ای برای رفتارهای بزهکارانه می تواند باشد. بویژه با نگاهی ژرف به این مسئله می توان دریافت که نوجوانان با تخریب اموال عمومی در اماکن آموزشی(مثل شکستن نیمکتها و کندکاری روی آن، نوشتن شعار و یادگاری های مختلف بر درب ودیوار)علاوه بر ایجاد چهره نامناسب فرهنگی واجتماعی و از بین بردن اموال عمومی و خصوصی وصدمه زدن به امکانات رفاهی جامعه، به نوعی تخلیه عقده های نا گشوده را بر سر این وسایل جبران می کنند(جان حسنی،1386:4).

وندالیسم عبارت است از تخریب ارادی اموال و متعلقات عمومی بصورت مداوم و مکرر. در اغلب تعاریف صاحبنظران از آن به عنوان رفتاری معطوف به تخریب و خرابکاری اموال، تاسیسات و متعلقات عمومی نام برده اند(محسنی تبریزی،1383:21).
خرابکاری را می توان، جزو بزهکاری های ملایم به حساب آورد که معمولا از دید مراجع قضایی قابل اغماض و چشم پوشی است(محبی،1382:8). مساله بزهکاری نوجوانان و جوانان از جمله مسائل پیچیده اجتماعی است که دنیای امروز را به شدت تحت تاثیر خود قرار داده است. این مساله از دیرباز در جامعه بشری، مورد توجه اندیشمندان بوده و هم اکنون نیز از مباحث اصلی بسیاری از دانشمندان است. مروری بر میزان جرایم در جهان، گویای این واقعیت است که بزهکاری یکی از بلایای بزرگ امروز ماست(نوربها،1377:14).
بزهکاری به معنای دقیق آن به اعمالی اشاره می کند که منع قانونی دارند و توسط نوجوانان گروه سنی 12-18 سال انجام می شوند(صفوی،1364:31). در تعریف رفتار بزهکارانه به طور کلی، اعمالی مانند قتل، دزدی، نزاع، تخریب، کلاهبرداری، تجاوز، غارت، وحشیگری و آتش افروزی به عنوان رفتار بزهکارانه تلقی شده است و تقریبا همه جوامع در تعریف آن اتفاق نظر دارند(میرفردی و
همکاران،1391:186).
متاسفانه آمار دقیقی از هزینه ها، رفتارها و نمونه های رفتارهای وندالیستی در کشور ما وجود ندارد. از سویی دیگر، آگاهی و شناخت ناکافی از این پدیده اجتماعی که نتیجه فقر پژوهشی در این زمینه است، باعث شده است که مسئولان، برنامه ریزان آموزشی و متولیان امور اجتماعی، نتوانند از بروز رفتارهای وندالیستی پیشگیری و یا آن را درمان کنند(محبی، 1383:39).
توجه به مسائل اجتماعی نوجوانان و جوانان، بیش از پیش از اهمیت خاصی برخوردار است، ولی تمام اعمال وندالیستی به یک میزان، بر جامعه تاثیر نمی گذارند؛ به عبارت دیگر، کیفیت اعمال وندالیستی به یک میزان نیست. این مسأله در مورد کمیت آن نیز صدق می کند. وندالیسم نه تنها به عنوان کجروی و رفتاری بزهکارانه، بلکه به مثابه معضل یا مسأله ای اجتماعی در بسیاری از جوامع از سوی صاحبنظران و آسیب شناسان مطرح شده است(محسنی تبریزی،1383:34). هر ساله به امکانات آموزشی مدارس خسارت های جبران ناپذیری وارد می شود و از آن جا که هیچ گونه برآورد و محاسبه ای در این خصوص صورت نمی گیرد، به صورت نامحسوس است. بنابراین شناسایی رفتارهای تخریبی در محیط های آموزشی و اقدام پیشگیرانه از بروز این گونه رفتارها، تا حدودی می تواند مشکلات مکان های آموزشی را مرتفع سازد و از نظر آموزشی محیط های سالمی را برای تربیت نوجوانان و نسل آینده به وجود آورد، لذا مطالعه وندالیسم به عنوان یک آسیب جدی اجتماعی با توجه به آنکه قشر جوان، در سنین تحصیل به خصوص مقطع متوسطه قرار دارند، و شناخت عوامل موثر بر بروز این گونه رفتارها در بین نوجوانان و جوانان می تواند بستر مناسبی را برای کاهش این رفتارها در بین آنان فراهم آورد، نظر