در طی دهه های گذشته ، مواد نانو کریستال و فوق ریزدانه[1] (UFG)با اندازه دانه کمتر ازµm 1 توجه زیادی را به خود جلب کرده اند. مخصوصاً خواص مکانیکی آنها بر حسب استحکام و داکتیلیته ، رفتار ممتازی در مقایسه با مواد دارای دانه های معمولی از خود نشان می دهد. در سالهای اخیر نیز، بررسی روشهای تولید و خواص مكانیكی مواد با ساختار فوق ریزدانه موضوع بسیاری از تحقیقات انجام شده در زمینه علم مواد و علوم مرتبط با آن بوده است. این مواد خواص بینظیری همانند استحكام زیاد در دمای محیط، خاصیت سوپر پلاستیك در دمای بالا و نرخ كرنش كم، مقاومت در برابر سایش، استحکام خستگی بالا و مقاومت عالی در برابر خوردگی از خود نشان میدهند.
روش تغییر شكل پلاستیك شدید[2] (SPD)به عنوان یكی از روشهای تولید مواد فوق ریزدانه مطرح میباشد. فرآیندهای تغییر شکل پلاستیک شدید به فرآیندهای شکلدهی فلزات گفته میشودکه در آنها به منظور تولید فلزات فوقریزدانه، کرنش پلاستیک خیلی بزرگی بر ماده وارد میشود. این فرآیندها در دمای پایینتر از دمای تبلور مجدد ماده انجام
می گردد. ویژگی مشترک و منحصر به فرد فرآیندهای SPD ، ثابت بودن ابعاد و عدم تغییر شکل ظاهری ماده حین فرآیند میباشد، که در نتیجهی آن محدودیت در اعمال کرنش از بین میرود و دستیابی به کرنشهای بسیار بالا (در حدود هشت تا ده) در ماده به راحتی میسر است. به این ترتیب در اثر اعمال کرنش، امکان اصلاح ریزساختار، کاهش اندازهی دانهها تا مقیاس نانومتری و بهبود خواص مکانیکی نمونهی فلزی فراهم میآید، در حالی که شکل نمونه تغییری نکرده است. ویژگی دیگر این فرآیندها افزایش استحكام و اصلاح ساختار دانهها بدون اضافه كردن عناصر آلیاژی است. فلزات وآلیاژهای تغییر شكل پلاستیك شدید شده استحكام بالا و خواص خستگی و داكتیلیتهی خوبی را نشان میدهند]1[.
در میان شیوه های تغییر شکل پلاستیک شدید رایج در دهه اخیر، فرایند نورد تجمعی[3](ARB)، مرسوم ترین فرآیند برای تولید ورقهای فلزی با ساختار فوق ریزدانه
می باشدکه بوسیله آن می توان کرنشهای پلاستیک بسیار بالایی در ورق فلزات برای تشکیل نانوساختار ها ایجاد کرد]1[.این فرآیند توسط Saito و همكارانش در سال 1998 ابداع شد. بعلاوه تولید ورق از مواد UFG با استفاده از فرآیند نورد تجمعی امکان نوید بخشی برای تولید کردن مواد کامپوزیتی با ساختار لایه ای یا حتی چندلایه ای را فراهم می نماید. بنابراین ایجاد چند لایه ای های مخصوص ، چند انباشتی ها و مواد درجه بندی شده با خواص مناسب با قراردادن انواع مختلف اجزاء ، فیبر ها و فویلها امکانپذیر می باشد. سودمندترین مشخصه این فرآیند کاربرد آن برای تولید پیوسته ورق بزرگ و حجیم فلزات است.مهمترین برتری فرآیند نورد تجمعی نسبت به دیگر فرآیندهای تغییر شکل پلاستیک شدید قابلیت تولید پیوستهی ورقهای فلزی فوقالعاده ریزدانه و در نتیجه از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه بودن آن است.در فرآیند نورد تجمعی، ورقی که توسط فرآیند نورد 50% کاهش ضخامت داده شده است، به دو قسمت بریده میشود و سپس این دو ورق روی هم قرار داده شده و نورد میشوند[2]. از آنجا که در فرآیند نورد تجمعی پروسهی ذکر شده در بالا را بدون محدودیت میتوان تکرار نمود، در نتیجه در این فرآیند قابلیت اعمال کرنش پلاستیک خیلی بزرگی بر ماده وجود دارد.قطعات نورد تجمعی شده دارای دانههای کشیده با مرزهای زاویه بزرگ و شامل مقدار زیادی نابجایی حاصل از تغییر شکل پلاستیک شدید میباشد.

مهمترین مزایای فرآیند نورد تجمعی عبارتند از: عدم نیاز به استفاده از تجهیزات شکلدهی با ظرفیت بار زیاد و همچنین قالبهای پرهزینه، نرخ تولید بالا و عدم محدودیت در تولید محصول زیاد]2[. در اکثر تحقیقات صورت گرفته از یک فلز یا آلیاژ برای فرایند نورد تجمعی استفاده شده است.در این مورد کامپوزیتهای زمینه آلومینیوم(AMC)[4] بطور فزاینده ای در حوزه های هوایی فضایی،دریایی،خودرو،سرگرمی و ورزش کاربرد پیدا کرده اند.روشهای نورد تجمعی و (نوردسرد/عملیات حرارتی/نورد سرد)، دو فرآیند دما پایین جدید برای ساخت کامپوزیتهای چندلایه ای هستند.در طی سالیان اخیر نورد تجمعی بطور موفقیت آمیزی برای تولید ساختارهای چندلایی سیستمهای دوفلزی شامل Al-Pt ، Al-Al ،Cu-Ag ،Al-Cu بکار می رود. اما تا این زمان کار کوچکی برروی تولید سیستمهای 2TiO Al/ توسط نورد تجمعی انجام شده است. ذرات سرامیکی 2TiO در زمینه داکتیل Al می تواند منجر به خواص مطلوبی همچون افزایش استحکام، مدول الاستیستیه بالاتر، دمای سرویس بالاتر، مقاومت به سایش بهبود یافته، کاهش وزن قطعه، شوک حرارتی پایین، رسانایی حرارتی و الکتریکی بالا و ضریب انبساط حرارتی پایین در مقایسه با فلزات و آلیاژهای رایج شوند. به تازگی چندین شیوه برای تولید کامپوزیت های زمینه آلومینیومی استفاده می شود همچون متالورژی پودر، فورج فلز مذاب، اسپری فورمینگ و فرآیندهای نورد تجمعی.
