كلید و پایه فهم رفتارهای انتخاباتی و حزبی در جوامع كشاورزی، سنتی و در حال گذار به دموكراسی، پدیده قومیت است. در این جوامع به دلیل فقدان شكلگیری و تثبیت نهادهای مدنی جدید و تشكلهای واقعی حزبی كه مبتنی بر پایگاه طبقاتی و منافع و اهداف مشترك سیاسی و اقتصادی باشد و سنتهای ماندگار دموكراسی پارلمانی را شكل بخشد؛ یارگیری احزاب سیاسی و برنامههای انتخاباتی با تكیه بر شكافهای اجتماعی، قومی ـ مذهبی صورت میپذیرد. درواقع، این احزاب به جای تكیه بر طبقه اجتماعی كه تكیهگاه فعالیتهای حزبی و انتخاباتی در جوامع صنعتی محسوب میشود، از الگوی هویت اجتماعی و ویژگیهای قومی كه نفوذ ویژهای بر گزینش رأیدهندگان و حمایت حزبی در جوامع در حال گذار دارد، بهره میجویند.
در زندگی سیاسی کشورهایی که اقوام مختلف در آن زندگی می کنند و تکوین و اضمحلال دولتهای آنها، کشمکشهای قومی و نژادی همواره نقش اساسی و یا حداقل موثر داشته اند. در نگاهی اجمالی به تاریخ اندیشه های اجتماعی وسیاسی در می یابیم که اندیشه برتری نژادی و قومی از اندیشه های بسیار کهن و رایج می باشد. ارسطو استدلال می کرد که برخی از نژادها ذاتاً سرور و برخی دیگر ذاتاً برده اند. بعضی دیگر از نویسندگان حتی ریشه تفاوتهای طبقاتی را در تفاوتهای نژادی جستجو کرده اند. در آلمان نویسندگان مختلف قوم سامی یا قوم یهود را در مقابل قوم ژرمن، قومی مخرب و مقلد و مانع پیشرفت فرهنگی می دانستند. در دنیای کنونی هم، چه در حیطه نظر و یا عمل و خصوصاً در حوزه دین چنین نظراتی بوضوح دیده می شود. قطعاً چنین نظراتی خالی از مبانی استدلالی و عقلی است، اما نفس تصور نابرابری نژادها و برتری یکی بر دیگری عواقب سیاسی مهمی را در بر داشته و کشمکشهای عمده ای به همراه آورده است. در کشورهای چند نژادی و چند قومی، نژادهای تحت سلطه با توسل به نظریه حقوق طبیعی و برابری انسانها موجب بروز کشمکشهای سیاسی شده اند و تسلط یک نژاد یا قوم بر دستگاه دولتی سرچشمه نارضایتی ها و رنجشهای قومی بوده است. در امپراتوریهای باستان معمولاً یک گروه نژادی بر گروههای دیگر سلطه دولتی داشت، در عصر امپریالیسم نیز آگاهی نژادی و قومی افزایش پیدا کرده و در نتیجه مهاجرتهای بزرگ استعماری و غیر استعماری، نژادهای گوناگون را رو در روی هم قرار داده است. امروزه هم کشورهایی که دارای پیشینه امپراتوری بوده اند دارای ترکیب
قومی و نژادی بیشتری هستند. معمولاً شورشهای قومی و نژادی مستلزم پیدایش شرایط عینی و ذهنی لازم، هستند. ناروایی و نابرابری اقتصادی و اجتماعی به عنوان زمینه نارضایی همراه با پیدایش سازمان و آگاهی لازم، زمینه عمل سیاسی را فراهم می آورد.
میزان وفاداری اقلیتها به دولت مرکزی به دلایل مختلف متفاوت است. اقلیتهای قومی دارای مشترکات فرهنگی، تاریخی و زبانی هستند و بسته به سلطه جویی قوم مرکزی ممکن است به درجات مختلف به خود سازمان دهند. سیاست دولت مرکزی نسبت به اقلیتهای قومی ممکن است در جهت حفظ هویت فرهنگی آنها و یا جذب و حل آنها در درون فرهنگ و قومیت مرکزی باشد، در مقابل گرایش اقلیتهای قومی ممکن است در جهت حفظ و نگهداری فرهنگ خویش و خواهان مشارکت و رقابت سیاسی در زندگی سیاسی باشند. چنانچه دولت مرکزی یا قوم مسلط مانع مشارکت و رقابت سیاسی اقوام یا مذاهب دیگر شوند، آنگاه این شکافها و گسلهای خاموش و طبیعی ممکن است در اثر تشدید شکاف بزرگ دولت، ملت یا هر شکاف فعال و موثر دیگری فعال شود و توسعه سیاسی که پیش نیاز توسعه همه جانبه یک کشور می باشد را مسدود کرده و مانع شود.