به جوان بودن جمعیت در ایران، انتظار طبیعی این است که چنین موضوعی مورد توجه فراوانی قرار گرفته باشد. در جامعه امروزی ایران با انواع مسائل و آسیب های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، نظیر آنومی یا نابسامانی اجتماعی، بحران هویت، قانون گریزی، پرخاشگری و جنایت، تخریب منابع و آلوده سازی محیط زیست و … سروکار داریم که در مجموع، آینده این کشور را از لحاظ سلامت محیط و احساس امنیت جانی، مالی، تعاملاتی و فکری تهدید می کنند(عبدالهی،1387،23). تخریب اموال عمومی مثل کیوسک تلفن عمومی، شکستن شیشه اماکن عمومی و دولتی، دیوارنویسی، شکستن شاخه درختان، نوشتن و پاره کردن صندلی وسایط نقلیه عمومی اعم از اتوبوس، مینی بوس و تاکسی بویژه پاره کردن و نوشتن بر روی صندلی سرویس مدارس، دستکاری یا نابودی علائم راهنمایی و رانندگی، شکستن لامپها و چراغ های معابر تنها نمونه هایی از رفتار وندالیستی در شهرستان جاسک می باشد. همچنین شکستن، کنده کاری و نوشتن بر روی صندلی و دیوارهای کلاس و همینطور شکستن شیشه پنجره ها و خم کردن پره های پنکه ها، آسیب زدن به آبسرد کن و سایر امکانات در مدرسه از اعمال وندالیسم در مدارس این شهرستان می باشد. با توجه به هزینه های زیادی که در باب این مسأله تحمیل دولت وارگانهای عمومی می شود انتظار می رود چنین موضوعی مورد توجه فراوانی قرار گیرد. بنابراین پژوهشگر بر آن شد تا در بررسی خود به این سئوال پاسخ دهد که چه عواملی بر تخریب گرایی(وندالیسم) به عنوان رفتاری بزهکارانه در دانش آموزان پسر دبیرستان های شهرستان جاسک موثرند؟

[1]. Vandalism
تحقیق
(( موسیقی علم تالیف نمودن، علم ادوار،علم نغمات است. علمی که بدان احوال نغمات است.علمی که بدان احوال نغمات و ازمنهی آن توان دانست. به عبارت دیگر موسیقی دو فن است.فن اول از او ملایمت نغمات معلوم شود و آن را فن الحان گویند و از فن دوم اوزان ازمنه معلوم گردد و آن را فن ایقاع خوانند.موسیقی ترکیب اصوات به صورت گوش نواز است)).(لغت نامه دهخدا).
موسیقی تلفیقی از کلمات و اصوات است. فرق شعر و نثر این است که شعر کلامی است موزون، مقفّا و مخیل، بنا براین دارای موسیقی نیز هست.
بسیاری از شعرا ابتدا موسیقیدان بودهاند و حتی ساز مینواختهاند، مانند رودکی سمرقندی ، منوچهری دامغانی، خاقانی شروانی و حافظ شیرازی.
استفاده از موسیقی توسط شعرا نه تنها در وزن شعر بوده بلکه هنگام خواندن هم موسیقی می نواختند مانند قصیدهی معروف (بوی جوی مولیان ) رودکی سمرقندی که بسیار تاثیرگذار بوده است. تاثیر دیگر احاطه شاعران به موسیقی بهره گیری از اصطلاحات این فن و هنر در مضامین شعری و گفتار این دسته از شعرا است. اسامی و اصطلاحاتی چون چنگ، بربط، رباب، نای، کاسه، ارغنون ، آزاد وار، آوا، ترانه، آواز،
سرود، راست، باربد، جلاجل، تبیره و …..که در اشعار این شعرا جایگاهی ویزه دارد و در قالب ایهام و استعاره و تشبیه به فراوانی از آنها بهرهگیری شده است.
خاقانی از بـزرگ ترین شاعران و قصیـده پردازان زبان فارسی در قرن ششم هجری است.برخی نام او را “بدیل” و برخی” ابراهیم”نوشته اند. امام رافعی قزوینی (557-623 ق)، از معاصران او، در کتاب خود ازوی با نام« الافضل (= مخفّف افضل الدّین) بـدیل الحقایقی المعروف بالخاقانی» یاد کرده است. نام پـدرش علی و نام جـدّش، به اعتبار نام عمـویش،«کافی الـدّین عمر بن عثمان» (خاقانی شروانی، 1391: 217)، عثمان بوده است.