در این پژوهش فرآیند نورد تجمعی روی نوار های آلومینیوم پوشش داده شده با اکسید تیتانیم برای تولید کامپوزیت 2TiO Al- بکار گرفته می شود وریز ساختار و خواص مکانیکی کامپوزیت تولید شده مورد بررسی قرارمی گیرد. با استفاده از این فرایند ذرات 2TiO موجود در پوشش ، شکسته شده و در زمینه Al پخش می گردد.از آنجایی که اعمال فرایند نورد تجمعی در کسرحجمی بالا از ذرات 2TiO بصورت قرار دادن لایه ای از پودر 2TiO در بین ورقهای Al امکانپذیر نیست]3[، به کمک شیوه پوشش دهی می توان ساخت این کامپوزیت را به روش نورد تجمعی در کسر حجمی بالا میسر کرد .در انتها ویژگی کامپوزیت تولید شده به کمک این فرآیند شامل ریزساختار، حد نهایی تغییر شکل وسختی بررسی می گردد.
در این پژوهش تعدادی ورق آلومینیوم خالص تجاری 1100AA در اندازه
mm1 ×mm 50 ×mm 100 موازی باجهت نورد برشکاری شده و عملیات پوشش کاری اکسیدتیتانیم توسط فرآیند اسپری پایرولیز در سایز پوشش مختلف انجام گرفت.پس از ایجاد پوشش مورد نظر بر سطح ورق وانجام عملیات های آماده سازی ، عملیات نورد تجمعی ورقهای یك سطح پوشش داده شده تحت حالتهای مختلف شامل : ایجاد ساندویچ ورق بدون پوشش همراه با ورق یك سطح پوشش، ساندویچ دو ورق یك سطح پوشش بر روی هم و ساندویچ چند لایه ای دو ورق یك سطح پوشش با لایه واسط ورق بدون پوشش تا 8 پاس توسط دستگاه نورد دوغلتکه تحت نورد با 50% کاهش ضخامت انجام گرفت. نمونه چند لایی حاصل شده از وسط در راستای طولی نصف گردیده و دو سطح نصف شده مجددا بصورت ساندویچ روی هم گذاشته شده و تحت نورد قرار گرفت.فرآیند تا هشت سیکل به همین ترتیب انجام شد.در پایان عملیات نورد تجمعی، تستهای مختلف مكانیكی برای سنجش خواص مكانیكی كامپوزیت بدست آمده شامل تستهای میكروسختی سنجی، تست كشش و مشاهدات ریز ساختاری به كمك میكروسكوپ الكترونی روبشی مجهز به EDX از نمونه های گرفته شده از هر پاس انجام شد.
در فصل دوم به معرفی کامپوزیتها، فرآیند اسپری پایرولیز، فرآیندهای مختلف تغییر شکل شدید پلاستیک، فرآیند نورد تجمعی و پارامتر های موثر بر این فرآیند پرداخته شده است.در فصل سوم روش لایه نشانی دی اکسید تیتانیم(تیتانیا) برروی ورق 1100Al بکمک فرآیند اسپری پایرولیز،شرح عملیات نورد تجمعی انجام شده و آزمونهای مختلف انجام گرفته برروی کامپوزیت توضیح داده شده است.فصل چهارم به بررسی لایه تیتانیای تولید شده بکمک فرآیند اسپری پایرولیز و بدست آوردن درصد وزنی کامپوزیت تولید شده، خواص مکانیکی آن و بررسی خواص بدست آمده در این کامپوزیت پرداخته است. فصل پنجم نیزبه نتیجه گیری و پیشنهادات مربوط می شود.
-Ultra Fine Grain 1
2-Severe Plastic Deformation
1-Accumulative Roll Bonding
2-Aluminum Matrix Composite
بررسی سخت کاری سطحی آلیاژ آلومینیوم 6061 بوسیله جوشکاری
نگارنده:
افشین رضایی
آلومینیوم و آلیاژهای آن خواص تریبولوژیکی ضعیفی دارند که موجب محدودیت در استفاده از آنها شده است. تحقیقات فراوانی برای بهبود خواص تریبولوژیکی آلومینیوم و آلیاژهای آن انجام گرفته است این تحقیقات را میتوان به بهینه سازی ترکیب آلیاژ و تولید کامپوزیت های زمینه فلزی و کاربرد روش های مختلف مهندسی سطح تقسیم بندی کرد. سخت کاری سطحی نوعی از عملیات حرارتی است که در آن با استفاده از شرایط خاص کاری و محیطی سطح قطعه را سخت کرده درحالیکه ترکیب شیمیایی داخل قطعه تغییر نمی کند و در نهایت قطعه ای حاصل می شود که سختی سطحی مطلوب در کنار چقرمه بودن دارد . در این تحقیق با ایجاد لایه آلیاژی حاصله از جوش در سطح به منظور افزایش سختی و مقاومت به سایش سطحی آلومینیوم حاوی منیزیوم و سیلیسیوم، با استفاده از انرژی حاصله از جوشکاری TIG و فیلر، جوشکاری آلیاژ انجام گرفت و سختی سنجی و مقاومت به سایش آنها تحت شرایط مختلف بررسی شد. با افزایش دمای پیشگرمی تا150 درجه سانتیگراد هر دو خاصیت سختی و مقاومت به سایش بهبود چشمگیر پیدا کرد و پس از ان، افزایش دمای پیشگرمی مخرب بود وباعث کاهش در این دو خاصیت شد. افزایش تعداد لایه های جوش مقاومت سایشی نمونه ها را افزایش داد و سختی نمونه ها از خود کاهش نشان داد. علت افزایش مقاومت به سایش، مقاومتی است که در برابر کنده شدن واصطلاحا پوسته شدن لایه در اثر افزایش تعداد لایه ها به وجود امده است. همچنین با افزایش سرعت جوشکاری خواص مکانیکی از جمله سختی و مقاومت به سایش افزایش پیدا کرد . با کاهش دبی به مقدار lit/min 10 خواص مکانیکی بهبود یافت و بعد از ان ، کاهش مقدار دبی، مخرب بود و سختی ومقاومت به سایش کاهش پیدا کرد.