در این راستا عدم امکان مشارکت سیاسی به دلایل نژادی و تبعیض نژادی در سطح امور سیاسی زمینه عمده شورشهای قومی بوده است. از طرف دیگر مشارکت سیاسی بدون وجود رقابت سیاسی واقعی و سالم هرگز به توسعه سیاسی منجر نخواهد شد. دکتر بشیریه از شکافهای قومی بعنوان موانع توسعه سیاسی تحت عنوان چند پارگی اجتماعی و فرهنگی یاد می کند و معتقد است اگر این شکافها توسط شکافهای دیگر تشدید شوند، آنگاه به عنوان مانعی جدی برای توسعه سیاسی قلمداد خواهند شد.
اما اینكه وضعیت مشاركت سیاسی اقلیتهای قومی در استان گیلان در چه سطح و وضعیتی است، نیازمند یك مطالعه علمی است اما اجمالاً و با یك نگاه سطحی میتوان گفت نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی در شهرستان های غرب گیلان نشان دهنده یکسری فاکتورهایی است که دخالت اقوام در انتخاب افراد با قومیت خاص دارد. از این رو نقش اقوام بسیار با اهمیت بوده و پی بردن به تاثیر اقوام در مشارکت سیاسی می تواند راههای مناسب برای پیدا کردن پیامدهای مثبت و منفی این مسئله را آشکار نماید. بنابراین تحقیق حاضر در پی چرایی و چگونگی تاثیر اقوام به عنوان متغیر مستقل بر انتخابات مجلس شورای اسلامی (متغیر وابسته) در سه دوره اخیر استان گیلا
با پیروزی انقلاب اسلامی و در پیش گرفتن سیاست نه شرقی نه غربی، ایران از پیمان سنتو و اردوگاه غرب خارج ش و یکی از ارکان و پایه های مهم دکترین دو ستونی آمریکا در منطقه فرو ریخت ایرانی که یک روز به عنوان ژاندارم و حافظ منافع غرب در منطقه عمل می کرد به زعم آنان بعد از انقلاب اسلامی عامل تهدیدی جدی برای منافع آمریکا در منطقه استراتژیک خلیج فارس گردید . درواقع با خروج ایران از اردوگاه غرب آمریکا که خود را بازنده منطقه خلیج فارس یافت و از طرف دیگر با موج انقلاب اسلامی و نفوذ آن در میان ملت های مسلمان منطقه، کارتر(رئیس جمهور وقت امریکا) را به موضع گیری وا داشت. وی در سال ۱۹۵۰ در کنگره آمریکا اعلام می کند هر نوع تلاش خارجی به منظور تسلط بر خلیج فارس به عنوان تجاوز به منافع حیاتی آمریکا تلقی شده و چنین تجاوزی با شیوه ضروری حتی با نیروهای نظامی دفع خواهد شد. کارتر در اجرای تحقیق دکترین خود را به اقداماتی از جمله: استقرار نیروهای واکنش سریع در خلیج فارس، استقرار ناوگان نظامی در منطقه «دیه گورسیا» در اقیانوس هند، توافق های نظامی در عمان، کنیا و سومالی در اختیار قرار دادن هواپیماهای آواکس به عربستان سعودی و مجهز کردن این کشور به تسلیحات نظامی دست زد و عملاً از نیروی واکنش سریع در جریان حمله به طبس از آنها استفاده کرد. که خوشبختانه این حمله موفقیت آمیز نبود. این امر به پرستیژ ابر قدرتی آمریکا لطمه وارد ساخت و همین شکست باعث سقوط کارتر و دمکراتها به مدت ۱۲ سال از صحنه سیاست آمریکا شد. خلاصه اینکه آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با در پیش گرفتن سیاست «تشویق و تنبیه» با توجه به تجربیات تحولات گذشته ایران از جمله نهضت مشروطیت و ملی شدن صنعت نفت با کنار آمدن با لیبرال های دولت موقت جمهوری اسلامی را از مسیر اصلی خود منحرف سازد و منافع خود را از قبل دولت موقت در ایران و منطقه تداوم ببخشد. ولی بعد از تصرف سفارتخانه آمریکا به وسیله دانشجویان از طرف حضرت امام (ره) از آن به عنوان انقلاب دوم تلقی شد و با سقوط دولت موقت، آمریکا به استراتژی براندازی جمهوری اسلامی با قوه ی قهریه روی آورد. حمله به طبس، کودتای نوژه و چراغ سبز نشان دادن به صدام در راه انداری جنگ تحمیلی می توان در این راستا به حساب آورد. با کنار رفتن کارتر از صحنه سیاست آمریکا و روی کار آمدن ریگان برای موازنه قدرت سیاست حمایت از عراق به صورت آشکارتری دنبال شد. ریگان نام عراق را از لیست تروریست ها حذف کرد و ممنوعیت کالاهای صادراتی آمریکا به عراق را لغو نمود.