خاقانی در حـدود 520 ق (فروزانفر، 1369، 2: 337)در شـروان به دنیا آمد و در دارالادب شماخـی، کرسی شروان، پرورش یافت. پـدرش نجّار و مادرش، که در اصـل کنیزکی نسطـوری بوده، گویا پیشۀ طبّاخی یا بافنـدگی (خاقانی ، 1391 : 6-8) داشته اسـت. پـدرش، او را درکـودکی، ظاهراً به علـّت فقـر، به بـرادرش کافی الدّین سپرد و او سرپرستی برادر زاده را بر عهده گرفت. کافی الدّین پزشک و فیلسـوف و منجّمی تـوانا و ادیبی مبرّز بود. او را بایـد نخستیـن استاد خاقانی دانست.
برخی ابوالعلاء گنجـوی را نیز، به استناد ابیاتی از او، استاد و پـدرزن خاقانی دانسته اند (نک: سجّادی، «مقـدّمه» ص سیزده –چهارده). امّا ، رقابتهای موجـود در دربار و محیط ادبی شروان رابطۀ آنها را تیره کرد و آنها را به هجو گویی یکدیگر کشاند.
آوازۀ خاقانی در سالهای جـوانی او از مـرزهای شروان درگـذشت (خاقانی، 1391 : 181) و رفته رفته در خراسان و عراق شاعری زبان آور شناخته شدو در دربار شروان، علاوه بر شاعری، به دبیری نیز اشتغال یافت و از آن مایه عزّت برخوردار شد که شاه گاه او را بالای دست وزیر خود می نشانده است (همان، 1391: 184).خاقانی ، در میان شاعران به سنایی غزنوی ارادتی خاصّ داشت و خود را بدیل او می خواند و در سرودن قصاید عارفانه از شیوۀ سنایی پیروی می کرد:
بـدل مـن آمـدم انـدر جهـان سنـایی را بدین دلیل پدر نام من بدیل نهاد(همان، 1391: 850).
مرگ کافی الـدّین عمر از تلخ ترین سـوانح زندگانی خاقانی بـود که در بیست و پنج سالگی او (545 ق روی داد. خاقانی خود را در سوگ او «شکسته دل تر از آن ساغر بلورین» ی می یابد«که در میانۀ خارا کنی ز دست رها» (همان، 1391: 30)
دو رخداد مهم که در تکوین شخصیت روحی و شعر خاقانی تاثیری بسزا داشت، دو سفر او به خانه خداست. نخستین سفر در سالهای ۵۵۱-۵۵۲ ق و دومی در سال ۵۶۹ ق رخ داده است. (فروزان فر،پیشین، ۶۳۳)حج اخیر به دلیل تطابق عید قربان و جمعه ، بر اساس باوری اسلامی، “حج اکبر” شناخته شد:
حج ما آدینه و ما غرق طوفان کرم خود به عهد نوح هم آدینه طوفان دیده اند (دیوان اشعار، 1393 :۹۳)
خاقانی شاعری اهل سیاحت بود و در سفرهای خود از شهرهای بغـداد و کوفه و مدائن و ری و اصفهان و همدان و شام و موصل و ارمنستان آن روزگار گذشت و در هر شهری با عالمان و شاعران و بزرگان آن دیـدار کرد. همـواره در اشتیاق سفر به خراسان بود، امّا کوششهای او برای پیمودن این راه بارها به علل مختلف، مانند مخالفت دربار شروان و فتنۀ غزها (548 ق) و بیماری او در ری، ناکام ماند.