فصل اول
کلیات تحقیق
کلیات تحقیق:
از آنجا که آلومینیوم و آلیاژهای آن دارای قدمت نسبتا کوتاهی به عنوان یک ماده صنعتی می باشند با این حال به علت داشتن خواص مورد نیاز صنعت مصرف و تولید آنها رو به افزایش است. تا قبل از جنگ جهانی دوم آلومینیوم بیشتر به عنوان وسایل آشپزخانه کاربرد داشت اما امروزه در صنایع دفاعی، در بدنه هواپیما و اتومبیل ها کاربردهای فراوانی دارد. این موضوع به دلیل خواص آن که شامل نسبت استحکام به وزن بالا و مقاومت به خوردگی خوب، سهولت ساخت، هدایت گرمایی بالا و قیمت پایین آنها است .
آلومینیوم و آلیاژهای آن خواص تریبولوژیکی ضعیفی دارند که موجب محدودیت در استفاده از آنها شده است . تحقیقات فراوانی برای بهبود خواص تریبولوژیکی آلومینیوم و آلیاژهای آن انجام گرفته است این تحقیقات را میتوان بهینه سازی ترکیب آلیاژ و تولید کامپوزیت های زمینه فلزی و کاربرد روش های مختلف مهندسی سطح تقسیم بندی کرد. سخت کاری سطحی[1] نوعی از عملیات سطحی است که در آن با استفاده از شرایط خاص کاری و محیطی سطح قطعه را سخت کرده درحالیکه ترکیب شیمیایی داخل قطعه تغییر نمی کند و درنهایت قطعه ای حاصل می شود که سختی سطحی مطلوب در کنار چقرمه بودن دارد .
تعریف جوشکاری: فرایند صنعتی است که در آن دو ماده (فلزی یا غیرفلزی ) را به یکدیگر به روش ذوبی – غیر ذوبی و بافشار یا بدون فشار و با واسطه (پرکننده) یا بدون ماده واسطه جوش می دهند تا لایه اتصال ایجاد شود .
جوشکاری تحت پوشش گاز محافظ با الکترود تنگستن[2]: یک فرایند جوشکاری قوسی می باشد که قوس بین الکترود تنگستن (مصرف نشدنی) و حوضچه مذاب پدید می آید این فرایند با گاز محافظ و بدون کاربرد فشار صورت می گیرد . جوشکاری قوس تنگستن را می توان با اضافه کردن فلز پرکننده و یا بدون آن به کار برد . نام دیگر این فرایند جوشکاری TIG میباشد.
تاكنون تحقیقات اندكی در زمینه سخت كاری سطحی فلز آلومینیوم وآلیاژهای آن صورت گرفته لذا این تحقیق (سختكاری سطحی آلیاژ آلومینیوم بوسیله جوشكاری) به نوبه خود میتواند جنبه نوآوری داشته باشد.
بررسی تاثیر پارامترهایی چون تعداد لایه های ایجاد شده توسط جوش-پیشگرم کردن نمونه سرعت جوشکاری- میزان دبی گاز در سختی سطحی (سختکاری سطحی) آلیاژ آلومینیوم به عنوان اهداف طرح قرار گرفت.
در این پایان نامه با ایجاد لایه آلیاژی حاصله از جوش در سطح به منظور افزایش سختی و مقاومت به سایش سطحی آلیاژ آلومینیوم حاوی منیزیوم و سیلیسیوم، با استفاده از انرژی حاصله از جوشکاری TIG و فیلر، جوشکاری آلیاژ انجام گرفت و سختی سنجی و مقاومت به سایش آنها تحت شرایط مختلف بررسی میشود.
– متغیرهای مورد بررسی در قالب یک مدل مفهومی عبارتند از:
پیش گرم: که توسط کوره انجام میشود و دمای آن از روی دماسنجی که بر روی آن نصب است بر حسب سانتیگراد خوانده می شود .
تعداد لایه ها : از طریق شمارش تعداد لایه هایی که بر روی سطح ایجاد می شود می توان بدست آورد.
فشار گاز: از طریق فشارسنج که بر روی کپسول گاز نصب است بر حسب دبی گاز می توان بدست آورد .
سرعت جوشکاری: از طریق تقسیم طول پاس جوش بر مدت زمان انجام جوش بر حسب میلی متر بر ثانیه یا متر بر دقیقه بدست آورد که هرچه مدت زمان جوشکاری کمتر شود سرعت جوشکاری بیشتر می شود.
[1] Surface hardening
[2] Tungsten Inert Gas welding
برخی از ویژگیهای جامعهی معاصر سبب شده که اعتماد[1] اهمیت ویژه ای پیدا کند. اول اینکه یکی از ویژگیهای جامعهی امروز، عدم یقین و عدم قطعیت است. به تعبیر لوهمان[2]، ما در دورهای زندگی میکنیم که میزان وابستگی آیندهی جامعه به تصمیمگیری، افزایش یافته است. ما دیگر در جامعهی مبتنی بر تقدیر نیستیم بلکه در جامعهی مبتنی بر کنش هدفمند انسانی، زندگی میکنیم. برای اینکه با آینده برخورد فعالانه و سازنده داشته باشیم، نیاز به اعتماد داریم.
دوم اینکه، جهان ما به شدت به هم وابسته است. در درون هر جامعه ای، تمایز و تخصص نقشها، کارکردها، مشاغل، سلائق و سبکهای زندگی، بسیار زیاد شده است. یعنی بیش از هر زمان دیگری به تعبیر دورکیم[3] به انسجام ارگانیکی دست یافته ایم. تقسیم کار شدید دارای این ویژگی است که آسیب پذیری فرد را در مقابل قصور دیگران برای انجام مسئولیتهایشان زیاد میکند. هر چقدر وابستگی انسانها به هم بیشتر باشد، اهمیت اعتماد بیشتر میشود. به همین جهت میزتال[4] معتقد است که به هموابستگی سبب شده نیاز به اعتماد بیشتر شود (شارعپور، 1388: 3-2).