اشغال کویت از سوی صدام حسین، فرصت مناسبی در اختیار آمریکای بعد از جنگ سرد قرار داد تا به بهانه امنیت در خلیج فارس حضور نظامی خود را در منطقه تثبیت کند. در دوره جنگ سرد مسئله نفت و رویارویی با قدرتهای منطقه ای که احساسات خصمانه نسبت به سلطه طلبی آمریکا داشتند در کانون توجه سیاست آمریکا در خاورمیانه قرار گرفت که استراتژی مهار دوگانه کلینتون را می توان در این راستا به حساب آورد. در خردادماه ۷۲ مارتین ایندایک که مدتی مشاور مطبوعاتی اسحاق شامیر بود پس از چندی به آمریکا مهاجرت کرد و به استخدام«ایپاک» گروه های صهیونیستی در آمد. با الهام از استراتژی«سد نفوذ» در برابر شوروی سیاست مهار دوگانه ایران و عراق را اعلام کرد .در این راستا کلینتون دستور العملی در ۱۵ مارس۱۹۹۵ میلادی مبنی بر تحریم ایران صادر کرد که به موجب آن تجارت با ایران و سرمایه گذاری در این کشور از جمله منابع نفت ایران در خارج به وسیله شرکت های آمریکایی و شرکت های وابسته به آنها را ممنوع کرد و این در حالی بود که ایران در همان سال با شرکت نفتی کونکو آمریکا در مورد توسعه میدان های نفت و گاز جزیره سیری به توافق رسیده بود که به جای آن شرکت توتال فرانسوی قرار گرفت و آمریکا شکست بزرگی را تجربه کرد. کلینتون امیدوار بود با تحریم، ایران را با مشکلات اقتصادی روبرو ساخته و نارضایتی مردمی را افزایش داد تا رهبران ایران برای تخفیف فشارهای داخلی و وادار به دادن امتیازات با آمریکا شوند. آمریکا برای تحقق بخشیدن به اهداف خود دست به تلاشهای دیپلماتیک وسیع زد و با سفرهای مکرر وزیر امور خارجه و خود شخص کلینتون به کشورهای اروپایی سعی کرد این کشورها را برای اتخاذ تدابیری
مشابه علیه ایران تشویق کند. که از همان ابتدا از سوی اکثر کشورهای جهان با مخالفت روبرو شد. بوش با استفاده ابزاری از وقایع ۱۱ سپتامبر با بر افراشتن پرچم مبارزه با تروریسم با نادیده گرفتن سازمان ملل متحد با شعار «هر که با ما نیست بر علیه ماست» به دنبال اهداف پدرش تحقق نظم نوین جهانی و الگوی تک قطبی و کنترل شریان اقتصادی کشورهای صنعتی- نفتی بود و با محور شرارت خواندن جمهوری اسلامی ایران استراتژی «فشار از برون و انفجار از درون» روی آورد. که با حضور نظامی در کشورهای همسایه ایران و در داخل نیز با بحران های کاذب می تواند حرکتی را ایجاد کند وقتی از این ترفند طرفی نسبت به سیاست فشار به سازمان های بین المللی روی آورد که علیرغم اعلام سازمان بین المللی انرژی اتمی مبنی بر عدم انحراف هسته ای ایران، پرونده به شورای امنیت موکول شد و سه قطعنامه بر علیه جمهوری اسلامی ایران صادر شد.