گردشگری از مهمترین صنایع در حال رشد است و توسعه صنعت گردشگری نیاز به برنامههای همه جانبه و مناسب دارد تا بتوان در جذب گردشگران داخلی و بینالمللی موفق بود. امروزه یکی از مهمترین کاربری شهرها، ارائه خدمات گردشگری نوین است. چرا که شکلگیری عصر پسا مدرنیته با گزارهای اصلی آن یعنی جهانی شدن، فرآوری اطلاعات و گردشگری همراه شده و دوره جدیدی در تعاملات اجتماعی و فرهنگی انسانها خصوصاً در قالب ساختهای شهری رقم زده است (بونیفایس و فاولر[1]، 1993: 12). در چند دهه اخیر از صنعت گردشگری به عنوان یکی از بزرگترین و متنوعترین صنایع یاد شده است. بسیاری از کشورها این صنعت را به عنوان یکی از منابع اصلی درآمدزای خود میدانند و تلاش در راه توسعه این صنعت دارند. این صنعت بخصوص برای کشورهای در حال توسعه به علت اینکه بیشترین درآمد خود را از فروش منابع طبیعی به دست میآورند بسیار با اهمیت است. همچنین کشورها علاوه بر منابع اقتصادی به دنبال منافع سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، محیط زیست و غیره نیز میباشند. برای موفقیت در این صنعت علاوه بر داشتن شرایط گردشگرپذیری، مقاصد گردشگری، باید به دنبال برنامهریزی برای جذب گردشگران و معرفی بهتر امكانات و شرایط خود به بازارهای داخلی و جهانی گردشگری باشند (پاپلی یزدی و سقایی، 1385: 18).

بازاریابی و نقش آن در ارتقاء بنگاهها و تاثیری که در توسعه و رشد اقتصادی کشورها دارد بر کسی پوشیده نیست. اینترنت از جمله عوامل موثر بر بازاریابی و روشهای رونق دادن به این فعالیتها در عرصه کنونی است. (کولین، 1383؛ 1). با پیشرفت فناوری اینترنت، بدلیل این که اینترنت شرکتها را قادر میسازد که با مشتریان ارتباط بهتر و مؤثرتری برقرار کنند و تولیدات خود را بر اساس نیازهای آنها ایجاد
نمایند، تعداد بیشتری از شرکتها ا ز اینترنت جهت بازاریابی و کانالهای توزیع استفاده میکنند (چافی و همکاران[2]، 2004: 5)

اینترنت و ابزار الکترونیکی به واسطه این که زمینه ایجاد نمایش محصولات گردشگری و ارائه اطلاعات دقیق به گردشگران را فراهم میسازد، ضمن جلب رضایت گردشگران، افزایش گردشگران ورودی را درپی خواهد داشت (آرون[3]، 2004: 6).

کشور ایران با وجود توانمندیهای ایران در زمینة گردشگری، متأسفانه تاكنون نتوانسته است به جایگاه شایستهای در این صنعت دست یابد و مهمترین آن، ضعف صنعت تبلیغات در جذب جهانگرد و گردشگر به ایران است. كشور ایران جزء ده كشور اول جهان از لحاظ جاذبههای گردشگری و جزء پنج كشور اول جهان از نظر تنوع گردشگری است (سازمان جهانی توریسم، 2009 ). ازاین رو، ضروری است از قابلیتهای خود در جذب گردشگری استفاده كند. از عواملی كه میتواند به جذب بیشتر گردشگری در كشور را بهبود بخشد، به كارگیری ابزارها و پارامترهای مؤثر بازاریابی و تبلیغات است ( صردی ماهكان، 1380 ).
اصولاً گردشگران برای انتخاب مقصد گردشگری نیازمند اطلاعاتی، درخصوص مقصد میباشند. آنها پیوسته اطلاعاتی را از رسانههای گروهی شامل تلویزیون، ماهواره، اینترنت و … جمعآوری
میكنند و این موضوع اهمیت رسانه از جمله اینترنت را در این حوزه بیش از گذشته میکند. در این پژوهش سعی بر آن است تا به بررسی نقش سایتهای اینترنتی در معرفی جاذبههای گردشگری و جذب گردشگران به شهر شیراز پرداخته شود.
[1]. Boniface & Fowler
[2]. Chaffy et al
[3]. Arun
خواجهنظامالملک،یکی ازبزرگترین نویسندگان قرن پنجم درعرصهی سیاستنامهنویسی است.دربین سیرالملوکهایی که به رشته2ی تحریر درآمده است ازموفّقترین دستاوردهای تربیتی-سیاسی قلمدادمیشود.سیاستنامهنویسی،هنری بسیارارزشمندوسترگ است که تأثیراجتماعی چشم گیروعمیقی به همراه داردوباتوجه به نیازانسانِ امروزبه پرورش روح،این هنرهم چنان موردتوجه است.

برای شکلگیری سیاستنامه،عناصروساختاری به کارمی رودکه این عناصرازیک طرف نیازمندآموزههاوارزشهای اخلاقی وتربیتی آنهادرضمیرخویش هستند،وازطرف دیگربه زندگی اجتماعی نویسنده گره خورده است.این عناصرباعناوینی چون سیاست عملی،شروط وبایستگیهای حکومت،درصدتأثیرحوزهی اخلاق وتربیت درحکم رانی،حیات فردی واجتماعی،معرفی می گردند.