سوم اینکه، زندگی اجتماعی ما مملو از تهدیدات و مخاطراتی است که ساختهی دست ما انسانها هستند. هر قدر تکنولوژی در جامعه بیشتر باشد، زندگی ما پیشبینیناپذیرتر میشود یعنی پیامدهای ناخواستهی بیشتری پدید میآید. به همین سان لوهمان معتقد است که تکنولوژی باعث افزایش پیچیدگی در زندگی شده است و انسانها برای تحمل این پیچیدگی، روز به روز به اعتماد بیشتری نیاز دارند (همان: 3).

اعتماد، باور كنشگر به این امر است كه در بدترین حالت دیگران آگاهانه و یا از روی میل و رغبت به او آسیبی نخواهند رساند و در بهترین حالت بر طبق منافع او عمل خواهند كرد (نیوتن، 2001: 202).
مفهوم اعتماد به طور گستردهای از سنت نظریهی اجتماعی توكویل[5] و جان استوارت میل[6] نشأت
میگیرد و بر این اساس منبع اصلی اعتماد در شبكهی وسیع، عمیق و متراكم انجمنهای داوطلبانه[7] و سازمانهای میانجی كه جامعهی مدنی[8] را تشكیل میدهند، نهفته است (نیوتن، 2001: 234). نظریه پردازان کلاسیک از زمان توکویل معتقد بودند که انجمنهای داوطلبانه با گردهمآوردن انسانهای مختلف برای انجام کار مشترک به آنها اعتماد و همکاری را آموزش میدهند (شارعپور، 1388: 5). از نظر توكویل اصل دموكراسی نوین همانا نفع است و نه فضیلت. اما میان نفع كه اصل دموكراسیهای نوین است و فضیلت كه اصل جمهوریهای باستانی است، عناصر مشتركی وجود دارد و آن، این كه در هر دو مورد شهروندان باید از انضباطی اخلاقی پیروی كنند و ثبات دولت بر پایه تأثیر مسلط و حاكم رسوم و اعتقادات بر رفتار افراد بنا شده است (آرون، 1370: 254).
به لحاظ نظری باید گفت كه مفهوم اعتماد به عنوان مهمترین بعد سرمایهی اجتماعی[9] به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، از زمان شكلگیری جامعهشناسی مورد توجه بوده كه خود بیشتر ناشی از توجه به مسئلهی نظم اجتماعی[10] بوده است. به اعتقاد آیزنشتات[11] مهمترین مسئلهی نظم اجتماعی از نظر دوركیم و تا حدودی تونیس[12] اعتماد و همبستگی اجتماعی است، یعنی این كه بدون انسجام و نوعی اعتماد پدیداری نظم اجتماعی ممكن نیست (چلبی، 1375: 12). به عقیده دوركیم در جامعهی رقابتی مدرن، جامعهی مبتنی بر قرارداد ممكن نیست مگر این كه مردم در مورد این كه هموطنانشان به انجام قراردادشان پایبند باشند، اعتماد داشته باشند. وی وجود ساختهای جدید (گروههای حرفه ای) را كه باید در جهت جلوگیری از نابسامانی ظهورنمایند، ضروری میدید (بیگلی و ترنر، 1384: 391). به اعتقاد او هر قدر به حجم جوامع افزوده
میشود، وجدان جمعی گسترده تر و انتزاعی تر شده و حوزهی اخلاقی فرد از سطح محلی و درونگروهی به سطح عام و برونگروهی توسعه مییابد و از تعداد غریبههایی كه نمیتوان به آنها اعتماد كرد كاسته
میشود و از این طریق راه برای همكاری وسیع در سطح ملی هموار میگردد (افشانی و دیگران، 1389: 195 به نقل از پنجه بند، 1385: 44). تونیس نیز به تقابل دو نوع زندگی اجتماعی پرداخت: «اجتماع»[13] كه ویژگی تجمعات كوچك است و «جامعه»[14] كه ویژگی شهرهای بزرگ است. به اعتقاد او در روستا زندگی اجتماعی شبیه به یك ارگانیسم زنده است كه در آن مردم دارای اخلاق مشتركی بوده و پیوندهای شدیدی بین آنان وجود دارد، اما در شهر زندگی اجتماعی به صورت یك تجمع مكانیكی مملو از فردگرایی، خودپرستی و حتی خصومت است (شارعپور، 1387: 111). بر اساس منطق تونیس، روابط مبتنی بر اعتماد تنها در اجتماع وجود دارد. یك فرد به اعضای خانواده و دوستانش اعتماد میورزد، چرا كه احساس او بر اساس مشابهت ها، فهم و تأیید متقابل است و این فرایند به طور دائمی به كمك فعالیتها و تجارب مشترك تقویت
میگردد. بنابراین، اعتماد نمیتواند به طور مصنوعی ایجاد گردد. اعتماد به طور اخص مبنای انسجام اجتماعی است كه از سوی ارزشهای دین و اخلاق تقویت میشود و آن نیز به نوبهی خود روابط مبتنی بر اعتماد را تسهیل كرده و به افزایش چسبندگی اجتماعی كمك میكند. در مقابل، افراد خودمحور و حسابگر جامعهی مدرن، نمی توانند مورد اعتماد قرار گیرند و آنها نیز نمیتوانند به دیگری اعتماد داشته باشند. چه، برای رفع نیازها هر شخصی به داراییهای دیگری نیاز دارد كه این امر به فریبكاری و ابزاری بودن رابطه میانجامد (میزتال، 1380: 59).
اعتماد و معتمد بودن اغلب به عنوان نوعی گریس اجتماعی در نظر گرفته شدهاند که چرخهای تبادلات اجتماعی و اقتصادی متنوع را روغنکاری می کنند و در صورت عدم وجود آن این تبادلات بسیار هزینهبر، بروکراتیک و زمانبر خواهد شد (فیلد، 1386: 104). هر چند خود اعتماد نمیتواند حالت كالا به خود بگیرد یا مبادله شود اما سرمایه ای معنوی برای جلب حمایت، حسن نیت، زمان و پول به شمار میرود. این نكته در تعاریف مختلف از اعتماد به عنوان «روغن» تسهیل كننده اقدام (لومان، 1988)، نوعی «اعتبار نمادین» (سلیگمن، 1977) یا شكلی از «سرمایهی اجتماعی» كه به تأمین نتایج مشخص كمك كند، تجلی یافته است (پاسی و تونكیس، 1387: 45).