باراک حسین اوباما سیاهپوست کنیایی الاصل ۴۶ ساله در ۴ نوامبر ۲۰۰۸ یکی از سناتورهای مخالف سیاست های جنگ طلبانه ی بوش بر رقیب جمهوری خواه خود مک کین پیروز شد. در حقیقت قبل از اینکه از دمکرات ها شکست بخورد به سیاست های بوش باخته بود. زیرا افکار عمومی امریکا با راهپیمایی های متعدد اعتراضات خود به سیاست های جنگ طلبانه بوش نشان داده بودند بنابراین پیروزی اوباما بیشتر مرهون سیاست های غلط جمهوری خواهان و نومحافظه کاران می توان به حساب آورد. پیش از این اگر بوش پسر بر این عقیده بود که تعلیق فعالیت های هسته ای عدم حمایت ایران از گروههای مقاومت یا به رغم آنها گروهک های تروریستی در منطقه و عدم موضع گیری خصمانه علیه رژیم صهیونیستی شرط مذاکره با ایران خواهد بود. اوباما با این تفاوت دیدگاه وارد کاخ سفید شد که مذاکرات با ایران را آغاز می کند برای رسیدن به سه اصل تعلیق فعالیت های هسته ای عدم حمایت ایران از گروه های مقاومت و عدم موضع گیری خصمانه علیه رژیم صهیونیستی.آنچه واضح و روشن است اینکه تفاوتی در سیاست های آمریکا نسبت به دوران بوش ایجاد نشده است و حتی اوباما از زبانی تند تر از بوش استفاده کرده آنچنان که ایران را تهدید به حمله اتمی نموده در حالی که بوش بیش از این چنین زبان تهدیدی را علیه ایران بکار نبرده بود.
کارشناسان سیاسی در این زمینه معتقدند در این میان تنها هنر اوباما استفاده از زبان نرم تر در ابتدای ورود به کاخ سفید بوده است هر چند تنها پس از گذشت مدتی اوباما چهره واقعی خود را به جهانیان نشان داد اما در این دیدگاه نه تنها اوباما که هیچ یک از روسای جمهور ایالات متحده در سیاست ها یاین کشور دخالتی ندارند و تنها مجریان سیاست بوده اند.بر این اساس لابی های صهیونیستی که تاثیر بسزایی در سیاست های اتخاذی آمریکا در ارتباط با کشورها به خصوص جمهوری اسلامی دارد تاکنون تغییر چندانی در سیاست های آمریکا نسبت به ایران دیده نمی شود.
با توجه به استراتژی های مختلف روسای جمهور امریکا درخاور میانه ودرقبال ایران این سوال مطرح می شود که پیامد های استراتژی آمریکا در خاورمیانه بر تحولات ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران کدامند؟
پژوهش های اجتماعی ابتدا از مسایلی آغاز می شود که به گونه ای “معما” هستند، اما ناروشنی، همیشه فقدان آگاهی و اطلاعات نسبت به یک موضوع نیست ، بلکه شکاف در فهم و اهمیت موضوع ، خود می تواند بخش اصلی یک معما باشد.داشتن اطلاعات در زمینه رشته های با اهمیت یکی از ملزوماتی است که باید از حالت معما خارج گردد .با توجه به اینکه جغرافیا امروزه از اهمیت زیادی برخوردار است و با وجود اهمیتی که دانش جغرافیا دارد معهذا بسیاری از مردم اطلاعات چندانی از این علم ندارند و با توانمندی ها و نقاط مثبت آن آشنا نیستند. درس جغرافیا طی سال های اخیر مورد توجه زیاد متخصصان تعلیم و تربیت قرار گرفته است. به هر حال اگر لازم باشد که دانش آموزان سواد جغرافیایی خود را توسعه بخشند و توانایی استدلال مکانی پیدا کنند ، آموزش جغرافیا به شکل اصولی بسیار ضروری است. جغرافیای سیاسی شاخهای از علم جغرافیا است،این علم که تأثیرپذیری و تأثیرگذاری سیاست و قدرت در محیط جغرافیایی و به بیان دیگر، تأثیر تصمیمات سیاسی بر محیط جغرافیایی را مورد کاوش و بررسی قرار میدهد.هم چنین جغرافیای سیاسی پدیدههای سیاسی را در فضای درونی یک کشور مورد بحث قرار میدهد که به طور سنتی شامل مفاهیمی مانند مرز، ملت، حکومت و سرزمین و… است.در زمینه تشریح اطلاعات جغرافیای سیاسی ایران گروههای مختلفی دراین فرآیند تلاش کرده اند .آشنایی و آگاهی از جغرافیای سیاسی یکی از اهداف سیاستگذاران است .