این که کیفیت به کارگیری عناصرتربیتی درسیاستنامه چگونه است سؤالی است که درباره ی آن میتوان به تحقیق وتفکرپرداخت.بررسی سبکی این اثرسبب آشنایی بهتر وبیشتربانویسنده می شود.درتحقیق حاضرتلاش شده تاآرای تربیتی سیرالملوک خواجه به تفصیل موردبررسی وتحلیل قرارگیرد.
واژهی تربیت ازریشهی(رَبَو)به معنای زیادت وفزونی ورشدوبرآمدن گرفته شده است وکاربردهای مختلف ازاین ریشه همه همین معنارادربرداردچنان که(ربو)نفس عمیق وبلندراگویندکه موجب برآمدن سینه است و(ربوه ورابیه)سرزمین بلند ومرتفع راگویندو(ربا)یعنی افزون شدونموکرد.
تربیت عبارتست از پرورش مهارتهای مختلف زندگی که بر سه عامل حواس،تخیل وشخصیت فرداثرمیگذارد.درتعریف دیگر؛انتخاب رفتاروگفتارمناسب،ایجادشرایط وعوامل لازم وکمک به شخص مورد نظر تا بتوانداستعدادهای نهفتهاش رادر تمام ابعادوجودو به طورهماهنگ شکوفا سازدو به تدریج به سوی اهداف وکمال مطلوب حرکت کند.
سیاستنامه یاسیرالملوک اثرخواجهنظامالملکتوسی است که درقرن پنجم وبه زبان فارسی درآیین فرمانروایی،کشورداری،اخلاق وسیاستِ پادشاهان گذشته نوشته شده است.سبک این کتاب ساده وخالی از تکلُّف وتصنُّع است وازشاهکارهای زبان فارسی به شمارمی آید.نظامالملک نگارش این کتاب رابه فرمان ملکشاه سلجوقی آغازکردودردوره ی سلطنت محمدبنملکشاه به پایان رسانید.
ابوعلیحسنپسرعلیپسراسحاقتوسی شناخته شده به خواجهنظامالملکتوسی(408-485ه.ق)وزیرنیرومنددوتن ازشاهان دوره ی سلجوقیان درایران بود؛وی نیرومندترین وزیردردودمان سلجوقی بودوسلجوقیان نیزدرزمان وی به اوج نیرومندی رسیدند.اوبیست ونه سال به سیاست درونی وبیرونی سلجوقی جهت می داد.
نهضتی که نظامالملک باساختن نظامیههای متعدد بوجودآورد به زودی وباسرعتی شگفتآور درسراسرشهرهای کشورهای اسلامی دنبال شد.به طوری که درسدههای پنجم وششم هیچ شهری نبودکه درآن مدارس متعددوجود نداشت چه کوچک چه بزرگ امرا وحاکمان نیز به پیروی ازوی یابرای نشان دادن علاقهی خودبه علم،به احداث مراکز تعلیم درشهرهای خودهمت گماشتندوکلیه مدارس دارای کتابخانهی معتبر بودند.
برخی از پندهاومثلهای گرانبهایش دربخشهای اخلاقی درباب نحوه ی حکمرانیهای پادشاهان ازقبیل مقبولیت مشورت ودوری جستن ازتعجیل دراُمُور کارهاودربخشش به بندگان لایق آمده است.
وی درفصل سیونه این کتاب دردوری جستن ازشتاب کردن وتعجیل،اشارات سلیس وبه جایی آورده است.
درفصل چهلویکم کتابش دررسیدگی براحوال مستحقان وعالمان دین ازبیتالمال تاکید شده است.
فرازی دیگرازموضوعات تربیتی درسیاست نامه اشاره داردبه اینکه ازبوذرجمهرپرسیدندکه علّت نابودی پادشاهی آل ساسانی چه بوده است درحالی که ازاندیشههای والای تو-که درتدبیروخردودانش بیهمتایی-بهره میبردند.بوذرجمهرپاسخ میدهداین که کارهای بزرگ رابه آدمهای کوچک می دادند.