اعتماد به سه صورت خود را نشان میدهد یا به عبارتی دارای سه نوع است:
1.اعتماد بین فردی[15] یا اعتماد به افراد آشنا،
البته، از میان انواع اعتماد، آنچه که لازمه همکاری و مشارکت میلیونها شهوندی است که جوامع پیچیده و مدرن امروزی را تشکیل میدهند، علاوه بر اعتماد مدنی یا نهادی، اعتماد اجتماعی یا اعتماد تعمیمیافته
میباشد (اجاقلو و زاهدی، 1384: 103-102). پژوهشهای انجام شده نشان میدهند كه در شكلگیری و تقویت اعتماد اجتماعی عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در سطوح خرد و كلان از جمله درآمد، پایگاه اجتماعی، رضایت شغلی و رضایت از زندگی، احساس شادمانی و غرور ملی (دلهی و نیوتن، 2003؛ نیوتن، 2001)، خانواده، مدرسه و شبكهی دوستان (عبد الرحمانی، 1384؛ دلهی و نیوتن، 2003) میزان مشاركت مدنی و عضویت در انجمنهای داوطلبانه، همبستگی اجتماعی و امنیت عمومی (قدیمی، 1386؛ نیوتن، 2001؛ ران و ترنزو، 1998)، اثربخشی و سودمندی دولت، احزاب سیاسی و آزادی سیاسی (عباسزاده، 1383؛ هرروز و كریادو، 2008؛ دلهی و نیوتن، 2003) نقش مهم و تعیین كننده ای را ایفا میكنند. در كنار عوامل مذكور، برخی از پژوهشگران بر این باورند كه رسانههای جمعی[19] هم میتوانند بر اعتماد اجتماعی تأثیر بگذارند (جعفرینیا، 1389؛ جواهری و بالاخانی، 1385؛ گراس و دیگران، 2004؛ موی و شوفل، 2000). رسانهها به عنوان منبع مهم اطلاعات و هم چنین یكی از عوامل اصلی فرایند جامعه پذیری نقش مؤثری در فرایند اعتمادسازی و یا اعتمادسوزی بازی میكنند. بنابر نظر صاحبنظران، رسانهها به تصورات افراد از محیط شكل میدهند، آنها میتوانند با ارائه تصویری زشت و یا زیبا از جامعه میزان اعتماد در بین مخاطبان خود را افزایش و یا كاهش دهند. رسانهها به شكلگیری الگوهای كنش در بین مخاطبان كمك میكنند. این الگوهای كنش به افراد كمك میكنند تا در موقعیتهای مختلف دست به كنش بزنند. رسانههای جمعی از طریق تحرك روانی امكان تعاملات اجتماعی را در بین مخاطبان خود افزایش میدهند. رسانههای جمعی میتوانند زمینههای دسترسی به نهادهای انتزاعی و تخصصی را برای مخاطبان خود فراهم كرده و در نتیجه موجب اعتماد و یا بیاعتمادی به این نهادها – در بین مخاطبان خود- شوند (بالاخانی، 1384: 16). هم چنین، ذکر انواع انحرافات از طریق رسانه ها و اعلام رشد سرسام آور آن منجر به ایجاد روحیه سوء ظن و شک نسبت به سایر افراد جامعه می شود و احتمال وقوع این انحرافات را از سوی تک تک اعضای جامعه تقویت کرده و روحیه اعتماد عمومی را تضعیف می نماید (خالصی، 1388: 275).

و تعهدسازمانی با ترک خدمت حسابرسان
در میان رسانه های جمعی مختلف، نفوذ و جاذبه تلویزیون در دنیای کنونی امری بدیهی به نظر می رسد و نقش آن در آموزش، هدایت، جهت دهی و قالب سازی افکار عمومی جامعه انکار ناپذیر است؛ به همین دلیل، تلویزیون به عنوان یکی از ابزار های اصلی نفوذ در افکار عمومی مورد استفاده قرار گرفته و توسط دولت ها یا بخش خصوصی در جهت اهداف مورد نظر به کار برده می شود. ضمن اینکه، اختراع ماهواره های مخابراتی نیز تأثیر گذاری تلویزیون را از مرز های ملی عبور داده و به امری فراملی و جهانی تبدیل کرده است. کشور های قدرتمند با تکیه بر امکانات قوی ارتباطی و ماهواره ای در صددند تا سراسر جهان را به عرصه تاخت و تاز امواج تصویری خود تبدیل کرده و به طور یک جانبه و یک سویه افکار جهانیان را در جهت افکار و امیال خود سوق دهند و بدین گونه این کشور ها بر آن اند که از تلویزیون به عنوان جعبه جادویی برای یکسان سازی افکار عمومی جهانیان و تشکیل دهکده واحد جهانی بهره برداری نمایند (همان: 276). لذا، چنین به نظر می رسد که در میان رسانه های جمعی مختلف، تلویزیون (داخلی/ ماهواره ای) دارای نقش ویژه ای در افزایش و یا کاهش اعتماد (به ویژه اعتماد اجتماعی) باشد.
البته باید خاطرنشان ساخت كه بر طبق پژوهشهای صورت گرفته، تأثیر برنامههای مختلف در این زمینه یكسان نبوده و برای مثال برنامههای خبری به ویژه اخبار مربوط به حوادث و جرایم و دنیای سیاست (سلمی و دیگران، 2007؛ ایوری، 2009) نقش فعال تری در فرایند اعتمادسازی و یا اعتماد سوزی مخاطبان خود ایفا میكنند.