در این راستا یکی از گروههای بارز این مجموعه که به این آگاهی نیاز دارد ، وضرورت دارد آشنا باشند دبیران و شاگردان دوره دبیرستان در سطح شهرستان های کوچک هستند . لذامحقق دراین پایان نامه می خواهد تحلیل نماید که دبیران و دانش آموران دوره دبیرستان در سطح شهرستان رودبارچقدر با جغرافیای سیاسی و موضوعات مرتبط با آن آشنا هستند،این پایان نامه از طریق نرم افزار spssبه چگونگی تحلیل اطلاعات جغرافیای سیاسی دبیران و دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان رودبارمی پردازد. محقق اطلاعات جغرافیای سیاسی را به عنوان متغیر مستقل و دبیران و دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان رودبار را به عنوان متغیر وابسته خود در این پایان نامه مشخص کرده است تا به روشنی یه تحلیل درست نائل آید.
از دیدگاه هواشناسی سینوپتیکی طوفان یک پدیده مخرب منحصر به فرد در روی نقشههای سینوپتیکی بوده که ترکیبی از پدیدههای فشار، ابر، بارندگی و غیره را در بر گرفته و توسط رادار، قابل شناسایی است. در نواحی خشک و نیمه خشک پدیده گرد و غبار به اشكال مختلف مانند روز همراه با گرد و غبار یا طوفان گرد و غبار و گردباد به صورت مكرر اتفاق میافتد. در بیابانها و مناطق خشك، تغییر سریع درجه حرارت هوا موجب ایجاد گرادیان فشار در نقاط مختلف آن و تشكیل بادهای قوی و دائمی میشود. به علاوه در این مناطق به دلیل كمبود رطوبت و پوشش گیاهی، چسبندگی ذرات به یكدیگر كاهش یافته و باد می تواند ذرات با قطر كمتر از 2میلیمتر را از سطح خاك جدا نموده و با خود حمل كند. بسیاری از این ذرات قطری كمتر از 10 میكرون دارند و سرعت سقوط آنها تحت تأثیر نیروی جاذبه زمین قابل اندازهگیری نیست. بنابراین این ذرات در جو به صورت معلّق باقی میمانند، به این دلیل در نواحی بیابانی ممكن است هوا برای مدتی طولانی به حالت گرد و غبار باقی بماند. از این رو طوفانها در مقیاسهای ترنادو، طوفان رعد و برق، طوفان گرد و خاک و مانند آن ظاهر میشوند.
از مهمترین شرایط ایجاد گرد و غبار در كنار هوای ناپایدار، وجود یا عدم وجود رطوبت است به طوری كه اگر هوای ناپایدار رطوبت كافی
داشته باشد، بارش و طوفان رعد و برق؛ و اگر فاقد رطوبت باشد، طوفان گرد و غبار ایجاد مینماید. نوع و پوشش گیاهی نیز در شدت وقوع گرد و غبار نقش مؤثری بازی میكنند. در واقع ایجاد گرد و غبار میتواند نوعی واكنش به تغییر پوشش گیاهی زمین باشد كه در این رابطه نقش فعالیتهای انسانی را نیز در كنار شرایط طبیعی محیطهای جغرافیایی باید در نظر گرفت. چنانچه در منطقهای مانند شمال ایران که از نظر طبیعی مساعد برای گرد و غبار نیست چون هم دارای رطوبت بالا و هم دارای پوشش گیاهی متراکم است ولی به دلیل فعالیتهای انسانی امروزه شاهد روزهای همراه با گرد و غبار در این منطقه هستیم.