خواجه درپاسخ پاسبانان که فقیرراخواستندازوی دورسازنداظهارمیداشت شمابرای خدمت به چنین انسانهایی ضعیف ودرمانده انتخاب شدهایدوگرنه پادشاهان واُمرانیازی به خدمت شما ندارند.
مجلس خواجه مملوازعلما ودانشمندان وفقها بودتاجایی که بسیاری بروی خرده میگرفتندکه همنشینی باعلماتوراازمسایل سیاسی بازداشته است.پاسخ میگرفتندکه آنهازیبایی دنیاوآخرت میباشندواگرآنهارابرسرم قراردهم بازهم آنهابزرگترازآنند.
هنگامی که ابوالقاسمقشیری وامامالحرمینجوینی برخواجه واردشدندازاحترام محدودخواجه نسبت به خودخرده می گرفتنددرمقابل پاسخ می شنیدندکه ابوالمعالیجوینی وابوالقاسمقشیری وامثال آنهازمانی برمن واردمیشوندبسیارمراتمجیدمیکنندومرا ازمنزلتی که درآن هستم بالاترمیبرندوسخن آنهاسبب ایجادکبروغروردردرون من می شود.
درتربیتی بودن این کتاب بایدگفت که سیرالملوک برای عنوان نمودن اوضاع اجتماعی زمانه ازجمله کتب سودمندبه شمارمی آید.نظامالملک ازکسانی است که جاذبهی خاصی نسبت به انسان های صالح دراودیده می شدوازپندواندرزهای حکیمانهی آن هاسخت متأثِّرومتألِّم می گشت.
این مطالب و سایر موارد نشان میدهد كه مسایل تربیتی فراوانی درسینه سیاستنامه مستتروناشناخته باقی مانده که تحقیق وتفحص ماراطلب می کندتاباعقاید ناب اخلاقی خواجهنظامالملک هرچه بیشترآشناشویم.
………………………………………………………………………………………………………1
1-1-1-معانی مثل……………………………………………………………………………………………………9
1-1-1-1-معانی لغوی ………………………………………………………………………………………….9
1-1-1-2-معانی اصطلاحی ……………………………………………………………………………………9
1-1-2- حکمت ……………………………………………………………………………………………………10
1-2- ضرورت تحقیق…………………………………………………………………………………………………….12
1-3- اهداف پژوهش…………………………………………………………………………………………………….13
1-3-1- اهداف نظری………………………………………………………………………………………………13
1-3-2- اهداف کاربردی ………………………………………………………………………………………….14
1-4- سؤالات نحقیق ……………………………………………………………………………………………………..14
1-5- محدودیّتهای تحقیق ……………………………………………………………………………………………14
1-5-1- کمبود منابع ……………………………………………………………………………………………………14
1-5-2- عدم تطابق امثال و حکم دهخدا با کتابهای تصحیح شده و معتبر امروزی……………14
1-5-3- مشوّش بودن شمارهی ابیات ……………………………………………………………………………15
1-5-4- آوردن مصراع دوّم یا بخشی از مصراع اول بیت به عنوان مثل ……………………………..15
1-5-5- تکرار …………………………………………………………………………………………………………..15
1-5-6- وجود ابیات در دو اثر متفاوت از سعدی……………………………………………………………16
1-6- روش تحقیق ………………………………………………………………………………………………………..16
1-7- اجزای پایاننامه ……………………………………………………………………………………………………17
فصل دوّم(پیشینهی تحقیق) ……………………………………………………………………………………………18
فصل سوّم(تجزیه و تحلیل) …………………………………………………………………………………………..20
3-1- تأثیر قرآن و حدیث بر سعدی …………………………………………………………………………..20
3-2- تأثیر پذیر ازامثال و حکم عربی …………………………………………………………………………32
3-3- تأثیر پذیری از خوّاص……………………………………………………………………………………..34
3-4- امثال تأثیر پذیر از عوّام ……………………………………………………………………………………44
3-5- تأثیر سعدی بر دیگران …………………………………………………………………………………….55
3-6- موضوع بندی………………………………………………………………………………………………….77
فصل چهارم(نتیجه گیری و پیشنهادها) …………………………………………………………………………150
4-1- نتیجه گیری …………………………………………………………………………………………………150
4-2- پیشنهادها ……………………………………………………………………………………………………..153
