمندوبافت اجتماعی بکر و دست نخورده میباشد.طی یک دهه گذشته گردشگری میبد یکی از محورهای اصلی مباحث بحث و برنامه ریزی استان یزد قرار گرفته است که این امر بنا به درخواست و همکاری مردم کوشا و فرهنگ دوست میبد که دربسیاری از موارد بصورت داوطلبانه و خود جوش به حفظ و نگهداری میراث فرهنگی شهرشان مساعدت نمودند صورت گرفته است .
این تحقیق در صدد است تا به بررسی ابعاد مختلف توسعه مقوله گردشگری در میبد با تاکید بر آثار تاریخی و مذهبی بپردازد و گامیهر چند کوچک در این زمینه بر دارد.