پژوهش حاضر با توجه به نقش مهم رسانههای جمعی در شكلدهی به افكار عمومی و نیز كاركردهای آموزشی، خبری، اطلاعرسانی و اعتمادسازی و یا اعتمادزدایی در جامعهی امروز، به بررسی تأثیر مصرف رسانه ای[20] بر اعتماد اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه مازندران میپردازد. به بیان دیگر، در پژوهش حاضر تلاش میشود تا به این پرسش های اساسی پاسخ داده شود که آیا استفاده از رسانه های جمعی بر میزان اعتماد اجتماعی مخاطبان تأثیر می گذارد؟ و آیا تأثیر رسانه های جمعی بر اعتماد اجتماعی بر حسب انواع مختلف رسانه (تلویزیون داخلی/ ماهواره ای) تفاوت می کند؟
[1] – Trust
[2] -Luhmann
[3] -Durkheim
[4] -Misztal
[5] -Tocquevil
[6] -J.S.Mill
[7] -Voluntary Associations
[8] -Civil Society
[9] -Social Capital
[10] -Social Order
[11] -Aizenshtat
[12] -Tonies
[13] -Community
[14] -Society
[15] -Interpersonal Trust
[16] -Social Trust
[17] -Generalized Trust
[18] – Civic Trust
[19]- Mass Media
[20] -Media Consumption
از آن جایی که هر انسانی به صورت شخص، اجتماعی زاده نمی شود، بلکه از طریق آموزش های پی گیر در خانواده و سپس در مدرسه و جامعه، به صورت یک انسان اجتماعی تبدیل می شود. نقش آموزش و در پی آن شناخت و معرفت ناشی از آن مهم و اساسی شمرده می شود.در دوران کودکی تربیت در خانواده صورت میگیرد و با پا گذاشتن به مدرسه آموزش های خانواده در مدرسه ادامه پیدا کرده و کودک در پی این آموزش ها اجتماعی می شود و به دنبال این اجتماعی شدن می تواند فردی مسئول در قبال جامعه و شهر و محیط زندگی خود پرورش یابد یا فردی غیر مسئول نسبت به رفتار خود با دیگران و محیط زندگی خود.بنابراین آموزش های دوران کودکی و نوجوانی و همچنین تداوم آن در بزرگسالی می تواند در توانمند کردن افراد و در پی آن توانمندی جامعه مؤثر باشد.

سازمان دانش آموزی در مدارس می تواند به صورت متمرکزتر این آموزش هارا به منظور ارتقاء شعور جمعی دانش آموزان به آنان منتقل نماید. شعور جمعی، معرفتی است که توسط جامعه شکل می گیرد و تأثیر گذار بر نظم اجتماعی می باشد، که یکی از عناصر مهم و حیاتی در بقاء و دوام هر جامعه ای می باشد و هرچه نظم و انسجام اجتماعی بیشتر باشد، زندگی برای افراد آن جامعه خوشایندتر و دلپذیرتر است و تعالی همه جانبه افراد آن جامعه را باعث می شود.
این تحقیق به دنبال پاسخ به این سئوال است که آیا آموزش هایی که در سازمان دانش اموزی به اعضاء این سازمان داده می شود آ ن ها را توانمندتر و مسئول تر نموده و موجب ارتقاء رفتار های شهروندی و در پی آن ارتقاء شعور جمعی افراد عضو می شود؟ آیا آموزش شهروندی تأثیری در میزان مشارکت سیاسی،اجتماعی، مدنی وشعور جمعی داشته است؟
2-1- هدف های تحقیق
هدف کلی این پژوهش از آنجا که به یک مسئله اجتماعی می پردازد،کاربردی است وهدف اصلی شامل: – شناخت نقش آموزش رفتار های شهروندی در وضعیت شعور جمعی اعضاء سازمان دانش آموزی می باشد.به منظوررسیدن به هدف کلی،دستیابی به اهداف فرعی زیر لازم است:
1) تعیین نقش آموزش رفتارهای شهروندی دانش آموزان عضو سازمان دانش آموزی در ابعاد شعور جمعی (مشارکت مدنی،مشارکت سیاسی، مشارکت اجتماعی، مشارکت ملی)آنان.
2) شناسایی وضعیت کمیتی(ساعات شرکت در جلسات،سابقه عضویت)و وضعیت کیفی (علاقه به مباحث ارائه شده و رضایت از آموزش دهنده)و تأثیر آن در شعور جمعی دانش آموزان عضو سازمان دانش آموزی.
3) تعیین تفاوت شعور جمعی دانش آموزان عضو سازمان دانش آموزی از نظر جنسیت
3-1- اهمیت موضوع تحقیق و انگیزه انتخاب آن
در آسیب شناسی هویت جمعی، در جوامع امروزی شاهدانحرافات متنوع و رو به تزایدی هستیم که موجب به هم ریختگی در هویت و شعور جمعی شده و در پی آن اختلال در نظم و انسجام اجتماعی را موجب می شود. مسائل و مشکلات عدیدهای که در بعد اجتماعی و سیاسی فراروی کشور قرار گرفته است نیز شایان توجه میباشد بحرانها و شورشهای اجتماعی، هنجار شکنی، ارزش ستیزی، زیر پاگذاشتن قوانین و مقررات اجتماعی و مهمتر از همه بیتوجهی به ارزشهای اجتماعی چالش اساسی را فراروی جامعه قرار داده است. که
شاید کلید اصلی این معما، بازاندیشی و تأملی مجدد بر وظایف و اهداف نظام آموزشی باشد که در کانون آن تربیت شهروندی قرار دارد، مقولهای که غفلت از آن میتواند نتایج زیان بارتر از آنچه تاکنون تجربه کردهایم، به دنبال داشته باشد.
آموزش و پررش رسمی وسیله مهمی برای تبدیل یک جامعه نامتجانس به جامعه ای یگانه و یک پارچه از طریق توسعه و تقویت فرهنگ و هویت مشترک است.از این رو ظهور دولت های ملی با ایجاد نظام های آموزشی همگانی متقارن بوده است. نهاد های آموزشی وظایف خطیری در ایجاد یگانگی و انتقال ارزش ها بر عهده دارند.
سازمان دانش آموزی، به عنوان یک نهاد آموزشی در درون مدارس می تواند به این مهم بپردازد. و در صورت اثبات عملکرد مناسب آن ها می تواند فراگیرتر شده و با گسترش دامنه فعالیت آن در سازمان های مشابه موجبات ارتقاء شعور جمعی جامعه را فراهم آورد.
امکانات و فرصتهای متعددی در اختیار نظام آموزش و پرورش قرار دارد که میتوان از آن در جهت تربیت شهروندی بهره گرفت که از جمله مهمترین آنها افزایش توجه به این مقوله در برنامههای درسی مدارس بصورت یک برنامه درسی ویژه تحت عنوان «آموزش شهروندی» است. علاوه براین میتوان از طریق آموزش معلمان و سایر پرسنل مدرسه، فضای مناسبی را برای آموزش شهروندی در سطح مدرسه و کلاس درس فراهم آورد و از کلیه فرصتهایی که بصورت رسمی و غیر رسمی در اختیار مدارس و معلمان قرار دارد،در این راستابهره گرفت.