منابع …………………………………………………………………………………………………………………………..157
-1- بیانمسأله
از زمانی که انسانها توانستند با هم ارتباط برقرار کنند، زندگی اجتماعی را آغاز کردند وبرای بهرهمندی از فکر و اندیشهی دیگران و نیز، برای پیشبرد زندگی و درک بهتر اطرافیان و دوری از تنشها و در نهایت داشتن زندگی بهتر وسالمتر، ناچار به رعایت دیگران و ایجاد قوانین شدند و برای خود، طرحها افکندند و آداب و رسومی گذاشتند، که مجموعهی این قوانین و آداب و رسوم و باورها و اندیشهها، در واژهی « فرهنگ » متجلّی میشود. «با در نظر گرفتن تعریفهایی که صاحبنظران از فرهنگ کردهاند، میتوان گفت: فرهنگ، به محتوای رفتاری جامعه، شامل تمامی میراثها، اندیشهها، رفتارها و تجربههای انسانی اطلاق میشود؛ و به معنی میراث غیرِ مادّی جامعه است که حدّاقل از دو ویژگی دوام، و مقبولیّت عام برخوردار است.»(عباسیان، 16:1387)

برای آشنایی با فرهنگ و طرز فکر و شیوهی زندگی پیشینیان، چه سیاسی، چه اقتصادی، چه فرهنگی و … ، آگاهی و اطلاع از آداب و رسوم و سنّتها و قصّهها و امثال و حکم و داستانها و … امری ضروری مینماید چه «مطالعهی آداب و سنّتها و آیینها، جشنهای مذهبی و ملّی، عقاید و عادات، قصّهها و افسانهها، امثال و ترانهها و اشعار و لالاییهای آنها، ما را به احوال و افکار و ذوق و هنر و روحیّات آن مردم آشنا میسازد و در لابهلای فرهنگ مردم، ما به بسیاری از نکات دقیق ادبی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و دقایق اوضاع زمان و طرز زندگی و عادات و رسوم و تخیّلات و نوع اندیشههای آنها آگاه میشویم.(میرنیا،9:1369)

فرهنگ جوامع و انسانها را می توان به دو دسته تقسیم کرد: فرهنگی که حاصل نوع بینش و تفکّر است و خود را در خلّاقیتهای هنری، علمی وفلسفی نشان میدهد و دیگر، فرهنگی که نشأت گرفته از تجارب و رفتارهای آنان است که در انواع علوم و فنون نمایان میشوند.«تکاپوی فرهنگی انسانها، دو جهت دارد: یکی از طریق ذهن و تفکّر است که خود را در خلّاقیّتهای هنری و علمی و فلسفی نشان میدهد(فرهنگ معنوی و غیر مادی). و دیگری یک سلسله اعمال مادی، برای گسترش زندگی مادی از انواع علوم و فنون است که توانستهاند، جنبههای فرهنگی پیدا کنند(فرهنگ عینی یا مادی). فرهنگ غیرِ مادّی را باتوجّه به دسته بندیِ « سن تو»، به فرهنگ رسمی( فرهنگ خوّاص) و فرهنگ غیر رسمی( فرهنگ عوام) تقسیم میکنند، و هر یک را در رشتهای از دانشها و هنرها، بخشبندی مینمایند « فرهنگ عامّه»(فولکلور)، به بخشی از عناصر و مواد فرهنگ اطلاق میشود که شفاهاً انتقال مییابد.»(همان:26) لذا؛ « برای شناخت هر قوم و قبیله، و ایل و طایفهای، باید فرهنگ عامه یا فولکلور محلّی آنها را مورد بررسی قرار داد.»(میرنیا،9:1369)
برای مطالعهی هر موضوعی شناخت پیشینه و داشتن تعریفی جامع و منسجم لازم است ، «واژهی فولکلور را برای نخستین بار، و.ج تامز در سال 1846میلادی وضع نمود»(وکیلیان،3:1382) و پس از آن « شخصی به نام آمبر آزمورتن نظریهی او را دنبال کرد و از آن پس، فولکلور را جامعترین مبین فرهنگ عوام دانستند.»(شریفی گلپایگانی، 8:1376) و آن را » مجموعهی آداب و رسوم و افسانهها، ضربالمثلها، ترانهها چیستانها، سحر و جادو، طبّ عامیانه، باورها و سنّتها، پیشگوییها، رقصها و مانند آن است که در جوامع گوناگون به گونهی شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و در دورههای مختلف نمونههایی هرچند اندک به صورت مکتوب، تنظیم و نگهداری میگردد.(آیدنلو، 1379: 16)