طوفانهای گرد و غبار به صورت کوتاه مدت هم، روی زندگی انسان اثر میگذارند. مهمترین این تاثیرات کاهش قدرت دید و به وجود آوردن مشکلات بهداشتی مانند مشکلات تنفسی و لغو پروازها در نتیجه کاهش دید است. پدیده گرد و غبار در سالهاى اخیر از نظر غلظت و راه اندازى ذرات معلق، تداوم، وسعت و زمان آن متفاوت و بسیار بیشتر از طوفانهاى گرد و غبار گذشته است و این سبب نگرانى بسیارى شده است. در این سالها خشكسالىهاى مداوم، كاهش بارندگى و رطوبت نسبى محیط به همراه تشدید فاكتورهاى محیطى توسط انسان، نظیر استفاده بى رویه از منابع آبى و از بین رفتن پوشش گیاهی باعث گسترش شدید گرد و غبار شده است. از اصلیترین عوامل ایجاد این پدیده وزش بادهای به نسبت شدید روی زمینهای دارای شرایط مساعد برای ایجاد گرد و غبار است. این عوامل به همراه حرکت صعودی هوای ناشی از سامانههای جوی، انتقال قائم ذرات گرد و غبار معلق به ترازهای بالاتر جو را فراهم میکند. ذرات معلق، بر حسب اندازهی قطر خود در لایهها، به ترتیب از پایین به بالا قرار گرفته و سپس با جریان هوا، به حرکت در آمده و مناطق وسیعی را تحت پوشش قرار میدهد. بیشتر گرد و غبارهای فراگیر و گستردهای که مشاهده میشود فرا محلی بوده و از نواحی دور و نزدیك دیگر منشأ میگیرد ولی ممکن است که ناشی از عوامل محلی باشد و ذرات از همان محل که گرد و غبار دیده میشود تشکیل شود. طوفانهای گرد و خاك و ماسهای در مناطق مختلف تعاریف گوناگونی دارد، زیرا این پدیده در مكانهای گوناگون و در شرایط مختلفی به وجود میآید. براساس توافق سازمان هواشناسی جهانی، هر گاه در ایستگاهی سرعت باد از 15 متر بر ثانیه تجاوز كند و دید افقی به علت گرد و غبار، به كمتر از یك كیلومتر برسد، طوفان خاك گزارش میشود. طوفان ماسهای، به بادی اطلاق میشود كه بتواند ذرات با قطر 15/0 تا 30/0 میلی متر را تا ارتفاع 15 متر جابه جا كند، در این حالت، طوفان ماسهای است لكن در طوفان خاك، ذرات معلق، ریزتر است (دهقانپور، 1384).
به دلیل اینکه شهر لاهیجان یکی از مهمترین شهرهای گردشگری استان گیلان می باشد و نقش مهمی در توسعه گردشگری استان به شمار می آید، از اینرو آگاهی از اثراتی که وروود و حضور گردشگر بر محیط طبیعی و انسان ساخت شهر می گذارد مهم می باشد. که اگر به اثرات حضور گردشگر و فعالیتهای انجام شده بر محیط های اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی و محیط بیولوژیکی و محیط فیزیکی همانگونه که در این تحقیق بررسی شده است، در ارتباط با هم مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند باعث می گردد که از اثرات مثبت ورود گردشگران به منطقه سود برده شود و از اثرات منفی آن کاسته شود.
پرسش اصلی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت این بوده که ورود و تردد گردشگران به شهر لاهیجان برای جوامع بومی مثبت است یا منفی؟
هدف اصلی از این تحقیق این بود که عوامل اثر گذار روی توسعه گردشگری با توجه به وضع موجود و امکانات در دسترس و فعالیت های انجام شده شناسایی شوند و همچنین پیامدهای زیست محیطی حضور گردشگران ارزیابی شود و نیز بتوان با شناسایی اثرات مثبت و منفی، در جهت کاهش اثرات منفی و تقویت آثار مثبت گردشگری به یک راهبرد عملی مناسب رسید.
آنچنانکه در کتب و مقاله های زیادی افراد زیادی سعی در شناسایی و تحلیل پیامدهای زیست محیطی توسعه گردشگری در مناطق مختلف پرداخته اند و این شناسایی اثرات زیست محیطی را برای توسعه گردشگری و کاستن از اثرات منفی و تقویت آثار مثبت آن در جهت استفاده از گردشگری به عنوان یکی از راههای توسعه مهم دانسته اند.از جمله مسعود منوری که در کتاب ارزیابی اثرات زیست محیطی طرح های گردشگری و طبیعت گردی خود این اثرات را در دو سطح مرحله احداث تاسیسات و امکانات مورد نیاز گردشگری و در سطح بهره برداری از این امکانات و خدمات نشان داده است. و یا اسماعیل کهرم که در کتاب اکوتوریسم خود به مواردی از پیامدهای مثبت و منفی گردشگری از لحاظ زیست محیطی اشاره کرده است. و یا ابتهال زندی که در مقاله ای با عنوان آثار و پیامدهای زیست محیطی توسعه گردشگری به اثرات توسعه گردشگری روی پارامترهای زیست محیطی تحقیق نموده است و … . و به این دلایل است که بررسی اثرات و پیامدهای زیست محیطی گردشگری مهم و مورد نیاز توسعه پایدار توریسم در منطقه می باشد.