امروزه در كشورهای بزرگ جهان بخش عظیمی از تحقیقات و منابع، مصروف كشف این حقیقت می شود كه شهروند مطلوب باید دارای چه خصوصیاتی باشد و چگونه می توان این ویژگی ها را در اقشار مختلف جامعه توسعه داد. در مطالعه ای كه با مشاركت بیش از بیست كشور جهان تحت عنوان «مطالعات شهروندی» انجام گرفته است. اهمیت تخصیص موارد فوق آشكار می شود و این در حالی است كه متأسفانه اكنون توجه چندانی به آموزش بنیادین شهروند خوب نمی شود. شهروندی مفهومی چندبعدی و دارای معانی مختلف است كه این اختلاف از تفاوت فلسفه های حاكم بر هر جامعه و ارزش های آن نشأت می گیرد. اما فاكتوری كه بیشتر مورد توجه جامعه شناسان است انطباق تعریف شهر با شهروند است. نتایج مطالعات نشان داده كه مفهوم شهروندی حداقل شامل چهار عنصر اصلی «هویت ملی، تعلقات اجتماعی و فرهنگی و فراملیتی، نظام اثربخش حقوقی و مشاركت مدنی و سیاسی است.» این مفاهیم دارای ارتباط درونی و تعامل با یكدیگرند و در حقیقت چهار انعكاس یك واقعیت هستند، یعنی مفهوم شهروندی.
4-1- سؤالات و فرضیه های تحقیق(بیان روابط بین متغیر های مورد مطالعه):
– سؤالات تحقیق
1) آیا نمود رفتار های شهروندی در بین دانش آموزان عضو سازمان دانش آموزی یکسان است؟
– آیا مدت آموزش، تفاوتی در شعور جمعی اعضاءسازمان دانش آموزی ایجاد می کند؟
2) چه عواملی در متفاوت بودن رفتار های شهروندی و شعور جمعی نقش دارد؟
– آیا دختران و پسران بطور یکسان از این آموزش ها بهره برده اند؟
3) آیا کمیت و کیفیت بهره گیری از کلاس های آموزش شهروندی در شعور جمعی اعضاءسازمان دانش آموزی تأثیر داشته است؟
4) آیا آموزش های هدفمند به منظور ارتقاء رفتار های شهروندی در بین اعضاء سازمان دانش آموزی در ابعاد شعور جمعی( مشارکت مدنی، مشارکت سیاسی، مشارکت اجتماعی،مشارکت ملی) آنان تأثیر دارد؟
5) جامعه پذیری شهروندی چگونه در شعور جمعی اعضاء سازمان دانش آموزشی تأثیر می گذارد؟
– فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی:
1- آموزش های هدفمند به منظور ارتقاء رفتار های شهروندی در بین اعضاء سازمان دانش آموزی در ابعاد شعور جمعی( مشارکت مدنی،مشارکت سیاسی،مشارکت اجتماعی،مشارکت ملی)آنان تأثیر دارد.
فرضیه های فرعی:
– آموزش های شهروندی برارتقاء مشارکت ملی اعضاءسازمان دانش آموزی موثر است.
– آموزش های شهروندی برارتقاء مشارکت مدنی اعضاءسازمان دانش آموزی موثر است.
– آموزش های شهروندی برارتقاء مشارکت سیاسی اعضاءسازمان دانش آموزی موثر است.
– آموزش های شهروندی برارتقاء مشارکت اجتماعی اعضاءسازمان دانش آموزی موثر است.
– کمیت و کیفیت بهره گیری از کلاس های آموزش شهروندی در شعور جمعی اعضاءسازمان دانش آموزی تأثیر دارد.
– سابقه عضویت در سازمان دانش آموزی، تفاوت در شعور جمعی اعضاءسازمان دانش آموزی ایجاد می کند.
– علاقه به شرکت در کلاس های سازمان دانش آموزی ،سبب ارتقاء شعور جمعی دانش آموزان می شود.
-رضایت دانش آموزان از مربیان بر شعور جمعی دانش آموزان تاثیر دارد.
5-1- مدل تحقیق
در این تحقیق شعور جمعی و رفتار های شهروندی تحت تأثیر معرفت و شناخت حاصل از محیط پیرامون، خصوصا آموزش های هدفمند ارائه شده توسط سازمان دانش آموزی مورد بررسی قرار میگیرد.
این تحقیق در چارچوب جامعه شناسی معرفت و نظریه های پیرامون آن صورت می گیرد. در جامعه شناسی معرفت، جامعه شناسان به دنبال کشف ارتباط میان پدیدارهای اجتماعی بوده اند، در یک سوی این رابطه معرفت ( انواع مختلف نظام های فکری، اندیشه و فرهنگ، فراورده های ذهنی، معرفت علمی، معرفت دینی، فلسفی، سیاسی، حقوقی و هنری و ….) و در جانب دیگر شرایط اجتماعی و وجودی ( عوامل نهادی، ساختی، شخصیتی، فرهنگی، سیاسی و ….) قرار دارد.جامعه شناسان معرفت می خواهند چگونگی این ارتباط را دریابند. و فرایندی را که از طریق آن انواع معرفت شکل می گیرد و ثبات و تحول می یابد بررسی کنند.
افزایش روز افزون جمعیت جهان و تلاش همه جانبه محافل علمی و اجرایی برای ارتقاء شناخت دقیق تر سلامتی و مفاهیم مربوط به موجب برنامه ریزی های گوناگون دربخش های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و … شده است. نگاهی به آمارهای بهداشتی نشان می دهد که علیرغم توسعه چشمگیر خدمات بهداشتی، درمانی طی دهه های اخیر، افراد زیادی به علت عدم آگاهی، اطلاعات نادرست یا عدم امکانات کافی در سراسر جهان خصوصاً کشورهای در حال توسعه آسیب می بینند. آمارها نشان می دهد. سالانه بیش از نیم میلیون زن باردار به علت عدم شناخت کافی در این زمینه جان خود را به علت عوارض بارداری از دست می دهند ( سازمان جهانی بهداشت ، 1391) لذا نباید فراموش کرد که در دنیای امروز با وجود پیشرفت تکنولوژی در تمامی عصرها و با تمامی شرایط ایده آلی که برای رفاه انسان پیش بینی می شود، رشد پیش از حد جمعیت نامتناسب با امکانات موجود موجب کاهش امید به زندگی، افزایش مرگ و میر، کاهش بهداشت باروری شده است. بنابراین برخورداری از سلامت کامل حق همه مردم است و تمام دولت ها مسئول کمک به مردم برای حفظ و ارتقاء سلامتی آنها هستند، بدون تردید سلامت و توسعه در حین این که دو مفهوم مستقل از هم هستند اما کاملاً ارتباط تنگاتنگ و وابسته به یکدیگر دارند بطوری که تحقیق یکی از آنها بدون دیگری امکان پذیر نخواهد شد و داشتن جسم و روح سالم یکی از زیر بناهای مهم توسعه همه جانبه هر جامعه ای را تشکیل می دهد و وجود خلل در هر یک از ابعاد روحی، روانی، جسمی و اجتماعی سلامت، فرآیند توسعه را کند خواهد کرد و به جرأت می توان ادعا کرد که بدون تأمین سلامت مردم یک جامعه، توسعه یافتگی دشوار بوده یا بهتر بگویم تحقق نخواهد یافت (قدوسیان و همکاران ، 1390 ).

علاوه بر این که مسئولان و دولت باید راهکارها و برنامه هایی در جهت تحقق زمینه های زندگی سالم و ایده آل برای مردم ایجاد کنند. توجه به مقوله های سلامت نظیر موضوعات پیشگیرانه بیماری ها در رسانه های جمعی بخصوص تلویزیون نیز می تواند با صرف هزینه اندک، در افزایش آگاهی های مردم بیشترین اثر را روی ارتقای سلامت جامعه داشته باشد طوری که با بحث و بررسی روی شیوه های صحیح زندگی، آموزش راه های پیشگیری از ابتلا به بیماری و روش های غربالگری بیماری، افراد را نسبت به سلامت خود حساس کنند و همچنین مسائل و چالش های موجود در عرصه سلامت را با رعایت شرایط و خط قرمزهای فرهنگی جامعه به شیوه ای که پذیرش آن برای مردم قابل قبول است بیان کنند ( شجاعی زاده، 1379 ).
امروزه تنها 25 درصد تأمین سلامت جامعه در اختیار جامعه پزشکی قرار دارد و مابقی موارد مستلزم افزایش سواد و آگاهی عمومی جامعه است.
البته در حال حاضر صدا و سیما با تهیه و تولید برنامه های سلامت محور نظیر برنامه دکتر سلام، سلامت باشید، ورزش و سلامتی که در فصل آخربصورت فهرست آمده است. گام های بسیار ارزنده و مفیدی را در جهت بالا بردن آگاهی ها و اطلاعات بهداشتی و سلامتی جامعه برداشته است، اما هنوز این برنامه ها آن طور که باید برای مردم و جامعه مؤثر باشد موفق عمل نکرده است. به باور کارشناسان برخی خلاها و کاستی هایی نظیر درمانگرایی و نگاه تک محوری به حوزه سلامت، عدم نپرداختن به نیازهای اساسی بهداشت جامعه، علمی و تخصصی نبودن شیوه بیان متخصصان، محدود و مناسب نبودن زمان پخش برنامه ها و فیلتر برخی بیماری ها مثل بیماری های مقاربتی موجب شده از کیفیت و بازخوردی که باید چنین برنامه هایی به دنبال داشته باشد، کاسته شود.
صدا و سیما با ساختن این برنامه های آموزشی بهداشتی، در راستای استراتژی های وزارت بهداشت در زمینه پیشگیری و کنترل بیماری و افزایش سلامت که همان افزایش آگاهی و اطلاع رسانی به عموم جامعه است قدم گذاشته است. این نوع برنامه ها یکی از شیوه های اطلاع رسانی است که افراد بیمار را دعوت می کند و از آنها می خواهد با دکتر ارتباط داشته باشند و افراد سالم چگونه سلامتی خود را حفظ کنند و در همین زمینه، محتوایی کلی برنامه های تلویزیون مورد تأیید این وزارتخانه است. وزارت بهداشت در تلاش است که اطلاعات جامع بهداشتی را به روش های مختلف مثل بخش گفت و گو های ویژه با صدا و سیما همکاری کند ( آصف زاده، 1380 ).
پزشکان آموزش روش های پیشگیرانه بیماری ها را مقدم بر درمان می دانند به اعتقاد آنان مردم نیاز دارند در حیطه های مختلف بیماری، دانسته های خود را از مقوله هایی نظیر عوامل ایجاد کننده، روش های پیشگیری، کنترل، تعریف دقیق بیماری و اقدامات تشخیصی برای مبتلایان این که چه راهکارهای درمانی در پیش رو دارند بالا ببرند.
برنامه سلامت صدا و سیما باید به نوعی طراحی شود که همگام با نیازهای جامعه باشد با مراجعه به جدول معضلات بهداشتی کل جامعه که از طریق وزارتخانه منتشر می شود، می توان مشکلات بهداشتی مهم در سطح جامعه را شناسایی کرد؛ مشکلاتی که نیازمند به افزایش آگاهی به عموم باشیم، بخصوص معظلاتی که روش های پیشگیری دارند که از طریق خانواده ها قابل اجراست. از طرفی یک سری بیماری ها شیوع نسبتاً بالایی دارد، مثل بیماری های قلبی، دیابت و بیماری های مزمن تنفسی و سرطان ها که ریشه در رفتار و الگوی نامناسب زندگی مردم دارد. بنابراین اگر اطلاعات مردم را در خصوص عوامل ایجاد کننده این بیماری ها بالا برده و سطح زندگی درست را به آنها آموزش داد، می توان با اصلاح الگوی زندگی مردم به میزان قابل توجهی از بار بیماری ها کم و از شیوع آنها جلوگیری شود ( محسنی، 1383 ).
با توجه به موارد یاد شده این سؤال مطرح می شود که آیا برنامه های پزشکی شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران در بالا بردن سطح آگاهی های پزشکی بهداشتی ساکنان منطقه 13 تهران تأثیر داشته است؟
[1] . World Health Organization
[2] -Tompson